چرا هریس از ترامپ جا ماند؟
با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، رقابت میان دو نامزد اصلی، دونالد ترامپ و کامالا هریس هر روز داغتر میشود. درحالیکه پیشبینیها تا چندی پیش به نفع هریس بود، تغییرات ناگهانی در استراتژی کمپین او و همچنین وقوع حوادث طبیعی اخیر در آمریکا، به نظر میرسد وضعیت او را پیچیدهتر کرده و شانس ترامپ را برای پیروزی بیشتر کرده است.
هریس که با تغییر تمرکز خود از مسائل اجتماعی به موضوعاتی چون اقتصاد و مهاجرت وارد عرصهای رقابتیتر شد، اکنون با چالشهای جدیدی مواجه است. از طرف دیگر، ترامپ توانسته با استفاده از نقاط ضعف رقیب خود و بهرهبرداری از حوادث طبیعی مانند طوفان میلتون، محبوبیت خود را در میان رأیدهندگان افزایش دهد. در همین راستا، رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل آمریکا در گروه تلگرامی «گفت و شنود» به بیان تحلیل خود پرداخت که در ادامه آمده است.
تحلیل شما درباره وضعیت کنونی انتخابات آمریکا و رقابت بین کامالا هریس و دونالد ترامپ چیست؟
بحث امروز من درباره انتخابات آمریکا و رقابتهای انتخاباتی کامالا هریس و ترامپ است. اتفاقی که در 10 روز گذشته رخ داده این است که برخلاف روند خوب قبلی، به نظر میرسد خانم هریس در رقابتهای انتخاباتی عقب افتاده است. در نتیجه، به نظر من در حال حاضر شانس ترامپ بیشتر از هریس است. البته باید منتظر بمانیم و ببینیم تحولات سه هفته آینده چگونه خواهد بود. همانطور که میدانید، در آمریکا زمان کمپینها طولانی است؛ بهعنوان مثال اگر با ایران مقایسه کنیم، کل زمان کمپین انتخابات ریاستجمهوری در ایران حدود یک ماه است و بسیار پرشتاب برگزار میشود؛ اما در آمریکا به دلیل طولانی بودن این دوره، شرایط متفاوت است. به همین دلیل، همچنان معتقدم که رقابت بسیار نزدیک است و نمیتوان گفت که نتیجه مشخص شده است.
چرا فکر میکنید خانم هریس در این رقابت عقب افتاده است؟
به نظر من، چند دلیل وجود دارد. دلیل اول، تغییر استراتژی کمپین انتخاباتی خانم هریس و تأکید جدید او بر دو موضوع اقتصاد و مهاجرت است. این یک تغییر بسیار مهم بود؛ چراکه پیش از این، خانم هریس بیشتر بر موضوع سقط جنین و شکاف دوقطبی موجود در جامعه آمریکا تمرکز داشت. او تلاش میکرد تا در این دوقطبی، رأی اقلیتها، لاتینتبارها، آسیاییها، زنان و جناح چپ را به دست آورد؛ اما از حدود دو هفته پیش، بعد از پیروزی در مناظره و افزایش isاعتماد به نفس کمپین، آنها به سراغ دو موضوع اقتصاد و مهاجرت رفتند. استدلال کمپین این بود که چون ترامپ در این دو موضوع برتری دارد، هریس میتواند با ورود به این حوزهها، فاصلهاش را با ترامپ کمتر کند. این حرکت بسیار جسورانه و ریسکی بود؛ چراکه مشخص بود در این دو حوزه کار برای هریس دشوار است.
در حوزه اقتصاد و مهاجرت چه اتفاقی افتاد که وضعیت هریس بدتر شد؟
در حوزه اقتصاد، اگرچه هریس کمی از فاصلهاش با ترامپ کاسته است؛ اما همچنان رأیدهندگان مردد معتقدند که ترامپ در مدیریت اقتصاد بهتر از هریس عمل خواهد کرد، ولی در موضوع مهاجرت، وضعیت بدتری برای هریس ایجاد شده است. او مواضع خود را تغییر داده و سختگیری بیشتری را در این زمینه اعلام کرده است. این تغییر دو پیامد داشته است: اول اینکه، اتهام ترامپ مبنی بر اینکه هریس موضع ثابتی ندارد و دمدمیمزاج است، تا حدی درست از آب درآمده است. کمپین ترامپ به این تغییر موضع اشاره کرده و آن را نشانهای از ناپایداری مواضع هریس دانسته است. پیامد دوم این تغییر موضع، کاهش حمایت لاتینتبارها از هریس در ایالتهای شناور بوده است. اگرچه نسل جوان لاتینتبارها الزاما مانند گذشته بهعنوان یک اقلیت رأی نمیدهند؛ اما برای بدنه اصلی این گروه، موضع هریس در مورد مهاجرت بسیار مهم است؛ چراکه بیشتر مهاجران به آمریکا از مکزیک و کشورهای آمریکای لاتین هستند. در نتیجه، هریس نتوانسته حمایت کافی از این گروه را جلب کند و به نظر میرسد که حتی لاتینتبارهای مردد را نیز از دست داده است. بنابراین به نظر من، تغییر استراتژی یکی از دلایل اصلی افول محبوبیت هریس در 10 روز گذشته بوده است.
دلیل دیگری هم برای عقب افتادن کمپین هریس وجود دارد؟
بله، به نظر من دلیل دوم عقبافتادگی کمپین هریس به طوفان میلتون و حوادث طبیعی که در فلوریدا و برخی ایالتهای دیگر آمریکا رخ داد، برمیگردد. در مطالعات کمپینهای انتخاباتی، قاعدهای وجود دارد که میگوید حوادث طبیعی مانند زلزله، سیل و طوفان تأثیرات ملموسی بر ذهن رأیدهندگان میگذارند، بهویژه زمانی که حزب مستقر نتواند این بحرانها را به خوبی مدیریت کند. طوفان میلتون خسارات زیادی به بار آورد و حتی سیانان که به دموکراتها گرایش دارد، اعلام کرد که رفع این خرابیها ممکن است سالها طول بکشد. ترامپ بلافاصله از این فرصت استفاده کرد و به دولت بایدن و به تبع آن، خانم هریس حمله کرد. به نظر میرسد که این حملات مؤثر بودهاند. اوباما نیز وارد عمل شد تا قدری از شدت این حملات بکاهد و اعلام کرد که ترامپ در حال سوءاستفاده از این وضعیت است؛ اما به نظر میرسد که این تلاشها نتوانسته تأثیر لازم را داشته باشد. باید به یاد داشت که حوادث طبیعی به دلیل ارتباط مستقیم آنها با زندگی روزمره مردم، تأثیر فوری بر ذهن رأیدهندگان میگذارند. مثالی از این مسأله در انتخابات آلمان دیده شد؛ جایی که یکی از نامزدها هنگام بازدید از مناطق سیلزده خندید و رسانهها بلافاصله این لحظه را برجسته کردند. این اتفاق به حزب دموکرات مسیحی ضربه زد و با وجود عملکرد خوب آنگلا مرکل، حزب سبزها و حزب سوسیال دموکراتها پیروز انتخابات شدند. همین مسأله درباره طوفان میلتون نیز صدق میکند؛ مردم به راحتی میتوانند این حوادث را به عملکرد ضعیف حزب مستقر ربط دهند. به نظر من، کمپین هریس نتوانست این بحران را به خوبی مدیریت کند.
در ایالتهایی مانند پنسیلوانیا شرایط برای هریس چطور پیش میرود؟
یکی دیگر از دلایلی که شاید به عقبافتادگی کمپین هریس کمک کرده، تمرکز بیش از حد او بر ایالت پنسیلوانیا است. در این ایالت، شرایط برای هریس دشوارتر شده است. از یک سو، در شمال شرق پنسیلوانیا کاتولیکهایی که در سال ۲۰۲۰ به بایدن رأی داده بودند، اکنون به دلیل مواضع هریس در موضوع سقط جنین علاقهای به حمایت از او ندارند. این مسأله کمپین هریس را دچار مشکل کرده است. از سوی دیگر، کارگران یقهآبی و صنایع فولاد که در سال ۲۰۲۰ از بایدن حمایت کرده بودند، اکنون از هریس ناراضی به نظر میرسند.
مجموع این عوامل باعث شده است که سرعت حرکت کمپین هریس نسبت به هفتههای قبل کاهش یابد. با اینکه اوباما نیز وارد کارزار انتخاباتی شده، نظرسنجیها، هرچند در حاشیه خطا هستند، نشان میدهند که کمپین هریس دیگر آن سرعت قبلی را ندارد و با شرایط دشواری روبهرو شده است.
یکی از نکات جالب در انتخابات امسال آمریکا بحث رقابتهای مقدماتی بود. هریس چطور توانست بدون شرکت در مقدماتی به این جایگاه برسد؟
در ادامه بحث باید به این نکته اشاره کنم که هریس در انتخابات مقدماتی حضور نداشته است. انتخابات مقدماتی درونحزبی در آمریکا بسیار مهم است و بخش زیادی از انرژی نامزدها در این مرحله صرف میشود. در این فرآیند، نامزدها گاهی دچار تخریب هم میشوند. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۰۸، باراک اوباما در رقابتهای مقدماتی توانست هیلاری کلینتون را کنار بزند؛ اما هریس بدون شرکت در انتخابات مقدماتی توانست به سرعت جناح مرکزگرا و چپ حزب دموکرات را با هم متحد کند و جهش اولیه بسیار خوبی داشته باشد که این جهش در نظرسنجیها نیز منعکس شد. بااینحال، انتظار میرفت که این روند با همان سرعت ادامه پیدا کند؛ اما این اتفاق نیفتاد. از سوی دیگر، ترامپ در انتخابات مقدماتی امسال تحت حملات مختلف قرار گرفت و میتوان گفت زخمی از این مرحله بیرون آمد. علاوه بر این، ترامپ به مدت هشت سال در صحنه سیاست آمریکا حضور داشته و همواره مورد انتقاد و تخریب بوده است. مسائل دادگاهی او نیز همچنان ادامه دارد و انرژی زیادی را از ترامپ میگیرد. بنابراین از نظر انرژی، او باید از هریس عقبتر باشد. یکی از امتیازات بزرگ هریس نیز همین بود که به دلیل عدم حضور در انتخابات مقدماتی، انرژی بیشتری ذخیره کرده و چهرهاش کمتر تخریب شده بود؛ اما برخلاف انتظار، او نتوانست این مزیت را حفظ کرده و ادامه دهد.
تحلیلگران دیگری هم مانند آلن لیکتمن، معروف به نوستراداموس انتخابات آمریکا نظری دارند. نظر شما درباره تحلیل او چیست؟
البته آلن لیکتمن، تحلیلگر معروف انتخابات آمریکا که به «نوستراداموس» معروف است، همچنان معتقد است که این مسائل تأثیری بر روند کمپین هریس ندارد و او برنده خواهد شد؛ اما از نظر کمپینی، به نظر میرسد که کمپین هریس در 10 روز اخیر وضعیت خوبی نداشته است. باید منتظر ماند و دید که استراتژیستهای کمپین او چه راهی برای خروج از این وضعیت خواهند یافت. با توجه به اینکه سه هفته تا انتخابات باقی مانده، کار دشواری نیست؛ اما هریس باید هرچه سریعتر وارد صحنه شود. اگر دیگر چهرههای حزب دموکرات مانند الیزابت وارن و دیگران نیز به میدان بیایند، ممکن است شرایط بهبود یابد.
موضوعات اصلی مورد توجه رأیدهندگان آمریکایی در این انتخابات چیست؟
در مورد موضوعات اصلی که برای رأیدهندگان اهمیت دارد، بر اساس نظرسنجیها، همچنان اقتصاد، سقط جنین و مهاجرت سه دغدغه اصلی رأیدهندگان آمریکایی هستند. پس از این موارد، سیاست خارجی قرار دارد. من در حال حاضر به یاد ندارم که در حوزه سیاست خارجی، کدام موضوعات در اولویت هستند؛ اما احتمالا چین، اوکراین و سپس خاورمیانه در صدر فهرست قرار دارند. البته ممکن است این اولویتها در روزهای اخیر تغییر کرده باشد. در هر صورت، سیاست خارجی چهارمین اولویت رأیدهندگان آمریکایی بهشمار میآید.
به نقش تحولات خاورمیانه در این انتخابات هم اشاره کردید. نظر شما درباره این مسأله چیست؟
در مورد تأثیر تحولات خاورمیانه بر انتخابات آمریکا، ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که سیستم انتخاباتی آمریکا که مبتنی بر کالج الکترال است، در دنیا تقریبا منحصربهفرد است. در این سیستم، رئیسجمهور نه از طریق آرای مستقیم مردمی، بلکه از طریق آرای الکترال که بر اساس پیروزی در ایالتها به دست میآید، انتخاب میشود. البته در برخی کشورها مانند آرژانتین، نیجریه و اندونزی نیز سیستمهایی وجود دارد که در آنها فرد پیروز باید علاوه بر کسب اکثریت آرا، در مناطق جغرافیایی مختلف نیز برتری داشته باشد تا عدالت جغرافیایی رعایت شود. در آمریکا نیز تقریبا همین اصل حاکم است، به جز در ایالتهای مین و نبراسکا که سیستم توزیع آرای الکترال متفاوت است و هر ایالت تمام آرای خود را به یک نامزد نمیدهد.
به نظر شما کدام ایالتها در این انتخابات تعیینکننده خواهند بود؟
رقابتهای انتخاباتی امسال در آمریکا بهویژه در هفت ایالت سرنوشتساز متمرکز شده است: میشیگان، ویسکانسین، پنسیلوانیا، کارولینای شمالی، جورجیا، آریزونا و نوادا. به نظر میرسد که ترامپ در ایالتهای کارولینای شمالی، جورجیا و آریزونا وضعیت بهتری دارد، درحالیکه هریس در میشیگان، ویسکانسین و نوادا موقعیت بهتری دارد. بااینحال، بار دیگر سرنوشت انتخابات به احتمال زیاد در پنسیلوانیا تعیین خواهد شد. همچنین گزارشهای اخیر حاکی از آن است که میزان مشارکت در جورجیا و کارولینای شمالی بسیار بالا بوده است و معمولا افزایش مشارکت به نفع دموکراتها تمام میشود، همانطور که در ایران این افزایش معمولا به نفع اصلاحطلبان است. در نتیجه اگر مشارکت در این انتخابات فراتر از حد انتظار باشد، شانس هریس بیشتر خواهد بود.
نظر شما در خصوص تحولات خاورمیانه بهویژه جنگ غزه چیست؟ این تحولات چه تأثیری بر انتخابات آمریکا میتواند داشته باشد؟
اولین تأثیر این جنگ، بر رأیدهندگان عرب در ایالت میشیگان خواهد بود. جمعیت عربهای میشیگان حدود ۱۰۰ هزار نفر برآورد شده است که نیمی از آنها گفتهاند به هریس رأی میدهند، درحالیکه نیمی دیگر مردد هستند. این تعداد رأیدهنده در رقابتی که ممکن است با اختلاف بسیار اندک تعیین شود، بسیار اهمیت دارد. بهعنوان مثال در انتخابات قبلی ایالت جورجیا، نتیجه نهایی تنها با ۱۲ یا ۱۱ هزار رأی تغییر کرد. بنابراین اگر در میشیگان ۱۰ هزار نفر از رأیدهندگان عرب رأی ندهند یا به ترامپ رأی بدهند، ممکن است هریس این ایالت را از دست بدهد که در یک رقابت نزدیک میتواند برای او بسیار مشکلساز باشد. از سوی دیگر، در داخل حزب دموکرات، جناح چپ و مترقی حزب علاقه زیادی به پایان جنگ غزه دارد. در انتخاباتهای اخیر نیز نفوذ این جناح پروگرسیو (پیشرو) بهویژه در میان جوانان انگیزهمند مشهود بوده است. اگر هریس نتواند در بحران غزه به دستاورد قابلتوجهی برسد، این جناح شور و شوق لازم برای بسیج مردم و تشویق آنها به رأی دادن به هریس را نخواهد داشت. در چنین شرایطی، ممکن است شاهد کاهش مشارکت در میان حامیان چپ حزب دموکرات باشیم، چیزی که در سال ۲۰۲۰ با موفقیت انجام و به نفع بایدن تمام شد.
صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید