سرویس بینالملل «فردا»: اشغال افغانستان توسط ناتو اگر چه در ابتدا فقط شامل آمدن تانک و سرباز بود، اما امروز این اشغال بیشتر از اینکه جنبه نظامی داشته باشد، جنبه فرهنگی به خود گرفته است. در حقیقت پدیدههایی همچون توهین به مرجعیت شیعه در پس کتابهای تقی بختیاری، موسیقی غربی با طعم جایزه گرمی با تلاش "عمر اکرم" و... از جمله سوغات اشغال فرهنگی افغانستان توسط ناتو است. یکی از ابعاد مهم این آنارشیسم فرهنگی، ترویج و بسط تفکرات غربی بالاخص تفکر فمینسیتی است، تفکری که در آغاز در قالب قانون "منع خشونت علیه زنان" به صحنه آمد و حال با اعمالی همچون "همگامی با روز جهانی قیام یک میلیارد نفر علیه خشونت" رو به گسترش است.
تفکر فمینستی در افغانستان در حال حاضر غرب با تمام قدرت در تلاش است که ترکیب فرهنگی افغانستان را به هم زند، از همین رو در قالب قانون "منع خشونت علیه زنان" زمینهی استقلال دختران از خانواده را چیده است. علاوه بر این ها غرب با استفاده از فرصتهایی همچون دادن جایزه گرمی به عمر اکرم که بزرگ شده آمریکاست و باز کردن فضای ترویج موسیقی غربی به دنبال آن است که ساختار فرهنگی افغانستان را تغییر دهد تا به وسیله آن فرهنگ اقوام افغانستان را در هم کوبیده و بدین وسیله بر استقلال فرهنگی این کشور اثر بگذارد. تفکر فمینیستی در افغاستان در حال حاضر پشت نقابهای مظلومانهای همچون "ضدیت با خشونت علیه زنان" به پیش میرود و شعارهای عوام فریبانهای نظیر حق تعیین سرنوشت برای دختران، برابری زن و مرد و ... میدهد. اما در حقیقت در صورت پیروزی تفکر فمینیستی، از نقش خانواده در بافت سنتی افغانستان کاسته خواهد شد که بدنبال آن ترکیب قومیتی افغانستان نیز به هم خواهد خورد، زیرا که در آن صورت ازدواج ها از حالت سنتی و قومی خود در میآیند. تفکر فمینیستی یکی از ابزارهای کلیدی غرب در افغانستان است که در ایام اخیر با پوشش راه پیمایی روز
جهانی منع خشونت و ... را دنبال میشود.
ابزارهای غرب جهت توسعهی فرهنگ غربی در افغانستان غرب از مجموعهای از عوامل ملی و فراملی استفاده میکند تا فرهنگ مطلوب خود را به جامعه اسلامی افغانستان صادر کند. در ذیل به ذکر تعدادی از آنان پرداخته خواهد شد: 1- قانون گذاری در افغانستان همانطور که گفته شد، غرب در بعضی از موارد سعی میکند به سیاستهای صدور فرهنگ خود در قالب "وضع قانون" مشروعیت بخشد که برای مثال میتوان به همین بحث "قانون منع خشونت علیه زنان" اشاره کرد، در حقیقت با زیرکی تمام سیاستهای فمنیستی خود را در پشت نامی مخفی کردند. 2- مطرح کردن چهرههای غرب گرا در افغانستان غرب بدنبال این است که با توسل به شانتاژ مطبوعاتی و رسانهای چهرههای غرب گرا را با خود همراه کند، مثلاً میتوان به رمان نویس افغانی "تقی بختیاری" اشاره کرد که با اتهامات خود علیه مراجع شیعه به شهرت رسید و بعد از آن هم از کشور گریخت تا غرب او را برای مدت کوتاهی از صحنه بیرون برده و بعد دوباره او را برگرداند، همچون کاری که با شرین عبادی، مهر انگیز کار و ... کرد. 3- استفاده از نابالغی افغانستان جهت ایجاد حرکت اجتماعی در افغانستان جامعه افغانستان جامعه نابالغی است که با یک کنش
- واکنشهای اجتماعی میتوان آن را به تحرک درآورد. برای مثال میتوان به همین اعمال جلب توجه کننده همچون همگامی بار روز جهانی قیام یک میلیار نفر علیه خشونت علیه زنان اشاره کرد که فمینیست ها با استفاده از شور ناشی از تحرک آن به مانور تبلیغاتی پرداختند.
4- تعلیم مستقیم افغانستان مروجین فرهنگ غرب در قامت پژوهشگر حقوق بشر، استاد، پزشک، سرباز و... در افغانستان به ترویج فرهنگ غربی میپردازند. 5- اهرم مطبوعاتی انگلستان دارای بازوهای مطبوعاتی قدرتمندی در افغانستان است که برای مثال میتوان به شبکه بی بی سی فارسی اشاره کرد، بی بی سی در قالب "نوبت شما"، "برنامه پرگار" و... سعی میکند به ترویج نظریات دستگاه فکری متبوع خود بپردازد. 6- الگو معرفی کردن اپوزیسیون ایران انگلستان با استفاده از شبکه بی بی سی به جلب تظر اپوزیسیون ایران میپردازد که با توجه به دید تأثیر پذیر که جامعه افغانستان به ایران دارد، این مسئله باعث الگو شدن اپوزیسیون ایران برای آنها خواهد شد.
تبعات امنیتی ناشی از ترویج فمینیسم در افغانستان 1- کاستن از نفوذ ایران در افغانستان گسترش فمینیسم در افغانستان باعث تضعیف فرهنگ بومی و جایگاه سنتی خانواده میشود که چنین مسئلهای موجب خواهد شد تا ازداوج از حالت سنتی و طایفهای خود بیرون بیاید و حالتی کلان بگیرد که از این رو در دراز مدت بافت قومی افغانستان تغییر خواهد کرد و قوم اقلیت هزاره که شیعه مذهب و فارسی زبان هستند دیگر بطور کلی در سایر اقوام حل میشود و این مسئله باعث خواهد شد ایران یکی از بازویهای سنتی خود برای اعمال نفوذ در افغانستان را از دست دهد. 2- کاستن از نفوذ ایران در پاکستان از آنجا که شیعیان پاکستان نیز از قوم هزاره و اغلب از هزاره ای های افغانی پناه برده به آنجا هستند، فرهنگ افغانستان به سرعت به آنجا سرایت پیدا میکند و این مسئله باعث خواهد شد که هزارگان پاکستان تعصب قومی خود را از دست داده و به همین روی فارسی زبانان و شیعیان پاکستان با اکثریت سنی پاکستان در آمیخته خواهند شد و این مسئله باعث کاهش نفوذ ایران در آن منطقه میشود.
3- کاهش جمعیت شیعیان افغانستان و بدنبال آن کامل شدن نوار سنی در شرق ایران از آنجا که شیعیان افغانستان کاملاً در اقلیت هستند و تاکنون با تکیه بر تعصبات قومی و منطقه گرایی توانستند به حضور مؤثر خود ادامه دهند اما همانطور که گفته شده ادامه ترویج فمینیسم با توجه به تجزیه کردن زنان از فرهنگ جامعه موجب بر هم خوردن این تعادل میشود و از آنجا که اقوام قریب به ایران در اقلیت قرار دارند، در صورت در هم آمیخته شدن مجال حضور نخواهند داشت و به تدریج جمعیت اهل تسنن افغانستان رو به افزایش میرود و مهمتر از آن نوار شیعی- هزارهای نزدیک به ایران را نیز در خود میگیرند. نتیجتاً این مسئله باعث میشود ایران در شرق با یک دیوار مطلقاً سنی از پاکستان تا افغانستان- ترکمنستان رو به رو شود. 4- گسترش نفوذ ترکیه در شرق ایران تفکرات فمینسیتی همانطور که موجب بر هم خود ترکیب جمعیتی میشود، موجب بر هم خوردن ترکیب فرهنگی افغانستان میشود. این بر هم خوردگی باعث میشود نگرش سیاسی افغان ها از نگرش اسلام- سیاسی نزدیک به ایران(دیانت ما سیاست ماست) به سمت نگرش اسلام سکولار برود که خود این عامل به انضمام بافت سنی افغانستان زمینه را برای
افزایش نفوذ همسایه غربی یعنی ترکیه در شرق ایران عزیز را فراهم خواهد کرد. در نهایت باید اینگونه جمع بندی کرد که غرب به منظور مقابله و تحدید ایران و تضعیف اسلام گرایی به دنبال بر هم زدن ساختار قومی افغانستان است و این مهم فقط از طریق تعویض ساختار فرهنگی افغانستان میسر میشود، از این رو غرب از تمام ابزارهای خود برای صدور فرهنگ مطلوبش به افغانستان و محاصرهی هرچه بیشتر ایران استفاده خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید