دیپلماسی ایرانی: نشست وین و انتشار بیانیه مشترک میان شرکت کنندگان آن درباره سوریه از دو سطح قابل بررسی است. نخست از منظر تحولات میدانی و اوضاع داخلی سوریه. تحولات میدانی به گونه ای است که همه کشورها پی بردند بدون حضور مستقیم ایران در هر گونه مذاکره ای، امکان پیشرفت برای حل یا توافق برای حل آن بحران غیرممکن است. اقدامات طرف های مقابل و عزم آنها برای سرنگونی بشار اسد و جایگزینی حکومتی به جای دولت او، به شکست انجامید. بخشی از این شکست متاثر از حمایت های ایران و روسیه بوده است.
دوم موقعیت ایران در منطقه و جهان است. در نشست های قبلی با وجود اهمیت بازیگری ایران در سوریه، اما دعوت رسمی صورت نمی گرفت. اما موقعیت ایران پس از برجام موجب شد گرچه عربستان و ترکیه مخالف ماندن اسد در قدرت هستند، اما از وزن سیاسی چندانی برخوردار نباشند. تحولات پس از حل و فصل پرونده هسته ای ایران سبب تغییر وضعیت منطقه ای ایران شد. به جرات می توان گفت یکی از مهمترین دستاوردهای برجام، تفاوت در نگاه به نقش ایران پس از چند سال است. این دستاورد بزرگی برای دیپلماسی ایران در صحنه منطقه ای و بین المللی است.
موضوع دیگر، انتظار از حل مساله سوریه در یک نشست است. تفسیر ساده انگارانه و خوش بینی مفرط است اگر کسی تصور می کرد بحرانی 5 ساله در یک نشست ولو با حضور 20 کشور به نتیجه برسد. بحرانی با چنان عمق و فاجعه که نزدیک به 250 هزار کشته و میلیون ها آواره داشته، نمی تواند در یک نشست به راه حلی برسد. از طرفی حضور کشورهایی مانند ترکیه، عربستان و قطر و دیگران در بحران به وجود آمده، دستیابی به راه حل را در یک نشست غیرممکن می ساخت. با این وجود نشست دوم وین حامل دستاورهای قابل ملاحظه ای بوده است. اگر این روند در نشست های آتی ادامه یابد، می توان به نقطه پایانی برای حل بحران سوریه دست یافت.
از جمله دستاوردهای قابل ملاحظه نشست وین دو، این بود که بحران سوریه باید هرچه سریعتر پایان یابد. این موضوع در بیانیه 9 بندی درج شده است. همچنین مساله آتش بس در بیانیه وین، قابل توجه است. آتش بس شروع هر کاری است. به طور حتم نمی توان در زمان بمباران و جنگ، مذاکره کرد. تصمیم مهم دیگر برگزاری انتخابات فراگیر زیر نظر سازمان های بین المللی بوده که به نوبه خوب پیشرفت خوبی است. همچنین مساله مذاکرات رودررو دولت و اپوزیسیون مشروع از دیگر نکات مثبت بوده که در نشست آتی به آن توجه شده است.
با وجود دستاوردهایی که نشست اخیر وین به همراه داشته اما دو نکته کانون اختلافات اصلی در نشست های گذشته و آتی بوده و خواهد بود. موضوع نخست، نقش اسد در سوریه و موضوع دوم، تعیین تکلیف نیروهایی است که با اسد در حال مبارزه هستند. درباره موضوع اول باید گفت، بر اساس اخبار منتشر شده، اینگونه برداشت می شود که توافق نانوشته ای میان همه طرفین به وجود آمده که اسد در دراز مدت نمی تواند جایگاهی در سوریه داشته باشد. اما پرسش این است که جایگاه اسد تا کجا خواهد بود؟ یکی از موارد مورد توافق میان طرفین عدم اصرار بر کنار گذاشتن اسد در کوتاه مدت است. بدان معنی که اسد کنار رود تا مذاکرات شروع شود. آنها از این مساله عبور کردند. طرفین پذیرفته اند یکی از مولفه های حل بحران سوریه، بشار اسد است. بنابراین هیچ پیش شریطی برای اینکه بشار اسد نباشد و سپس مذاکره شروع شود، وجود ندارد. اما مساله اصلی پایان ماموریت اسد است. از این رو به نظر می رسد توافقی صورت گرفته تا حضور اسد تا زمانی که احساس شکستی برای دیگر بازیگران وجود نداشته باشد، ادامه یابد. سپس انتخابات برگزار و سپس بشار اسد از قدرت کناره گیری کند. از منظر عقلی، کسی که تحت لوای
حکومتش، چنین فجایعی _ آوارگان، ویرانی کشور و کشته شدن قابل توجه مردم_ صورت گرفته، نمی تواند جایگاهی در آینده داشته باشد. مهم این است که بشار اسد باید از الان به فکر بقای سوریه با حفظ تمامیت ارضی آن باشد. بشار اسد می تواند قربانی سوریه یکپارچه با حفظ وحدت و تمامیت ارضی باشد، نه برعکس.
درباره اختلاف دوم یعنی تعیین تکلیف نیروهایی که با اسد در حال مبارزه هستند، باید گفت، کشورهایی که از این گروه ها حمایت می کنند، دست از حمایت خود برنخواهند داشت. نقطه کور حل بحران این است که نقش گروه های مبارز علیه بشار اسد باید چگونه باشد. درباره برخی گروه ها مانند ارتش آزاد سوریه ظاهرا توافق شده جزو روند مذاکرات باشند و همچنین در انتخابات و در گذر قانونی انتقال قدرت مشارکت داده شوند. در باره برخی گروه ها مانند داعش نیز این اجماع وجود دارد که نمی توان نقشی برای آنها چه در مذاکرات آتی، چه فرایند انتقال قدرت و چه انتخابات متصور بود. اما باید دانست که این گروه ها اهرم برخی قدرت های منطقه ای هستند که به راحتی دست از حمایت خود بر نخواهند داشت. این موضوع ممکن است تبدیل به معضلی در روند مذاکرات آتی شود.
دیدگاه تان را بنویسید