«فردا» گزارش می دهد:
رمزگشایی از سفر وزیر خارجه به عمان/ واسطه ها دوباره فعال شده اند
عمان و قطر در کسوت تسهیل کنندگان کاتالیزورهای مذاکرات وین عمل کرده و این نفش آفرینی آنها مورد توجه مقامات آمریکایی نیز قرار گرفته است.
گروه سیاست سایت فردا: متعاقب برگزاری مذاکرات موسوم به "بغداد 2"در امان پایتخت اردن و رایزنی دوساعته حسین امیرعبداللهیان وزیر امورخارجه کشورمان و جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بیش از هر زمان دیگری شاهد تلاش آشکار بازیگران واسطه گر، درخصوص چینش میز مذاکرات "احیای برجام"هستیم.یکی از این بازیگران سنتی،عمان می باشد، کشوری که در منطقه و نظام بین الملل به یک "بازیگر بی طرف" یا " میانجی" معروف است . در خصوص سیاست خارجی عمان،سخن برای گفتن زیاد است که آن را به زمانی دیگر موکول می کنیم اما قطعا سفر اخیر وزیر امور خارجه کشورمان به مسقط، بی ارتباط با تلاشهای اخیر جهت احیای مذاکرات وین نبوده است.
عمان، قطر، سوئیس، ژاپن و عراق ازجمله کشورهایی بوده یا هستند که در برهه های زمانی گوناگون تلاش کرده اند نقش" واسطه گران"را در انتقال پیام میان تهران و واشنگتن ایفاکنند. در میان این کشورها، عمان و قطر دارای روابط بهتری با تهران هستند زیرا معمولا جزئی از تلاشهای واشنگتن و شبکه متحدانش جهت اعمال فشار یا تهدید علیه کشورمان نبوده اند. طی روزهای اخیر، درست در زمانی که مقامات آمریکایی در مواضع آشکار خود از "عدم اولویت بخشی به احیای برجام"سخن به میان می آورند، در حوزه "دیپلماسی پنهان"مشغول تقویت واسطه ها هستند! یکی از این واسطه ها، "عمان " است،کشوری که در بحبوحه سلسله مذاکرات وین نیز یک بار میزبانی مذاکرات احیای برجام را درمسقط بر عهده گرفت.با این حال، باید در نظر گرفت که سرنوشت مذاکرات هسته ای معمولا در مسقط یا دوحه تعیین نمی شود!
در چرایی این مسئله، همین بس که تروییکای اروپایی و به طور کلی اتحادیه اروپا در یک قانون نانوشته، از اینکه پرونده مذاکرات احیای برجام ( در صورت رسیدن به توافق نهایی) در خاک کشوری غیر اروپایی و احتمالا پایتختی غیر از "وین" پایان یابد، نگاه مثبتی ندارند. با این حال به نظر می رسد عمان و قطردرکسوت تسهیل کنندگان کاتالیزورهای مذاکرات وین عمل کرده و این نفش آفرینی( واسطه گری) آنها مورد توجه مقامات آمریکایی نیز قرار گرفته است. در بحبوحه برگزاری رقابتهای جام جهانی امسال در قطر، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده درسفر به دوحه، با همتای خود دیدار کرد و در آن ملاقات نیز پیامهایی را در خصوص احیای توافق هسته ای و تمایل کاخ سفید جهت تسریع در این روند به دوحه مخابره کرد. همان گونه که اشاره شد، این مسئله درتضاد کامل با مواضع آشکارمقامات آمریکایی قرار دارد.
بایدن و همراهانش به خوبی می دانند که دولت سابق آمریکا( دولت ترامپ) در ترسیم مختصات و محاسبه هزینه و فایده «استراتژی فشار حداکثری» در قبال ایران به شدت اشتباه کرده است. در چنین وضعیتی ، مقامات کاخ سفید فارغ از رجزخوانی های مکرر و مانورهای رسانه ای و تبلیغاتی خود ، به هر واسطه ای چنگ می زنند تا هزینه کمتری در این مواجهه بدهد . یکی از شاخصه های ضعف دودولت اخیرآمریکا (ترامپ و بایدن) در دیدگاه شهروندان آمریکایی، سیاست خارجی شکست خورده و نامتوازن آنهاست. فراموش نکنیم که هزینه های عقب نشینی امریکا وناتو از افغانستان در دوران ریاست جمهوری بایدن و نارضایتی عمومی ناشی از تشدید جنگ اوکراین و ایجاد تنش درشرق آسیا ( دریای چین) هنوز درداخل آمریکا به قوت خود باقیست. در چنین وضعیتی ایجاد گره های کوردر پروسه احیای توافق هسته ای، شکست دیگری برای بایدن و دموکراتها محسوب می شود.
در هرحال، فعالسازی واسطه ها، یکی از تاکتیکهای واشنگتن برای "گذار از وضعیت کنونی"محسوب می شود. در این وضعیت،میان "سیگنالهای نهان"و " رویکرد اعلامی" آمریکا تفاوتی معنادار وجود دارد. دولت بایدن از زمان استقرار خود درکاخ سفید تلاش کرد تا استراتژی "فشار حداکثری " را به "استراتژی فشار هوشمندانه"علیه ایران تبدیل کند و در همین راستا، تلاش کرد تا "احیای غیرواقعی برجام" از طریق دفرمه سازی توافق اولیه را در دستور کار قرار دهد. اما با گذشت زمان،مشخص شد که جمهوری اسلامی ایران نه تنها زیر بار پذیرش تعهدات بیشتر از توافق اولیه ( توافق سال 2015) نخواهد رفت بلکه بر روی گنجاندن مولفه هایی مانند " ارائه تضمینهای اعتباری" و " راستی آزمایی رفع تحریمهای ضد ایرانی"اصرار می ورزد. درچنین شرایطی بیش از پیش متوجه بیش فعالی واسطه های منطقه ای و فرامنطقه ای آمریکا درقبال احیای روند مذاکرات می شویم .طی هفته های آتی اخبار بیشتری در این خصوص خواهیم شنید.
دیدگاه تان را بنویسید