آن یار غار شیخ الرّییس ... آن رییس سابق هیأت مدیره پرسپولیس

کد خبر: 159191

آن رئیس کل سازمان چای کشور، آنکه جلساتش با تیم ملّی نداد ثمر!!، آن معاون بازرگانی سازمان صنایع دفاع، آنکه نمی‌کرد از ورزش کشور وداع!!، آن عضو عامل سازمان صنایع بنیاد، آن ریاست جمهوری را پیش‌تر سرپرست نهاد، آن متخصص تصمیمات فوری و آنی!! آن رئیس هیات مدیره صندوق ضمانت صادرات، آنکه به «پیروزی» نیکی می‌کرد می‌ریخت در فُرات!!

آن یار غار شیخ الرّییس ... آن رییس سابق هیأت مدیره پرسپولیس
مطلب پیش روی شما بیست و پنجمین مطلب ستون ویژه " تذکرة الرجال " سایت فردا است. "رفیق بی کلک" و "پ.خالتور" نویسندگان این بخش هستند که در نظر دارند با نگاهی متفاوت و طنزگونه به بررسی احوالات چهره های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و .. بپردازند. در این مطلب این دو عزیز به سراغ سعید لو، یکی از نزدیکان رئیس جمهور رفته اند.
آن صاحب اعجاز، آن زمین‌شناس ممتاز، آن یار غار شیخ الرّییس!، آن رییس سابق هیأت مدیره پرسپولیس، آن معاون اجرایی اسبق رئیس جمهور، آن شیفتة اِعمال نفوذ در فدراسیون توپ و تور!!، آن طراح و حامی ورزش همگانی، آن پیش از این معاون مالی - اداری وزیر بازرگانی، آن رئیس کل سازمان چای کشور، آنکه جلساتش با تیم ملّی نداد ثمر!!، آن معاون بازرگانی سازمان صنایع دفاع، آنکه نمی‌کرد از ورزش کشور وداع!!، آن عضو عامل سازمان صنایع بنیاد، آن ریاست جمهوری را پیش‌تر سرپرست نهاد، آن متخصص تصمیمات فوری و آنی!!، آن معاونت صادراتی وزیر بازرگانی، آن رئیس هیات مدیره شرکت فرش ایران، آنکه منتقدان سر سخت داشت چون دادکان!!، آن رئیس هیات مدیره صندوق ضمانت صادرات، آنکه به «پیروزی» نیکی می‌کرد می‌ریخت در فُرات!!، آن مشاور رئیس کل دیوان عدالت اداری، آنکه در تربیت بدنی داشت پانصد مرید و هفتصد حواری!!، آن گویندة سخنان یک پهلو!!، مولانا علی سعیدلو. اهل تبریز بود و در مدیریت بسیار تند و تیز بود و برای تصدی وزارت ورزش و جوانان نیم خیز بود!!! نقل است مریدی را پَستی‌ای نسبت داده بودند، حال آنکه او را این دونی نبود. پس طاقت جور زبان آن‌ها نیاوَرْد و شکایت پیش مولانا سعیدلو آوَرد و از او همّت خواست که: «مرا طعنه زنند که تو پستی؟ حال آنکه نیستم!» پس شیخ بگریست و گفت: «شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت! لیک مرا بین که حُسن ظن همگان در حقّ من به کمال است و من در عین نقصان چنانکه ما به نشریة کیهان همی گفتیم که: «دو درس از دورة دکترای نفت همی بیشتر نگذرانده بودیم که به سبب وقوع انقلاب اسلامی، عزم وطن نمودیم و تا حال به ادامت تحصیل ناﺋل نیامدیم.» پس هفده روز بیش نگذشته بود که در حکم انتصاب ما به سمت معاونت اجرایی عالیترین مقام اجرایی که به امضای شیخ الرییس بود مکتوب گشته بود «جناب آقای دکتر علی سعیدلو»!! تو خود حق را گزین که کدامین جور سخت‌تر است؟ نقل است از عارفان ریاضت خورده و سر به گریبان مراقبت فرو برده بود و از غیب خبر می‌داد! چنانکه فرموده بود: «همانطور که بنده این بازی را با پیروزی یک بر صفر ایران مقابل کره شمالی پیش‌بینی کرده بودم شما به آنجامه عمل پوشاندید که امیدوارم این موفقیت‌ها در آینده نیز تداوم یابد.» و دگر از او چنین رسیده است که فرموده بود: «رتبة چهارمی در آسیایی گوانگ ژو، یک شوخی است!!» پس از اینکه کاروان ورزشی ایران مقام چهارمیِ را در آن دیار کسب نمود، فرمود: «این حاصل پیش بینی ما بود!!» و مدیران و مریدانش در ورزش کسب ۲۰ مدال طلا را حاصل این پیش بینی دانستند و نوشتند: «این کار شجاعت بسیاری داشت!» لیک از شدّت خشوع زیر بار نمی‌رفت تا که ریا نشود و می‌فرمود: «اهل پیش‌بینی نیستم. فقط از تیم ملی انتظار دارم خوب و دقیق بازی کند و ظرفیت‌ واقعی خود را نشان دهد!!» آورده‌اند مولانا حسین شمس - دامت توفیقاته فی ارض الفیتسال!! - گلایه کرده بود که: «صلة ارباب فیتسال تیم ملّی ندهند!» پس مدیران را این سخن صعب آمد و او را مستعفی کردند!! پس مریدی از اصحاب جراید، مولانا سعیدلو را پرسید: «آیا دلخوری شما از گلایه مولانا شمس سبب برکناری حسین شمس از تیم ملی فوتسال شده است؟» پس مولانا سعیدلو پاسخ فرموده بود: « من هرگز نگفته‌ام که ایشان در تیم ملی نباشد، من تنها گفتم که ایشان نباید از برکناریشان ناراحت شوند !!» آورده‌اند در زمان ریاست او بر ورزش، وضعیت فوتبال بر وفق مراد بود. چنانکه او صعود تیم ملی فوتبال کشور را به یک چهارم نهایی رقابتهای جام ملتهای آسیا تبریک گفتی!! نقل است کرسی و ریاست در نظرش بسبار کم قیمت بود. چنانکه مولانا کفاشیان را اشارت فرمود تا از کاندیداتوری کمیتة اجرایی کنفدرایسون آسیا صرفه نظر کند. برخی بد دلان گمان بردند که او دندان برای پست تشریفاتی نائب رئیسی فوتبال آسیا تیز کرده!! لیک وقتی همه شاهد گشتند که او حتی این کرسی را نیز به راحتی به نمایندة نپال واگذار کرد، دریافتند که پست و مقام در نگاهش چه میزان قدر دارد!! عجیب مردی که او بودی! پ. خالتور
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت