روزنامه آرمان: صادق ملکی*:پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، پایان روسیه نبود. سرزمین تزارها کوچک شد، اما همچنان بالهایی به درازای دو اقیانوس داشت. در شوک ناشی از خلأ روسیه، برای مدتی عرصه بینالمللی و منطقهای صحنه سیاست، محل یکهتازی آمریکا شد. با این وجود روسیه با ظهور پوتین در روندی آرام به اقتدار گذشته نزدیک شد.
مسکو در برابر حمله آمریکا به عراق منفعل بود، اما سرانجام با بحران سوریه، روسها به خاورمیانه بازگشتند. این بازگشت در کنار تأثیری که بر محاسبات واشنگتن گذاشت، بر هر یک از کشورهای خاورمیانه نیز تأثیرات خاص خود را داشته است. در حال حاضر میدان سوریه بارزترین نمود تاثیرگذاری حضور روسها در خاورمیانه است. با ورود روسیه به بحران سوریه در یک سال گذشته، صحنه میدانی نبرد به نفع دمشق و متحدان آن تغییر یافت. در این راستا در اقدامی قابل تعمق که پذیرش آن در داخل ایران و در سطح بینالمللی سخت بود، روسها توانستند مجوز پرواز از نوژه را کسب و مواضع تروریستها را مورد هدف قرار دهند. اجازه پرواز روسها از نوژه با توجه به محدویتهای قانون اساسی ایران و... خود بهتنهایی رویدادی بسیار مهم بود. همکاری در این سطح گرچه کوتاه بود اما میتوانست نشان از تغییرات راهبردی در سطح منطقه داشته باشد.
ترکیه از جمله کشورهایی بود که این تحول را درک کرده و در عین عضویت در ناتو، ماهعسل روابط با مسکو را آغاز کرد. شش سال مقاومت دمشق سبب بر باد رفتن رؤیای دوماهه سقوط اسد برای آنکارا گردیده و سرایت ناامنی موجود در سوریه به داخل ترکیه، در کنار جلوگیری از تغییر معادلات منطقه به سود تهران، خود بهتنهایی دلیل کافی برای ترمیم روابط آنکارا - مسکو بود. فتح حلب گرچه قابل قیاس با الباب نیست، اما مسکو پس از فتح این شهر با کمک به آنکارا در عملیات الباب، سعی در ایجاد موازنه در روابط خود با دو پایتخت و افزایش قدرت مانور خود در سطح منطقه و نظام بینالملل نمود. اگر همراهی میان روسیه و ترکیه به مرزهای رقه برسد، تهران ضربه اساسی دیگری از اعتماد بدون محاسبه خود خواهد خورد. همواره روابط تهران و آنکارا با مسکو، بهخاطر عملکرد تاریخی روسها در فلات ایران و آناتولی، همراه با بیم و امید بوده است، اما آنچه وضعیت ترکیه با ایران را متفاوت مینماید، نقطه تضمینی به نام ناتو است. بدیهی است محاسبات ورود مسکو به خاورمیانه نه از جنس محاسبات تهران و نه از جنس محاسبات آنکارا است.
ترکها با آگاهی از این موضوع با فرصتسازیهای تاکتیکی سعی دارند به ایران، رقیب خود در سوریه، ضربات راهبردی وارد کنند. توجه به اظهارات منفی مقامات آنکارا در دوره آتشبس نسبت به ایران و مقاومت، اثبات این ادعاست. روسها نیز اگر توجه به منطقه میکنند این توجه بیشتر با مدنظر قرار دادن محاسبات بینالمللی آنها صورت میگیرد. دعوت از آمریکا برای حضور در مذاکرات آستانه با وجود مخالفت تهران، تبلور این نگاه است. روسها در نگاه کلان و راهبردی نه متحد ما و نه متحد ترکهایند. با افزایش و ارتقای نقش مسکو در سوریه، به نظر میرسد روسها به عامل تنطیمکننده رفتار تهران و آنکارا در قبال بحران سوریه ارتقای جایگاه یافتهاند. برای روسها، سوریه یک فرصت برای بازگشت مقتدر به خاورمیانه است. روسها با همه بازیگران سوریه بازی خود را دارند. نگاه آنان به تهران و آنکارا برخاسته از نگاه تاکتیکی گذرایی است که میتواند با توجه به شرایط تغییر کند. با این وجود باید گفت مجموعه ملاحظات روابط دوجانبه، منطقهای، بینالمللی، ایدئولوژیک و... در انتخاب ترجیح روسها میان ایران و ترکیه، به آدرس و مقصد آنکارا نزدیکتر است. اجلاس آستانه نمود بارز این
ترجیح است. ما همچنان تنهاییم. این تنهایی فارغ از دلایل تاریخی، ناشی از رویاپردازیای است که ما همچنان گرفتار آنیم.
* کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی
دیدگاه تان را بنویسید