تحلیلی بر سخنان اخیر بهزاد نبوی

تزاحم گفتمان تحریم‌طلبان و اصلاح‌طلبان ساختاری؛ کدام دست بالا را دارد؟

کد خبر: 1238844

بهزاد نبوی در افشاگری کم‌سابقه‌ای می‌گوید که برخی اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند کار تمام است و به این دلیل دنبال تحریم انتخابات هستند.

تزاحم گفتمان تحریم‌طلبان و اصلاح‌طلبان ساختاری؛ کدام دست بالا را دارد؟

گروه سیاست سایت فردا: اخیرا بهزاد نبوی در گفت‌وگویی به تندی علیه رادیکال‌های اصلاح‌طلب تاخته و گفته آنها چپ‌گرایی بچگانه دارند نکته‌ای که نبوی به آن اشاره می‌کند ناظر بر رویکردهای افراطی اصلاح‌طلبانی است که به ویژه در یک سال گذشته سعی کرده‌اند برای مردم طرح عبور از انتخابات را جا بیندازند. او این باره می‌گوید: «من تفکر چپ روانه را قبول ندارم. خیلی از کارهایی که انجام می‌شود چپ روی است؛ چون وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم چه می‌شود، همین‌طور دیمی حرکت کنیم، اسمش می‌شود چپ‌روی. واقعا ما الان هم دچار مرض بچه‌گانه چپ‌روی هستیم. یعنی کسانی که لوچ‌اند...در مجموعه خودمان هم می‌بینیم... من تفکر چپ‌روانه را قبول ندارم. خیلی از کارهایی که انجام می‌شود چپ‌روی است؛ چون وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم چه می‌شود، همین‌طور دیمی حرکت کنیم، اسمش می‌شود چپ‌روی».

نبوی در یک افشاگری کم‌سابقه گفته است که برخی اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند کار نظام تمام است و خود را برای حرکت‌های بعدی آماده می‌کنند و می‌خواهند سرشان بی‌کلاه نماند: «تصور می‌کنم برخی افراد در بدنه اصلاح‌طلبان طی یک سال گذشته، به این نتیجه رسیده‌اند که کار دارد تمام می‌شود پس بگذارید ما برای حرکت‌های بعدی خودمان را آماده کنیم و جا باز کنیم در حرکت بعدی. استنباط من این بود. حالا نمی‌دانم چقدر درست است و چقدر غلط. ولی احساس می‌کنم که نگران بودند که سرشان بی‌کلاه بماند».

حالا پرسش آن است که کدام طیف در میان اصلاح‌طلبان دست بالا را دارد؟ میانه‌روهایی که قائل به اصلاحات از طریق صندوق رأی هستند یا افراطی‌هایی که بنای عبور از همه چیز را دارند؟ باتوجه به فعل و انفعلات رخ‌داده در جبهه اصلاحات به ویژه کنارگذاشته‌شدن نبوی از ریاست جبهه اصلاحات، به نظر می‌رسد حزب اتحاد ملت دست بالا را داشته باشد. رادیکال‌ها با فضاسازی گسترده اصلاح‌طلبانی که هنوز باور به مشارکت در انتخابات دارند را در معرض شدیدترین فشارهای روانی قرار می‌دهند تا آنها را به عقب برانند. مشخصا حزب کارگزاران سازندگی در انتخابات سال98 بی‌هیچ تعارفی می‌گفت در انتخابات شرکت می‌کنیم و اگر جبهه اصلاحات لیست نداد، خودمان لیست کارگزاران را خواهیم داد که همین هم شد و لیست «یاران هاشمی» منتشر شد اما امروز شاید به دلیل همین فشارها باشد که مرعشی دبیرکل این حزب می‌گوید نظر ما نظر نهایی جبهه اصلاحات است که به نوعی نشان از عقب‌نشینی این حزب دارد.

البته برخی اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند که به وسیله قهر با صندوق‌های رأی می‌توانند سرمایه اجتماعی خود را احیا کنند در صورتی که پر واضح است که سیاست تحریم انتخابات به طور کامل شکست خورده است و تحریم‌طلب‌ها به شکل محسوسی در این سال‌ها از سوی جامعه طرد شده‌اند زیرا مردم خواستار مشارکت در تعیین سرنوشت خود هستند و دلیلی نمی‌بینند که خود را از حق انتخاب‌کردن محروم کنند. اصلاح‌طلبان در یک صورت می‌توانند سرمایه اجتماعی از دست‌رفته خود را احیا کنند؛ آنکه بتوانند با ارائه برنامه‌های مشخص و راهبردی مردم را قانع کنند که در صورتی که قدرت سیاسی را به دست بگیرند، می‌توانند مشکلات را حل کنند وگرنه دعوت به انفعال که مورد قبول هیچ عقل سلیمی قرار نمی‌گیرد.

از سوی دیگر باید بررسی کرد که اگر اصلاح‌طلبان راه مذکور را انتخاب نکنند و بخواهند در عرصه تندروی همین‌طور مدام و مدام بتازند و اگر گفتمان آنها گفتمان غالب جبهه اصلاحات باشد، چه سرنوشتی برای این جبهه سیاسی به وجود می‌آید؟

از سال88 طیف‌های محدودی از اصلاح‌طلبان نشان دادند که بی‌تمایل نیستند که از جایگاه اصلاح‌طلبی به اپوزیسیون تغییر حالت دهند و دیگر چندان مقید به رعایت چارچوب‌های رسمی نباشند. پیش‌روی این طیف با روی کار آمدن دولت روحانی و مجلس دهم قدری کنترل شد اما در حال حاضر مشاهده می‌کنیم که بخش‌های دیگری از اصلاح‌طلبان هم به همین سمت حرکت کرده‌اند. بی‌تریدد اگر قرار باشد اصلاح‌طلبان از چارچوب‌های رسمی عبور کنند، سرنوشتی جز سرنوشت نهضت آزادی نخواهند داشت؛ یعنی انزوای سیاسی و فراموش‌شدن از سوی مردم. حالا اصلاح‌طلبان مانده‌اند و دو راه پیش رو؛ اینکه می‌خواهد همچنان درون نظام فعالیت کنند یا قرار است نیروهایی اپوزیسیونِ ضدنظام قلمداد شوند؟

با ذکر همه این نکات می‌توان دریافت که مقطع کنونی شاید مهم‌ترین مقطع در حیات سیاسی اصلاح‌طلبان باشد زیرا هر تصمیمی بگیرند، شکل و محتوای آینده سیاسی‌شان را ترسیم می‌کند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها