از همان دمدمهای طلوع آفتاب صبح روز عاشورا میشد تحرک مردم را برای برپایی هر چه پرشورتر عزای سید و سالار شهیدان شاهد بود. آنهایی که دیگهای نذری سمنو بار گذاشتهبود، اما از شب قبل بیدار بودند تا صبح روز عاشورا بتوانند نذری را میان صفوف طویل سینهزنان و عزاداران حسینی توزیع کنند. هر چه به ظهر نزدیکتر میشدیم، جمعیت بیشتری در کوچهها و خیابانها موج میزد. دستهجات به هم پیوسته عزاداران حسینی همه یکرنگ و یکدل و عاشقانه کنار هم قرار گرفتهبودند و در رسای حضرت عشق و یارانش نوحه میخواندند و بر سر و سینه میزدند. همه سر تا پا سیاهپوش حسین و یارانش بودند تا به برکت اقامه عزای حسینی و سیاهپوش غم اهل بیت پیامبرشدن، روحشان جلا بیابد و بر لوح ضمیرشان، رنگ پاک سپیدی بنشیند. جوانان و نوجوانان پرشورتر از همیشه آمدهبودند؛ انگار احساس میکردند امسال بیشتر از همیشه باید عاشقی و دلدادگیشان را به تصویر بکشند و اثبات کنند. چهرهها را که نگاه میکردی بیهیچ استثنایی میتوانستی رد اشک را در صورت یکایک عابران ببینی؛ پیر و جوان و زن و مرد فرقی نداشت. انگار اشک ریختن برای غربت حسین مدال افتخاری است که همه دلشان میخواهد بر گردن بیاویزند. این گریه و این مویه نه فقط دلگیر نیست، بلکه سبکبال میکند و روح را جلا میدهد. اشک ریختن بر عزای حسین و اقامه آن همچون اتصال به چشمه زلالی است که روحت را پالایش میکند و ضمیرت را برای اتصال به روح پاک حسینی و غرق شدن در دریای بیکران عصمت الهی آماده میکند. این چنین است که با سپریشدن نزدیک به هزارو ۴۰۰ سال از واقعه عاشورا و حادثه کربلا، بزرگداشت مقام والای حسین و یارانش و اقامه عزای حسینی نه فقط کمرنگ نشده، بلکه هر سال پرشورتر از سال قبل برگزار میشود و عشق حسین هر سال افراد بیشتری را به وادی پر شور جنون میکشاند و لایق رسیدن به والاترین جایگاههای انسانی میکند.
آنهایی که کوشیدند تا امسال با راهاندازی کمپینهایی به قول خودشان تحریم محرم و هشتگ سازیهای «مشکی نپوشیم»، «نذری نخوریم»و کلید واژههایی از این قبیل با جنگ با باورهای هزار ساله مردم کشورمان بروند، باید میدانستند آنچه بخشی از حافظه تاریخی مردم کشورمان شده و در عمیقترین باورهای آنان جای دارد، قابلتغییر نیست، به خصوص اینکه این باور در فطرت الهی و انسانی ما ریشه دارد و عشق به حسین و اقامه عزای حسینی، حکایت یک رفتار عمیق فطری است که از سرچشمه جان و فطرت پاک الهی ما سرچشمه میگیرد و جنگ با فطرت محکوم به شکست است. به همین خاطر هم بود که امسال اقامه عزای حسینی از همیشه پرشورتر بود. همه یکرنگ مشکی پوشیدهبودند و در هر کوی و برزنی، مجالس عزاداری و بساط نذری دادن و نذری گرفتن برپا بود. زن و مرد و پیر و جوان و خرد و کلان برای آنکه در مجالس روضه خدمتی کنند، چایی بریزند و کفشی جفت کنند تا در برپایی این مراسم الهی سهمی داشته باشند با یکدیگر رقابت داشتند. همه آمدهبودند تا به ندای «هل من ناصر» امامشان لبیک گویند و نوای آسمانی «لبیک یا حسین» در گوش جان شهر و دیارمان و چه بسا در گوش تاریخ پیچیدهبود.
شکست تاریخی تاریکی در نبرد با نور
در تمام طول تاریخ بودهاند کسانی که به نبرد با نور و حقیقت رفتهاند؛ آدمهایی که بر فطرت و بخش الهی وجود خودشان چشم بستهاند و به جای هدایت، ضلالت را برگزیدهاند، اما پایان چنین نبردی روشن و مبرهن است. همچنان که امروز نزدیک به هزارو ۴۰۰ سال بعد از واقعه عاشورا، بعد از رویارویی حق با باطل، بعد از ضلالت یزید و یزیدیان در برابر اوج نور و حقیقت حسین (ع)، شاهد آن هستیم که نام و یاد حسین (ع) پابرجاست. در تمام دنیا همه آزادگان بشر فارغ از دین و مرام و مسلکشان نمیتوانند در برابر عظمت قیام عاشورا و نهضت فراگیر حسینی در کربلا سر تعظیم فرود نیاورند و حسین و یارانش را تحسین نکنند. همچنان که آنتوان بارا (نویسنده مسیحی درباره امامحسین (ع) میگوید: «اگر حسین (ع) از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا میکردیم و مردم را با نام حسین (ع) به مسیحیت فرا میخواندیم.»
ماهاتما گاندی رهبر استقلال هند درباره قیام عاشورا اینگونه اظهارنظر میکند: «من زندگی امامحسین (ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده و توجه کافی به صفحات کربلا کرده ام و بر من روشن شدهاست که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از سرمشق امام حسین (ع) پیروی کند.» و امروز هم کم نیستند اقلیتهای مذهبی که برای ایام شهادت امامحسین (ع) نذری میپزند و اقامه عزا میکنند و در پیادهروی اربعین عاشقانه حضور دارند که کشتی هدایت حسین (ع) برای همه جا دارد.
قصه نذری و حاجتهای روا شده و گرههای باز شده
هر چه به ظهر نزدیکتر میشدیم بر شور حسینی مجالس روضه و دستهجات عزاداری افزوده میشد. میادین اصلی شهر همچون میدان امامحسین (ع) و سایر میادین میزبان موج موج جمعیت عزادار حسینی بود. در بقاع متبرکه هم عزاداران حسینی دستهدسته میآمدند و حسین حسین گویان بر سر و سینه میزدند. در همراهی با دستهجات عزاداری قدم به قدم با نذریهایی مواجه میشدی که هر یک روایتی از حاجتی روا شده و گرهی باز شده حکایت داشتند؛ گرهها و حاجتهایی که به حرمت امامحسین (ع) و یارانش باز شدهبود و حالا این ماجرا در قالب یک ظرف نذری، یک لیوان شربت یا شیر نمود پیدا میکرد. آنهایی هم که نذریها را بر میداشتند و میخوردند هر کدام به نیتی برکت امامحسین (ع) را در دهان میگذاشتند؛ یکی به نیت شفا و دیگری به نیت آرامش و آن یکی به امید اینکه زیارت اربعین امسال زیارت کربلا نصیبش شود. که اگر چه قوت و روزی تمام سالمان به برکت حسین (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) است، اما اهمیت چای و شربت روضه به واسطه نیت و قصهای است که در ورای نوشیدن یک استکان چای و یک لیوان شربت نذری اباعبدالله (ع)نهفته است، در شفایی است که به برکت نام حسین وجود دارد و حاجتی که به امید شفاعت حسین (ع) برآورده میشود.
اقامه نماز ظهر عاشورا با دعای فرج
دمدمهای ظهر با ندای الله اکبر مؤذن بر سر مأذنهها دستهجات عزاداری در صفوفی به هم پیوسته و منظم نماز جماعت ظهر و عصر عاشورا را اقامه کردند، به این نیت که نامشان در زمره یاران امامحسین (ع) باشد و به این امید که هر چه زودتر نماز ظهر عاشورا را به امامت امام زمانشان مهدی فاطمه (عج) اقامه کنند.
مراسمهای عزاداری تا عصر عاشورا ادامه داشت و به تعزیه سوزاندن نمادین خیمه اهل بیت رسید. خیمههایی که با شعلهور شدنشان سیل اشک در چشمان هر ناظری جاری میشد و عصر عاشورا را پیش چشمان خود تجسم میکرد. صحنه پایانی این شور و شعور حسینی، اما مراسم شام غریبان و شمعهایی بود که برای همنوایی با غریبی اهلبیت حسین (ع) هر یک به نیتی و حاجتی روشن میشد و پرچمی که از امروز به دست قافلهسالار کربلا حضرت زینب کبری دادهشد.
دیدگاه تان را بنویسید