آنکه به منتقدان می گفت هیس هیس!... آن معاون اول شیخ الرییس!!
نقل است مولانا رحیمی از رسانههایی که دربارهي مدرک مولانا کُردان – رحمه الله علیه – خبر آورده بودند، شکایت کرده بود که: «این کاری زشت و ناصواب است!» مولانا علیرضا زاکانی چون این شنید فرمود: «مدرک رحیمی، قُلِ دوم مدرک کُردان است!» برخی مورّخان آورده اند: «این هر دو قُل همان سر زا رفتهاند!» به هر روی ما را چه؟! خدای عالِم است.
سرویس خواندنی های «فردا»: مطلب پیش روی از سری مطالب ستون ویژه "تذکرة الرجال " فردا است. "رفیق بی کلک" و "پ.خالتور" نویسندگان این بخش هستند که با نگاهی متفاوت و طنزگونه به بررسی احوالات چهره های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و .. می پردازند. در این مطلب «پ.خالتور» به سراغ «محمدرضا رحیمی»رفته است.
******************************
آن سلحشور کُرد، آن صاحبِ دکترا بدون گذراندن بُرد!! آن که به منتقدان می گفت هیس هیس!! آن معاون اول شیخ الرییس!! آن استاندار سابق کردستان، آن عاشق گُذر از این به آن استان!! آن سیّاس کاردانِ مشهور، آن معاون حقوقی- پارلمانی ریاست جمهور، آن دارای سابقهي د ادستانی، آن پر کار در سفرهای استانی! آن رییس دانشکدهي حقوق واحدِ مرکز تهران، آن که کابوسش بود احمد توکلی و الیاسِ نادران، آن وکیل سه دورهي مجلس شورای اسلامی، آن حامی پیشین مولانا هاشمی! آن رییس پیشین انجمن شهر سنندج، آن که در انکار مشکلات می زد رج، آن که بود مولانا مشایی را یار صمیمی! مولانا محمدرضا خان رحیمی !
اصلیّتش کردستانی بود و برای خود داستانی بود و زمانی دارای منسب دادستانی بود و صاحب جناب و آستانی بود.از کرامات او آنکه پیش از انتخابات دوره ي نهم ریاست جمهوری، بر دستان مولانا هاشمی بوسه میزد و در کابینهي دهم معاونت اوّلی میگرفت !
نقل است مولانا رحیمی در اجلاس سالانهي مدیران دیوان محاسبات، جملاتی در مدح رییس کابینه با مخاطب قرار دادن ایشان بر زبان رانده بود و از خاطرات سفرهای استانهای برون مرزی یاد کرده بود که: «در سوریه یکی از مسلمانان مرا گفت، که معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری دیگر بیاید، آن احمدی نژاد بود! این ابراز احساسات برای ما افتخار بزرگی است و به برکت وجود شما، ما را مورد نوازش و احترام قرار میدادند!» نقل است پس از شنیدن این سخن مولانا غلامحسین الهام (سخنگوی دولت) گفته بود: «باید به دهن متملّق و چاپلوس خاک پاشید!» پس ماجرا پیش مولانا محسن رضایی بردند ایشان فرموده بود: «به درستی که راست گفته است!» لیک نگفت که این سخن در شأن رحیمی گفته است، یا الهام!! زیرک مردی که رضایی بود !!
نقل است تخصص اش ریشه یابی معضلات بود و چنانکه برخی گفته اند نیایی زارع داشت!! از این همه نبوغ!! در ریشه شناسی. هر مشکلی پدید آمدی به طرفه العینی ریشه آن هویدا می کرد. چه آورده اند که فرموده بود: «دلیل گرانی مرغ القای دشمنان است!!»
نقل است روزی پیامکی او را وارد شد که: «هم وطن گرامی یارانه شما به زودی قطع خواهد شد، زیرا شما در یک مرغ فروشی دیده شده اید!! (گشت نامحسوس ستاد هدفمندی یارانه ها)» نقل است مولانا پس از خواندن این پیامک فرمود احسنت به این دولت خدمت گداز!! (در برخی نسخه ها زحمت گذار آمده است!!)
نقل است در کلام، زیبایی و صلابت و فصاحت و بلاغت را با هم داشت و نوع دوستی و دقّت او زبان زد خاص و عام بود. چنان که در توصیف کشور انگلستان - لعنت الله مَکْرَه- فرموده بود: «این کشور هیچ ندارد! نه آدمهایش آدم، نه مسئولانش مسئول هستند! حتی منابع زیر زمینی ندارد و یک مشت خِرِفْت هستند، که مافیا بر آنها حاکم است! پانصد سال دنیا را غارت کردند و جوانی که الان آمده است احمقتر از قبلی است و گویا خداوند آنها را نوکر آمریکا و صهیونیستها آفریده است!» یا جای دیگر فرموده بود: «۲۷ کشور اروپایی تحریم جدیدی علیه ایران انجام دادند و استرالیاییها که یک مشت گلّه دار هستند!! نیز به آنها پیوستهاند!» مردی تا به این حد خوش سخن و دقیق بود !
نقل است در کارنامه اش بیشتر فعالیت های قضایی بود تا اجرایی!! چنانکه پیشتر دادستان بود و اکنون متهم بود و وکیل آقای قاضی بود!!!، و از این میان بیشتر به وکالت علاقت داشت!! و از وکلای مولانا کردان بود و مولانا مرتضوی!! برخی گفته اند که این شعر در وصف اوست:
نگار او!! كه به مكتب نرفت وخط ننوشت
به غمزه مسئله حل کن آن جناب قاضی شد
از سجاياي اخلاقي او آوردهاند كه به غایت راز دار و سِر نگهدار بود و از خود نمایی و ریا دوری می کرد. چنان که هیچ کس ندانستی او مدرک دکترای خود را از چه دانشگاهی گرفته است!! نقل است مولانا رحیمی از رسانههایی که دربارهي مدرک مولانا کُردان - رحمه الله علیه - خبر آورده بودند، شکایت کرده بود که: «این کاری زشت و ناصواب است!» مولانا علیرضا زاکانی چون این شنید فرمود: «مدرک رحیمی، قُلِ دوم مدرک کُردان است!» برخی مورّخان آورده اند: «این هر دو قُل همان سر زا رفتهاند!» به هر روی ما را چه؟! خدای عالِم است !!
پ. خالتور
دیدگاه تان را بنویسید