تهران امروز: تركيه، عربستان و روسيه و بازهم چين
اظهارات آقاي دكتر صالحي در مراسم معارفه ايشان به عنوان سرپرست وزارت خارجه را ميتوان تا حدي گوياي ذهنيت ايشان در مورد سياست خارجي مطلوب جمهوري اسلامي ايران در دولت دهم دانست.
اظهارات آقاي دكتر صالحي در مراسم معارفه ايشان به عنوان سرپرست وزارت خارجه را ميتوان تا حدي گوياي ذهنيت ايشان در مورد سياست خارجي مطلوب جمهوري اسلامي ايران در دولت دهم دانست. از آنجا كه علائم و شواهد از جدي بودن معارفه ايشان به عنوان جانشين آقاي متكي حكايت ميكند، تجزيه و تحليل ذهنيت شخص اول دستگاه سياست خارجي، حداقل در سه ماه آينده ميتواند حائز اهميت باشد. نخستين نكته در اظهارات سرپرست وزارت خارجه تاكيد بر واقعگرايي و فاصله گرفتن از برخي آرمانگراييهاي مورد تاكيد دولت نهم است. زماني كه آقاي احمدينژاد قدرت را در سال 1384 در دست گرفت، از لزوم اتخاذ يك سياست خارجي تهاجمي و كنشي سخن گفت كه در برابر سياست خارجي تدافعي و واكنشي قرار دارد. در همين راستا روابط با كشورهاي آمريكاي لاتين و سپس آفريقا افزايش يافت. در موضوع حقوق بشر، ايران مباحث جديدي را در مورد محكوميت نقض حقوق بشر در غرب مطرح كرد. به طريق اولي در برنامه هستهاي نيز سياست «گذشته» كنار گذاشته شد اما واكنش به اين رويكردها، دولت را به اين نتيجه رسانيد كه تحول در دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي ضروري است. اظهارات آقاي صالحي ميتواند نشانهاي از چرخش آرام و تدريجي دولت از برخي رويكردهاي مورد تاكيد در گذشته باشد. تاكيد بر گسترش روابط با عربستان نكته نسبتا جديدي است كه شنيده ميشود. روابط با تركيه در چند سال گذشته در حد مقبولي گسترش يافته و سرانجام دولتمردان را به اين نتيجه رسانيده كه سرمايهگذاري در سطح منطقه اهميت ويژهاي دارد و نبايد از آن غافل شد اما روابط ايران با عربستان همواره در سالهاي گذشته با نوسان همراه بوده است. تاكيد آقاي صالحي بر لزوم گسترش روابط با عربستان هم ميتواند ناشي از تجربه شخصي وي در زمان ماموريت در جده باشد و هم نشاندهنده تمايل دولت براي بهبودي روابط با عربستان كه در هر دو حالت اتفاق ميموني است اما همانند رابطه با مصر، مسئلهاي كه در اين مورد وجود دارد، ميزان علاقهمندي رهبران عربستان براي گسترش روابط با ايران ميباشد. عربستان نگرانيهاي خاصي در گسترش روابط با ايران دارد، گو اينكه در مقام مقايسه توان نه گفتن اين كشور در برابر واشنگتن كمتر از آنكارا ميباشد. از اينرو روند بهبود روابط با آنكارا را الزاما نميتوان با مسير بهبود روابط تهران ـ رياض مقايسه كرد. حجاز از ديرباز و از قرون گذشته همواره خود را رقيب ايران و بعدها عثماني ميدانست و حجازيها بر اين باور بوده و هستند كه ايران و تركيه قدرت مانور و نفوذ عربستان را در منطقه و جهان اسلام محدود ميكنند. اين باور و ذهنيت تاكنون ادامه داشته است. واكنش قاهره به برخي ابتكار عملهاي ديپلماتيك موازي با وزارت خارجه در چند ماه گذشته نشان ميدهد تا چه اندازه مسير بهبود روابط تهران با قاهره و رياض ناهموارتر از مسير گسترش روابط با آنكارا ميباشد لذا انتظار ميرود آقاي صالحي برخي سادهسازيهاي صورت گرفته در تبيين مسائل ميان ايران و مصر و عربستان را ملاك عمل قرار ندهد. در سطح منطقهاي، عراق به مراتب پتانسيلهاي بيشتري براي نزديكي به ايران دارد، هرچند اين حرف به معناي ناديده گرفتن نقش بااهميت عربستان در شبهجزيره عربي و حتي جهان اسلام نيست اما نبايد فراموش كرد عربستان كشوري است با آينده مبهم ولو باثبات. حداقل تا زماني كه در عربستان در بر همين پاشنه ميچرخد انتظار تحول جدي خيلي واقعبينانه نيست. اما عراق چه در شامات و چه در حوزه خليجفارس نقش مهمي را در آينده بازي خواهد كرد، بگذريم از اينكه زمينههاي سرمايهگذاري سياسي ـ اقتصادي ـ ديپلماتيك در اين كشور بيشتر از عربستان ميباشد. اما در رابطه با لزوم گسترش روابط با چين و روسيه به ذكر نكاتي چند بسنده ميكنيم. 1ـ تقسيم جهان به شرق و غرب چه در عمل و چه در نظر اهميت گذشته خود را از دست داده است. ناكارآمدي سياست نگاه به شرق در ابتداي دولت نهم نيز مويد اين ادعاست. اينكه تصور كنيم چين و روسيه ميتوانند وزنهاي در برابر فشار غرب باشند، جز تصوري بيش نيست. 2 - همگان اذعان دارند بخشي از بيكاري موجود در ايران و حتي اروپا ناشي از واردات كالاهاي چيني و تعطيلي برخي صنايع توليدي ازجمله پوشاك، كفش و نظير اينها ميباشد. داستان تريليهاي چيني هنوز تمام نشده است. فاجعههاي ايجاد شده در خود چين بر اثر مصرف برخي مواد خوراكي ازجمله شير كودكان را هم فراموش نكردهايم لذا بر اساس همان اصل كارآمدي كه آقاي صالحي مورد تاكيد قرار دادهاند، ضرورت دارد واردات از چين به صورت جدي تحت نظارت قرار گيرد. 3 - هم روسيه و هم چين رفتار خود در قبال جمهوري اسلامي ايران را براساس منافعشان تنظيم كرده و ميكنند. در مقاطع حساسي كه اين دو بايد ميان ايران و آمريكا يكي را برگزينند، از قضا همانند آن واعظ مشهور به سمت آمريكا غش كرده، آن را اتفاقي و تصادفي جلوه ميدهند. البته از حق نگذريم كه آنها ميگويند مقامات ايراني برداشتي از قدرت چين و روسيه دارند كه خيلي منطبق با معادلات حاكم در سطح جهان نيست. نه روسيه و نه چين ادعاي ايستادن در برابر آمريكا را ندارند اما برخيها در اين طرف دوست دارند اينگونه فكر كنند. 4 - آقاي صالحي از موازنه مثبت سخن گفتهاند كه در نوع خود جالب توجه است؛ تا آنجا كه ميدانيم در ايران معاصر دو مفهوم موازنه منفي و مثبت تبيينكننده جهتگيريهاي كلان سياست خارجي ايران بودهاند. موازنه منفي به معناي امتياز ندادن به قدرتهاي بزرگ درگير در مسئله ايران بوده و موازنه مثبت به معناي دادن امتياز به هر دو طرف براي جلب همكاري آنها ميباشد. آقاي دكتر صالحي موازنه مثبت را به معناي حضور موثرتر در سازمانهاي بينالمللي جهت شكل دادن به روندهاي بينالمللي تعريف كردهاند كه تعريف بديعي است. در اين تعريف فرض بر اين است كه سازمانهاي بينالمللي جداي از دولتها ميباشند و اين در حالي است كه اغلب نظريههاي روابط بينالملل تاكيد دارند سازمانهاي بينالمللي برآيند منافع دولتها و بهطور مشخص قدرتهاي بزرگ ميباشند. پس پرسش اين است كه چگونه ميتوان بدون داشتن روابط كارآمد با قدرتهاي بزرگ حضور كارآمدي در سازمانهاي بينالمللي داشت. آيا قرار است روسيه و چين در اين حضور كارآمد به ايران كمك كنند و با توجه به تجربه چند سال گذشته، آيا آنها قادر و حاضر به انجام چنين كاري هستند؟
دیدگاه تان را بنویسید