روزنامه شرق: نشست سهجانبه مسکو با شرکت روسیه، چین و پاکستان در شرایطی برگزار شد که از همان ابتدا با واکنش منفی افغانستان روبهرو شد. بر عکس گزارشات بسیاری از خبرگزاریهای جریان اصلی، این نشست صرفا درباره تحولات داخلی افغانستان نبود و بیشتر یک نشست منطقهای درزمینه بیثباتی و تروریسم بینالمللی ازجمله «داعش» بوده است.
البته بهدلیل ارتباط این موضوع با عرصه میدانی افغانستان به عنوان کانون بیثباتی و نفوذ گروههای تروریستی همسو با داعش، بدون تردید در صورت اراده واقعی برای مبارزه با این پدیده، این نشستها در دور بعدی حتما با حضور نمایندگان دولت کابل برگزار میشود.
اعتراض «احمد شکیبمستغنی»، سخنگوی وزارت خارجه افغانستان، مبنیبر اینکه «ابهام درباره هدف این مجلس و عدم هماهنگی با افغانستان دراینباره را نگرانکننده میداند و از برگزارکنندگان آن توضیح میخواهد» قابل درک است، اما به لحاظ اهداف و پلتفرم این نشست تا حدودی فاقد جنبه حقوقی درباره غیرمشروعبودن دیگر قدرتهای منطقه برای رایزنی در زمینه مهار تروریسم فراملی برای حفظ امنیت ملی کشورهای شرکتکننده در نشست است.
از آنجا که دولت بیثبات افغانستان هماکنون بیشترین تمرکز خود را بر مبارزه با «طالبان» به عنوان یک گروه شورشی و تروریسم بومی قرار داده است و اهداف نشست مسکو فراتر از این دیدگاه روی تروریسم بینالمللی که تهدیدی برای کل منطقه است قرار داشته، میتوان تا حدودی توجیه رهبران سه کشور شرکتکننده را برای دعوتنکردن از نمایندگان کابل درک کرد. از طرف دیگر، اهداف کلان این نشست برای «صلح و ثبات در افغانستان» و مهار تروریسم فراملی و از جمله داعش با توجه به تلاقی همزمان دولت کابل و طالبان با این برنامه، مستلزم نشستهای مقدماتی بود که نوع رابطه و «حوزه عملیاتی چگونگی مبارزه با تروریسم جهادی رشدیافته در افغانستان امروز» و همچنین نقاط اشتراک و افتراق این برنامه با دوگانه کابل- طالبان را تنظیم کند. ظاهرا برگزارکنندگان نشست با توجه به تجارب شکستخورده سالهای اخیر درباره میانجیگری بین دولت افغانستان و گروه طالبان که قبلا در نشستهای پشت پرده در قطر اثبات شده است، لازم دیدند ابتدا سه قدرت اصلی مرتبط با این موضوع، توافقات اولیه بین خود را انجام دهند و در مرحله بعد از افغانستان و حتی دیگر قدرتهای تأثیرگذار دراینباره دعوت
شود.
چنانچه یک اراده قاطع بین روسیه، چین و پاکستان برای مهار تروریسم بینالمللی در این منطقه بهوجود بیاید، بدونتردید تبعات مثبت آن شامل افغانستان و دیگر کشورهای منطقه نیز خواهد شد. روسیه به عنوان طراح این نشست بهخوبی بر این واقعیت واقف بوده است که تضاد بین افغانستان و پاکستان ریشه در یک اختلاف تاریخی از جمله درباره «خط دیورند» دارد که تا به امروز مانع یک همکاری واقعی بین این دو کشور برای برقراری صلح و ثبات در منطقه شده است. از طرف دیگر، برای روسیه و چین به عنوان دو بازیگر اصلی در عرصه بینالمللی و منطقه موضوع تروریسم بینالمللی با مسئله طالبان کاملا متفاوت است و آنان طالبان را یک گروه شورشی یا حتی تروریستی بومی میدانند که حداقل تا به امروز نهتنها همسویی با داعش و دیگر گروههای تروریست مرتبط با آسیای میانه و منطقه سینکیانگ نداشته، بلکه همواره در موضع تقابلی با آنان قرار داشته است. بههمیندلیل برگزارکنندگان نشست مسکو از قبل با یک تصور عینی وارد نشست شدهاند که بدون بحثها و توافقات مقدماتی بین بازیگران حوزه پیرامونی ورود افغانستان از همان ابتدا به چرخه این «بازی بزرگ»، موجب بروز تنشهای همیشگی بین کابل
- اسلامآباد خواهد شد.
از آنجا که هدف اصلی نشست مسکو در وهله اول حذف تروریسم فراملی بهویژه موقعیت رشدیابنده داعش در افغانستان بوده که امروز در کانون توجه مسکو و پکن است، اولویت اقدام نیز بالطبع مهار و سرکوب این طیف از تروریسم فعال در افغانستان حتی با کمک بخش بومی طالبان است که در گام اول میتوانست با مخالفت کابل مواجه شود. روسها قبل و بعد از این نشست بهصراحت اعلان کردهاند برای مهار موج رشدیابنده داعش در افغانستان میتوانند با طالبان برای مبارزه علیه این گروهها هم همکاری کنند. نقش پاکستان هم برای محور روسیه - چین از این نظر مهم تلقی میشود که آنان با تجربه تاریخی موجود بهخوبی میدانند جلب طالبان به روند صلح و مبارزه علیه دیگر گروههای منتسب به تروریسم بینالمللی بدون چراغ سبز اسلامآباد امکانپذیر نیست. روسیه روی نفوذ چین بر پاکستان دراینباره حسابی ویژه باز کرده است و درصورتیکه موفق شوند پاکستان را متقاعد به مهار طالبان و ایجاد زمینه همکاری این گروه در پروسه صلح در افغانستان کنند، بسیاری از مشکلات موجود را که همه نشستهای سالهای اخیر را به شکست کشانده است، میتوانند در مسیر درست هدایت کنند. اینکه دولت افغانستان از
برگزاری این نشست در غیاب نمایندگان خود ناخشنود است، کاملا قابل درک است اما این واکنش از طرف مقامات کابل مبنیبر اینکه این نشست «دخالت در امور افغانستان» و «خلاف عرف دیپلماتیک» است، چندان درست نیست.
هر کشوری برای حفاظت از امنیت و منافع خود طبق حقوق بینالملل میتواند نشست یا مذاکراتی در غیاب دیگر کشورها برگزار کند، البته به شرط آنکه ناقض منافع کشور ثالث نباشد. تاکنون نهتنها هیچ نشانه یا سندی مبنی بر نقض حاکمیت ملی و منافع افغانستان در نشست مسکو دیده نشده که براساس گفتههای رسمی مقامات مسکو، قرار است در نشستهای بعدی از افغانستان و احتمالا بعضی دیگر از کشورهای ذینفع هم دعوت به عمل آید. واقعیت در این است که روسها و تا حدودی چینیها به قدرت تصمیمگیری مقامات کابل اعتماد چندانی ندارند و قصد دارند قبل از ورود کابل به مذاکرات آتی در حوزه پیرامونی به یک توافق مقدماتی برای تنظیم یک «نقشه راه» برسند. بدونتردید این نشست سهجانبه فعلا در حد همین توافقات «حوزه پیرامونی» پذیرفتنی است اما در آینده هرگونه نشست یا مذاکرات صلح درباره بحران افغانستان الزاما باید با بازیگران اصلی در کابل هماهنگ و رایزنی شود. روسها باید بپذیرند طالبان را نمیتوان به عنوان بدیل دولت کابل و شریک در عرصه ژئوپلیتیک حتی در مبارزه با داعش بدون هماهنگی یا احتمال نقض منافع افغانستان، به کار گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید