جنگ در غزه و لبنان پایان کار نیست؟!
حال که سیاست تجزیه و تضعیف کشورهای منطقه بخصوص کشورهای اسلامی یک سیاست پایدار و همیشگی آمریکا برای سلطه بر جهان و منطقه بوده و اصولا اسرائیل را برای اجرای همین سیاست جعل کردهاند، اگر برخی کشورهای اسلامی و منطقه نمیخواهند و یا نمیتوانند دشمن مشترک منطقه و دشمنیهای مکرر و پایدار او را ببینند و درک کنند، دلیل نمیشود که ایران و دیگر کشورها نیز این دشمن مشترک را نبینند و سیاستهای خبیثانه او را فهم نکنند و در مقابل این سیاستهای جنایتکارانه نایستند!
طراح اصلی خاورمیانه جدید بعد از جنگ جهانی دوم وزیرخارجه وقت آمریکا در دولت ترومن است که عضو حزب دموکرات و یک یهودی انگلیسی بود و در خاطرات اسدالله علم وزیر دربار پهلوی هم به طرح او اشاره شده است:«شاه به من فرمود وزیر خارجه آمریکا پس از جنگ جهانی دوم طرح تجزیه ایران به مناطق ترکنشین، کردنشین، عربنشین و فارسنشین را داد... اگر روسها موافقت کرده بودند، کلک ایران و ما کنده شده بود... چون هیچ عکسالعملی از طرف ما ممکن نبود»! جیمز فرانسیس برنز که در سال ۱۳۲۴ همزمان با اعلام پایان جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل نقشه تقسیم ایران به هفت کشور را بر اساس قومیتها منتشر کرد و اکنون نیز در پنتاگون وجود دارد گفته بود: «همه کشورهای اسلامی باید یا تجزیه یا نابود شوند تا تهدیدی برای غرب نباشند، و همه بازی برای ایجاد اسرائیل هم اولین قدم برای همین سیاست است»! وسلی کلارک ژنرال عالی رتبه آمریکا میگوید بعد از حملات یازده سپتامبر که در حال بمباران افغانستان بودیم، به پنتاگون رفتم و یکی از ژنرالها یک کاغذ از روی میزش برداشت و گفت: «همین الان از دفتر وزیر آوردهاند که نشان میدهد چطور باید
۷ کشور را در عرض ۵ سال نابود کنیم»! این ژنرال آمریکایی در ادامه گفت «با عراق شروع میشود و بعد از سوریه و لبنان و لیبی و سومالی و سودان، با ایران به اتمام میرسد»! اسموتریچ وزیر دارایی اسرائیل نیز چند روز پیش در حالی که حلقه محاصره این رژیم در سرزمینهای اشغالی تنگتر میشود، متوهّمانه ادعا کرد: «من به صراحت میگویم که ما خواهان یک کشور یهودی هستیم که شامل اردن، عربستان سعودی، مصر، عراق، سوریه و لبنان و حتی بخشی از ایران میباشد»!
2- روزنامه واشنگتن پست چند روز قبل اذعان کرد: «واقعیت این است که سیاستهای نتانیاهو همان سیاستهای آمریکا است و دولت بایدن راهبرد نتانیاهو را رهبری میکند»! این روزنامه آمریکایی گزارشهای رسانههای غربی درباره ادعاهای بایدن درخصوص تلاش برای پایان جنگ را دروغ خوانده و در تحلیلی نوشته است: «تمام اقدامات اسرائیل در غزه و لبنان به دستور آمریکا انجام میشوند.» تحلیلگر این روزنامه سپس تاکید میکند: «باور کردن اینکه کشوری روی یکی از متحدان نزدیکش که میلیاردها دلار سلاح در اختیارش میگذارد، نفوذ اندکی داشته باشد، سخت دشوار است.» خود روزنامه صهیونیستی معاریو هم اعتراف میکند «اسرائیل پیمانکار نظامی آمریکا و چیزی بیش از یک چوب در دستان بایدن نیست»! معاون اجرائی اندیشکده کوئنسی آمریکا نیز اذعان کرد: «این ایده که آمریکا با آنچه در منطقه توسط اسرائیل رخ میدهد، مخالف است، دروغ و غیرواقعی است»!
۳-کسانی که عامل جنایات صهیونیستها در حملات به غزه و لبنان را جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی و حماس و حزبالله و طوفانالاقصی القا و از ضعف حافظه تاریخی ملتها سوءاستفاده میکنند کافی است به تیتر روزنامههای دهه شصت میلادی که نه مقاومت و نه جمهوری اسلامی و نه حماس و نه حزبالله وجود داشتند، نگاهی بیندازند. این تیتر اول روزنامه لبنانی النهار در ۲۱ فوریه ۱۹۷۳ است: «۲۰۰۰ حمله اسرائیل به لبنان از
۱۴ ژوئن ۱۹۶۸ تا ۲۱ دسامبر ۱۹۷۳»!. یعنی سالی ۴۰۰ و یعنی به طور متوسط هر روز به لبنان حمله کرده است! که هزاران لبنانی شهید شدهاند. امروز دیگر نقطهای در جهان نیست که طعم تلخ جنگهای آمریکا را نچشیده باشد و مردمان آن سرزمینها آمریکا را دشمن خود و بشر نشمرند. سرمربی تیم استقلال خوزستانِ که اهل یوگسلاوی سابق است و طعم تلخ جنگ آمریکا را چشیده است، مفهوم سخن رهبری را اینگونه ادا میکند که «اگر جنگ شود، اسلحه دست میگیرم با آمریکا میجنگم. در جوانی وقتی یوگسلاوی سابق توسط آمریکا اشغال شد، اسلحه گرفتم و جنگیدم»! میودراگ بوژوویچ سپس میگوید«تعجب میکنم برخی کوکاکولا و پپسی میخورند!، وقتی میدانید پول آن به حساب دشمنتان یعنی آمریکا واریز میشود. من هرگز لب به آنها نمیزنم»!
۴- حال که سیاست تجزیه و تضعیف کشورهای منطقه بخصوص کشورهای اسلامی یک سیاست پایدار و همیشگی آمریکا برای سلطه بر جهان و منطقه بوده و اصولا اسرائیل را برای اجرای همین سیاست جعل کردهاند، اگر برخی کشورهای اسلامی و منطقه نمیخواهند و یا نمیتوانند دشمن مشترک منطقه و دشمنیهای مکرر و پایدار او را ببینند و درک کنند، دلیل نمیشود که ایران و دیگر کشورها نیز این دشمن مشترک را نبینند و سیاستهای خبیثانه او را فهم نکنند و در مقابل این سیاستهای جنایتکارانه نایستند! دشمن مشترک است اما روشهای دشمنیاش در هر کشوری فرق میکند. آمریکاییها یک روز با لبخند صنعت هستهای لیبی را بار کشتی کردند و بردند، و جلوی پیشرفت قدرت موشکی این کشور را گرفتند و خلع سلاحش کردند، سپس لبخند تبدیل به بمب شد و با بمباران لیبی، این کشور با بهترین وضع اقتصادی مردمش را درگیر یک جنگ داخلی کردند! همین آمریکا که عراق را تا دندان مسلح کرد تا به ایران حمله کند، روزی به بهانهای که مشخص شد دروغ بوده است به عراق حمله و تمام زیرساختهای این کشور را بمباران کرد و سپس با تسلط بر منابع نفتی، تروریستهای تکفیری داعش را به جان این کشور و همچنین سوریه انداخت که اگر ایران و مرجعیت شیعه نبودند، اکنون عراق و سوریه نیز همچنان دستخوش جنگ داخلی بودند! روزی در اوج فشارها و تحریمها علیه سودان، جمهوری اسلامی در کنار این کشور ایستاد و نقشه دشمن مشترک برای تجزیه سودان را با شکست مواجه کرد. اما زمانی که دشمن مشترک توانست عمرالبشیر را با وعدههای فریبکارانه از محور مقاومت جدا کند، موفق شد سودان را با تجزیه و تقسیم نابود و سالها مشغول درگیریها و نزاعهای داخلی کند! به دنبال بیداری اسلامی در منطقه در سال ۲۰۱۱ ملت مصر حکومت دیکتاتوری مبارکِ دست نشانده آمریکا را سرنگون کرد
(۲۲ بهمن ۸۹) و انقلاب تاریخی ۲۵ ژانویه را در این کشور رقم زد، اما متاسفانه برخی از جمله محمد مرسی که به قدرت رسیده بودند، گول آمریکا و اسرائیل را خوردند و تلاش کردند خود را مستقل و بینیاز از جبهه مقاومت نشان دهند و انقلاب ملت مسلمان مصر را غیراسلامی القا و بر پایبندی به پیمان صلح با اسرائیل تاکید کردند. همین زمینه شکست این انقلاب مردمی را فراهم کرد.درحالی که یکی از خواستهای اصلی مردم مصر قطع ارتباط با اسرائیل بود. ۹ سپتامبر ۲۰۱۱ هزاران مصری خشمگین به سفارت اسرائیل حمله کردند و با پتک و دیلم، دیوار دو و نیم متری در برابر سفارت اسرائیل در قاهره را فرو ریختند و وارد سفارت شدند و پرچم رژیم صهیونیستی را آتش زدند و هزاران سند را به بیرون منتقل کردند و در نتیجه سفیر اسرائیل مجبور به فرار و ترک خاک مصر شد. اگر منتخبین مردم مصر فریب دشمن مشترک را نمیخوردند و امروز مصرِ هم مرز با غزه در جبهه مقاومت قرار داشت، قطعا اسرائیل نمیتوانست غزه را محاصره کند و این همه جنایات را در این باریکه رقم بزند!
۵- تصور برخی از جنگ سوم لبنان و ۷ اکتبر، منطقهای است، اما آمریکا و صهیونیستها تصوری بینالمللی دارند و به عنوان بخشی از هدف تسلط بر جهان به آن نگاه میکنند، البته با روشهای مختلف. یک روز با لبخند، یک روز با وعده فریبکارانه، یک روز با تحریم و فشار اقتصادی، یک روز با شایعه و جنگ روایتها و امروز با بمبهای سنگرشکن! آمریکاییها تلاش داشتند با طرح معامله بزرگ قرن یعنی عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان و دیگر کشورهای عربی پرونده فلسطین را برای همیشه ببندند. نتانیاهو فرمان اجرای این توطئه خبیثانه را سال گذشته در سازمان ملل صادر و ادعا کرد: «۹۵ درصد اعراب با اسرائیل رابطه دارند و میماند پنج درصد اهل غزه، که آنها هم در این معادله هضم خواهند شد»! یعنی قرار بود اول با فریب عربها عادیسازی روابط را امضا کنند بعد مثل قراردادهای اسلو و کمپ دیوید که سر رهبران سازشکار وقت فلسطینیها کلاه گذاشتند و بعد از امضای این قراردادها دست به قتل عام فلسطینیها زدند، با قتل عام کامل و یکسره کردن کار فلسطینیها در غزه به سراغ لبنان بروند و این کشور را بار دیگر درگیر جنگ داخلی کنند.اگر به این اهداف شوم خود میرسیدند، هدف بعدی آنها نابودی ایران بود. لذا جنایات کنونی اسرائیل در نتیجه و متعاقب طوفانالاقصی نیست، بلکه جنایاتی است که قرار بود بعد از معامله قرن رخ دهد. اما طوفان الاقصی طرحی که میخواست کلاه گشادی سر عربها بگذارد و بعد با خیال راحت دست به جنایت بزنند، خنثی کرد. این عملیات یک اقدام پیشدستانه شجاعانه و متفکرانه بود که خطر بزرگ نابودی مقاومت و کشورهای اسلامی منطقه، حتی خود کشورهای عربی که فریب آمریکا و اسرائیل را در طرح عادیسازی روابط را خوردند، را ناکام گذاشت. به همین دلیل رژیم جعلی اسرائیل و آمریکا همه ظاهرسازیها را کنار زدند و بیمحابا در حال جنایت علیه مسلمانان هستند و این اتفاقی نیست که فقط در غزه یا لبنان تمام شود، بلکه برنامهای بزرگی برای تکرار این جنایات در سراسر منطقه است. در چنین شرایطی آیا نباید دشمن مشترک را شناخت و پشت یکدیگر ایستاد و اقدام مشترک انجام داد؟! جنگ در غزه و لبنان پایان کار نیست که آتشبس و صلحش پایان کار باشد!
کیهان
دیدگاه تان را بنویسید