ترجمه/ روایت روزنامهنگار سوری از جنگ، زلزله و ویرانی:
حال ما خوب نیست اما هنوز زندهایم
باسل نصرالله مینویسد: تماس ها آغاز شده بود و همه می خواستند بدانند در اینجا چه اتفاقی افتاده و سوال همه فقط یک جمله بود، حالتان خوب است؟
مهندس باسل نصرالله، روزنامه نگار سوری از حلب/ ترجمه از سایت فردا: ما پیش از زلزله اهل حلب بودیم و پس از آن هم اهل حلب می مانیم.
نامش را خشم طبیعت بگذارید یا هر چیز دیگری اما ما صدای خشم زمین را شنیدیم، انگار که در جهنم اسیر بودیم، دیوارها می لرزید و خانه ها ویران می شد.
صدای فرو ریختن ساختمان ها ، وحشت از قاتلی که ما را به آستانه مرگ رسانده بود. من شاهد این ویرانی بودم ، ترس را در چشمان مردم می دیدم. مردمی اسیر در خیابان های ویران شده حلب ، خانواده های داغدار، چشم های گریان و کودکانی که آنچه دیده بودند را باور نمی کردند.
تماس ها آغاز شده بود و همه می خواستند بدانند در اینجا چه اتفاقی افتاده و سوال همه فقط یک جمله بود، حالتان خوب است؟
می گوییم خدا را شکر اما حال ما خوبی نیست ، روزی از موشک ها و خمپاره ها می ترسیدیم و امروز می خوابیم در هراس از اینکه زلزله جانمان را نگیرد. روزی صدای ویرانی ساختمان ها زیر بمباران موشک ها را می شنیدیم و حالا صدای ویرانی به دست آن چیزی که خشم طبیعت نام دارد.
روزگاری شاهد کشتار بیگناهان به دست تک تیرانداز پنهان شده در میان ساختمان ها بودیم و حالا می بینیم که خانواده ها قتل عام شدند. از سرهای بریده شده در روزهای جنگ شنیده بودیم و حالا سرهایی که زیر آوار له شده و بدن هایی که چیزی از آنها باقی نیست.
نه ، خال ما خوبی نیست و چگونه حالمان خوش باشد زمانی که تحت شدیدترین محاصره اقتصادی قرار داریم ، سرزمین سوریه تکه تکه شده ، رویاهایمان بر باد رفته و از ترس زمین لرزه ای دیگر خواب به چشمانمان نمی آید.
چگونه حالمان خوش باشد زمانی که تصویر کشته ها و خانواده های داغدار در اینترنت پر شده؟ نه ، حال ما خوب نیست.
می پرسند به چه چیز نیاز دارید؟ تنها نیاز سوریه همدردی و دعا و قلب های نگران نیست. ما به دارو، غذا و پول نیاز داریم برای ساختن دوباره کشوری که جنگ با همراهی زلزله ویرانش کردند.
حال ما خوب نیست اما هنوز زنده ایم و نمی خواهیم بمیریم.
دیدگاه تان را بنویسید