روزنامه ایران: صدای کرکنندهای در محوطه میپیچد. ناخودآگاه همه دستشان را روی گوش میگذارند و چند نفری از ترس در جایشان میپرند. صداچند ثانیه بیشتر طول نمیکشد اما تا چند دقیقه بعد هم اثرش را میشود توی گوش حس کرد: «کافی است این صدا چند دقیقه طول بکشد تا سردرد و سرگیجه بگیرید و بعد از آن هم دچار خونریزی گوش میشوید.» این را مسئول معرفی «تویوتا هایلوکس سیاه» تولیدکننده صدا میگوید.
اینجا محوطه ورودی نمایشگاه بینالمللی لوازم و تجهیزات پلیسی، ایمنی و امنیتی است. پانزدهمین دوره این نمایشگاه با نام ایپاس 2016 هفته پیش در مصلی تهران برگزار شد. در این نمایشگاه از توان بالای دفاعی و تهاجمی پلیس ایران در برخورد با اشرار و اغتشاشات رونمایی شد؛ در بخش دیگری هم از محصولات و ادوات ایمنی و امنیتی. نمایشگاهی که با وجود تخصصی بودن، همه جور آدمی در آن دیده میشد. راستی دلیل این شلوغی و بازار داغ سلفی چیست؟
محوطه ورودی نمایشگاه محل پارکینگ دو نوع خوردرو است. یک طرف ماشینهای هلال احمر و آمبولانسها هستند که خلوت است. طرف دیگر هم به خاطر ماشینهای عظیم الجثه نیروی انتظامی و مرزبانی شلوغ. اتومبیلهایی که بیشتر در فیلمها و سریالهای پلیسی دیده میشود تا خیابانهای شهر. یکی برای تولید نویز و دیگری برای متفرق کردن شورشهای خیابانی... اینجا کسی نیست که با گوشی مشغول سلفی گرفتن یا عکاسی از ماشینها نباشد. بعضی به عکس گرفتن قانع نمیشوند و پله کنار در ماشینهای شاسی بلند را میگیرند و بالا میروند تا داخل ماشین را هم ببینند.
«خواهشمندیم از ضربه زدن به بدنه خودرو خودداری کنید.» این جمله روی شیشه جلوی پرشیا نوشته شده اما کسی توجهی نمیکند و هر کسی که مشغول تماشای ماشین است با انگشت دوتا ضربه هم روی شیشه یا بدنه میزند تا لابد ببینند واقعاً ضدگلوله است؟ مسئول معرفی ماشین دیگر حوصله تذکر دادن ندارد: «این ماشین برای استفاده شخصیتهای سیاسی و دانشگاهی است. فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا را دیدی؟ شخصیتهای دانشگاهی... منظورم بیشتر استادان علوم هستهای است.» از او میپرسم آیا همه شخصیتهای سیاسی پرشیا سوار میشوند؟ میگوید: «نه همه آنها. بستگی به سفارش دهنده دارد. خیلیها کلاس پرشیا را قبول ندارند و ماشینهای بهتر و گرانتری سوار میشوند.»
لندکروز فاتق مخصوص حمل نفر است قیمتش هم 350 میلیون تومان. آنطور که مسئول معرفی میگوید به سفارش ناجا و برای کنترل اغتشاشات شهری ساخته شده. این ماشین هم مثل دیگر ماشینها، بدنه ایرانی و موتور خارجی دارد. قابلیت ماشین هم این است که 5 نفر از بالای آن بدون اینکه دیده شوند، میتوانند تیراندازی کنند. میپرسم چرا رنگ این ماشینها را سیاه انتخاب میکنند. مسئول معرفی میگوید: «برای ایجاد رعب و وحشت. چون یکی از کارهایی که این ماشینها انجام میدهند ترساندن است.»
ورودی سالنها حسابی شلوغ است. بازدیدکنندگان زیادی آمدهاند؛ ورودی نمایشگاه گیت امنیتی دارد و کیفها را با دستگاههای اشعه ایکس بازرسی میکنند. با اینکه نمایشگاه تخصصی است اما همه مدل آدمی اینجا هست. حتی بعضیها خانوادگی و با کالسکه بچه آمدهاند. بیشترین بازدید کنندگانی که به چشم میآیند پسرهای جوان و نوجوان هستند. بچههای دبستانی زیادی هم از طرف مدرسه به نمایشگاه آمدهاند که با سؤالات پی در پیشان مسئولان غرفهها را کلافه میکنند.
نخستین غرفه شلوغ و پرطرفدار، غرفه صنایع دفاع است. کلت روولور، ساعد و کاوه و وینچستر و سامانه موشکاندازی در ویترین شیشهای برق میزنند. مانکنی با تمام تجهیزات مخابراتی و نقاب مشکی روبهروی غرفه قدم میزند و مردم با او سلفی میگیرند. یاد سلفی دختران با یگان ویژهای که چند وقت پیش در خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی دست به دست میشد میافتم. لباس استتار به تن دارد و تجهیزات و سیمهای زیادی از لباسش آویزان است. مسئول رسیدگی میگوید: «این یک سیستم شبکه محور است که برای مأموریتهای داخل و خارج شهر از آن استفاده میکنند. بوسیله تبلتی که جلوی لباس طراحی شده، امکان ارسال پیام صدا و ویدئو بین سرباز و فرمانده و چک کردن عملیات وجود دارد.» جلوی غرفه تلویزیون السیدی در حال پخش تیزری است که در آن چگونگی کارکرد سیستم مخابراتی طراحی شده توسط صنایع دفاع را نشان میدهد.
نمایشگاه پلیس و امنیت و ایمنی تنها برای نمایش دادن ابزار پلیسی مانند تفنگ و ماشینهای جنگی نیست و بیشتر نمایشگاهی است برای آگاهی از کالاهای مخابراتی و رایانهای، حمل و نقل، تسلیحات و مهمات، یونیفرم و لباس، وسایل نور و تصویر، ترافیک، آتشنشانی، امداد و نجات، سیستمهای آموزشی و مشاورهای و دیگر زمینههای متنوع دیگری از این دست. خیلی از غرفههای نمایشگاه هم توسط تولید کنندههای خارجی از کشورهای ایتالیا، روسیه، بلغارستان، آلمان، سوئد و چین برپا شده تا محصولات خود را به نمایش بگذارند.
آلکساندر فروشنده روس یکی از غرفههاست که کفش و لباسهای نظامی ساخت روسیه را به نمایش گذاشته. بخوبی فارسی حرف میزند. لباس ضخیمی جلوی غرفه گذاشته که میگوید برای سرمای منفی 60 درجه به کار میرود. کفشهایی با اشکال خاصی هم توی ویترین چیده شدهاند؛ از کفشهای ساق بلند که برای موتورسواری هستند تا کفشهایی برای کوهنوردی و دویدن و مدلهای دیگری که هرکدام برای مأموریتهای خاصی طراحی شدهاند.
یکی از غرفههایی که در این نمایشگاه به چشم میآید، غرفه تجهیزات نظامی است. روی فنسهایی که به دیوارهای غرفه کشیده شده جلیقههای ضدگلوله خاکی و مشکی، سپرهای بزرگ فلزی، شوکر، باتومهایی با فرمهای مختلف و انواع دستبندها آویزان است. خانم محمدی مسئول غرفه میگوید: «ما واردکننده این ادوات از چین و ژاپن و کره و هند هستیم و در ایران به نهادهای نظامی وانتظامی امنیتی میفروشیم.»
در غرفههای این نمایشگاه از سوییچهای صنعتی که در ارتباطات صنعتی استفاده میشود تا آیفنهای تصویری پیشرفته و دوربینهای مداربسته در انواع و اقسام مدلها وجود دارد. هر ساله نمایشگاه ایپاس توسط شرکت «ناجی پاس» که شرکتی وابسته به بنیاد تعاون ناجاست برگزار میشود و آنطور که علی اسفندیار مدیرعامل شرکت ناجی پاس به روزنامه ایران میگوید ایپاس 2016 شامل 300 شرکت خارجی و داخلی است: «برای نخستین بار شرکتهای دانش بنیان هم در این نمایشگاه حضور پیدا کردند تا خود را به مسئولان امنیتی کشور نشان دهند. ما در این نمایشگاه از بین 79 اختراع و ابتکار از بخشهای مختلف ناجا و سازمان فنی حرفهای و دانشگاهها که به دبیرخانه ارسال شد، 39 اختراع را انتخاب و به نمایش گذاشتیم.» علی اسفندیار میگوید در این دوره از نمایشگاه سعی شده تمرکز بیشتر بر جذب مخاطب مردمی باشد.
انتهای سالن در فضای بیرونی نمایشگاه چادر بزرگی برپا کردهاند. داخل چادر مردم در صف ایستادهاند تا با اسلحههای واقعی تیراندازی کنند. البته تیری در کار نیست و به جای گلوله، از لیزر استفاده میشود. اما جز این همه شرایط، همان شرایط تیراندازی واقعی است. حتی ضربه یا اصطلاحاً لگد اسلحه هم توسط یک اهرم بازسازی شده که دست کمی از لگد واقعی اسلحه کلاشنیکف ندارد. در این میدان تیر میتوانید با آرپیجی، کلاشنیکف و کلت تیراندازی کنید. اگر نور لیزر درست به وسط گیرنده سیبل بخورد بوسیله یک اهرم قوطی آبمیوه از جای خود میپرد که احساس زدن به وسط سیبل را به تیرانداز منتقل کند. حسین نعمتی مسئول غرفه میگوید: «آرپیجی را به هر کسی نمیدهیم. چون هم سنگین است و هم ساچمه پرت میکند که مناسب این فضا نیست.»
چند جوان کنار هم مشغول تیراندازی هستند. با صدای بلند با هم کل کل میکنند و کل جمعیت میزنند زیر خنده. علیرضا 20 سال دارد. آنقدر تیر انداخته که خسته شده و به قول خودش در حال روحیه دادن به دوستش است. از او میپرسم چه شد که به نمایشگاه پلییس آمد: «من کلاً از کارهای پلیسی خوشم میآید. فیلم هم که میبینم بیشتر، فیلمهای پلیسی و جاسوسی میبینم. اینجا هم پر از اینجور چیزهاست. راستش بنر این نمایشگاه را در خیابان بهشتی دیدم و به رفقایم گفتم و با هم آمدیم. آنها هم مثل من عاشق پلیسبازی هستند.»
حالا نمایشگاه ایپاس جدا از مشتریهای همیشگیاش مانند حراست ادارات و مؤسسات خصوصی کنترل امنیت، توانسته مردم عادی را هم به خود جذب کند؛ از طرفداران جیمز باند تا هواداران سریال خواب و بیدار. طرفداران پر و پا قرصی که بیصبرانه منتظر نمایشگاه سال بعد هستند.
دیدگاه تان را بنویسید