امریکا در تناقض اغتشاش و مذاکره
معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در واکنش به اظهارات مشاور امنیت ملی بایدن: اگر در آستانه انتخابات نیاز دارید که خود را قوی نشان دهید، سی و چند بار تقاضای ملاقات مستقیم با ایران را سرّی نگه دارید
در گرماگرم آشوبهایی که به بهانه مرگ مهسا امینی در خیابانهای کشور به جریان افتاده است، دولتمردان امریکایی فرصت را مغتنم شمرده و خامدستانه اعلام میکنند که تمام قد در کنار آشوبگران قرار گرفتهاند. در واکنش به چنین رویکردی محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور با ناگفته خود از پیامهای انبوه مقامهای کاخ سفید برای دیدار با سید ابراهیم رئیسی، از اهداف شوم پشت پرده این حمایت ظاهری پرده برداشته است. معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور روز گذشته به توئیت «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید پیرامون اتفاقات اخیر در ایران پاسخ داد و نوشت: «اگر در آستانه انتخابات نیاز دارید که خود را قوی نشان دهید، سی و چند بار تقاضای ملاقات مستقیم با ایران را سرّی نگه دارید.»
فحشی که صاحبش پیدا شد!
«سالیوان» در یادداشتی نسبت به اتفاقات اخیر ایران مغرضانه به تحریف مواضع اخیر رئیس جمهور ایران در واکنش به آشوبها پرداخت و مدعی شده بود که رئیس جمهور ایران «معترضان» را با «مگس» مقایسه کرده است. رئیس جمهور که چندی پیش در جمع دانشجویان دانشگاه حضور یافته بود، در واکنش به حمایت سازماندهی شده کشورهای غربی بویژه امریکا از اغتشاشات کشور با پیشبینی شکست محتوم دشمنان در مقابل ملت ایران این بیت شعر را قرائت کرده بود که «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/عرض خود میبری و زحمت ما میداری.» با وجود منظور واضح رئیس جمهور در این بیت شعر از مخاطبش، مشاور امنیت ملی امریکا مدعی شد که رئیسی معترضان را مگس نامیده است. این چنین بود که جمشیدی در پیام توئیتری خود با اشاره به اینکه رئیس جمهور با بیان یک بیت شعر، دولتهای خارجی را که از اغتشاشگران حمایت میکنند، مگس خطاب کرد، خطاب به «سالیوان» افزود: «مشاورین مغرض که به شما اخبار جعلی میدهند شما را غیر قابل اتکا می کنند. اگر در آستانه انتخابات نیاز دارید که خود را قوی نشان دهید سی و چند بار تقاضای ملاقات مستقیم با ایران را سری نگه دارید.»
سیاست چرخش
معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در حالی به ادعای مغرضانه این مقام امریکایی پاسخ داده که اشاره او به پیامهای پرشمار مقامهای امریکایی به رئیسی و همزمان حمایت از جریانهای آشوبطلب در ایران نشان میدهد واشنگتن باز هم با محاسبه اشتباه درباره تحولات داخلی ایران یک سیاست خارجی دور از واقعیت را در دستور کار خود قرار داده است. در پی وقوع ناامنی در داخل کشور در پی مرگ مهسا امینی و حمایت همهجانبه ایالات متحده از این آشوبها، این واقعیت بار دیگر عیان شده که فارغ از آنچه دولتمردان امریکا در دولت «بایدن» تحت عنوان سیاستهای اعلامی خود از تریبونها و رسانههای رسمی اعلام میکنند، آنچه در عمل پیگیری میشود، ادامه همان سیاستی است که رؤسای جمهور امریکا از «باراک اوباما» دموکرات گرفته تا «دونالد ترامپ» جمهوریخواه در طول سالهای اخیر در دستور کار قرار داده و با ناکامی روبهرو شدهاند؛ یعنی سیاست چرخشی مبتنی بر محاسبات سراسر اشتباه.
التماس برای مذاکره
هنوز از یادها نرفته است که «اوباما»، رئیس جمهور اسبق امریکا در دو نامهای که پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ برای رهبر انقلاب نوشت تا چه اندازه اشتیاق خود را برای انجام مذاکرات دوجانبه با هدف بهبود روابط تهران و واشنگتن و ترویج همکاریهای منطقهای و جست وجو برای حل منازعه برنامه هستهای ایران عیان کرد. این پیامها تنها چند روز پیش از انتخابات سال ۸۸ به ایران ارسال شد اما کمی بعد در پی بروز اعتراضات به نتیجه انتخابات که به سرعت به فاز آشوب و اغتشاش تبدیل شد، دولت امریکا به ناگهان تغییر مسیر داد و طرف اغتشاشگران ایستاد. به این ترتیب «اوباما» که در آن زمان چند روز پیش از انتخابات در نامه به رهبر انقلاب اسلامی در عقبنشینی آشکار نسبت به ایران، تقاضای مصالحه و مذاکره کرده بود، ضمن محکوم کردن چگونگی برخورد با آشوبگران ادعا کرد: «مردمی که برای عدالت به پا خاستهاند، همیشه در سمت درست تاریخ ایستادهاند.» این موضعگیری با مجموعه اقدامات حمایتی کاخ سفید از جریان اغتشاشگران داخلی ایران همراه شد.
در این بین «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه امریکا نیز رسماً اعلام کرد: «ما اکنون در پشت صحنه، فعالیتهای زیادی انجام میدهیم. ما اقدامهایی را تدارک دادیم تا معترضان را بدون هیچگونه رهبری تقویت کنیم و ما همچنان بیپرده سخن میگوییم و بر حمایت خود از معترضان ادامه میدهیم.» در پی اتخاذ چنین رویکردی دولتمردان امریکایی فرصت بیسابقهای از طریق واگذاری رسانههای جمعی در اختیار نمایندگان اپوزیسیونی قرار دادند که تنها در پی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بودند. جریانهایی که رسماً هدایت آشوبهای داخلی ایران را عهدهدار شدند و راهنمایی میکردند که اغتشاشگران چگونه علیه حکومت دست به شورش بزنند. این چرخش امریکا سبب واکنش قاطعانه رهبر انقلاب شد. ایشان در نماز جمعه بعد از انتخابات سال 88، ماجرای نامهنگاری اوباما را افشا کردند و با اشاره به اظهارات حمایتی او از اغتشاشگران گفتند: «از یکسو نامه به من مینویسند و احترام خود را نسبت به جمهوری اسلامی و برقراری مجدد روابط ابراز می دارند و از طرف دیگر چنین اظهاراتی را مطرح میکنند.»
تجربه اعتراف به شکست سیاست فشار
به این ترتیب محاسبه اشتباه ایالات متحده نسبت به شرایط موجود در ایران مبنی بر اینکه اغتشاشات سال 88 فرصتی را برای تحقق هدف فروپاشی نظام جمهوری اسلامی فراهم کرده است، موجب بهکارگیری سیاستهایی از جمله حمایت همهجانبه رسانهای و مالی از گروهک منافقین و اقلیتهای دیگر ضد ایرانی در غرب شد که تغییر رژیم در ایران را دنبال میکرد. اما بر خلاف این تصورات، نظام جمهوری اسلامی با دفع ناامنی هدایت شده داخلی با قدرت به مسیر خود ادامه داد اما با تعمیق بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن، فرصت مذاکره مستقیم از دست رفت و ایران با تمرکز بر روند فعالیتهای صلحآمیز هستهای، بالاترین سطح از پیشرفت در این صنعت را در سالهای پس از آن تجربه کرد. این در حالی بود که بعدها «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور جمهوریخواه امریکا کوشید هدف موهوم فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را از طریق طراحی یک نظام بیسابقه تحریمی دنبال کند که در عمل حاصلی جز آنچه «اوباما» نصیبش شده بود، به دست نیاورد و امریکا بار دیگر با وجود به راه انداختن بزرگترین کارزار فشار حداکثری شکستی دیگر را در کارنامه چندین دههای مواجهه با کشورمان تجربه کرد.
باز هم محاسبه اشتباه
«بایدن» در حالی بیش از سی بار درخواست ملاقات مستقیم با مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی را در ماهها و هفتههای گذشته مطرح کرده که مقامهای دولتش بارها نسبت به شکست سیاست فشار حداکثری ذیل هدف فروپاشی نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. با وجود این نگاهی به عملکرد ناموفق این سیاستمدار سالخورده نشان میدهد که رفتار دولت او در قبال ایران تکرار همان سیاستی است که پیشتر «اوباما» و «ترامپ» دنبال کرده بودند. در چنین شرایطی دولت «بایدن» با وقوع ناآرامیهای هدایت شده توسط دشمنان در شهرهای ایران بار دیگر امیدوار شده تا بلکه از رهاورد حمایت دوباره از این اغتشاشات، مقامهای ایرانی را به پذیرش خواستههای زیاده از حد خود ترغیب کند. از این رو امریکا به جای تمرکز بر حل موضوع مذاکرات هستهای به حمایت صریح از آشوبگران داخلی ایران پرداخته و حمایت مالی و رسانهای از اقلیتی که خود را خیالپردازانه اپوزیسیون و حتی آلترناتیو جمهوری اسلامی معرفی میکنند، در دستور کار قرار داده است. اقلیتی که زیر سایه اشتباه در دستگاه فکری امریکا برای خود حسابی ویژه در راهبرد این کشور در قبال جمهوری اسلامی باز کرده است.
ناکامی در تحقق یک خیال خام
مسئولان امریکایی با وجود پیگیری چنین تلاشهایی مدعیاند که هدف فروپاشی جمهوری اسلامی در دستور کار آنها قرار ندارد. چنانکه «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران در موضع اخیر خود ادعا کرده است: «خواسته امریکا سیاست تغییر رژیم در ایران نیست، بلکه سیاست پشتیبانی از مردمی است که مسالمتآمیز اعتراض میکنند». پیداست که این ادعا بیش از آنکه نشأت گرفته از «نخواستن» راهبرد تغییر نظام در ایران از سوی تصمیمگیرندگان در کاخ سفید باشد، ناظر به «نتوانستن» آنها در محقق کردن چنین خیال خامی است. به این ترتیب «بایدن» که اینک در آستانه انتخابات حساس کنگره به یک موفقیت ولو کمرنگ در عرصه سیاست خارجی نیاز دارد، همچنان با تداوم سیاست کارزار فشار حداکثری و امید بستن به آشوب در خیابانهای ایران نشان داده که او نیز از خطای سلفش درس نگرفته تا بیتردید خود را در آستانه تکرار یک اشتباه بزرگ ولی این بار پرهزینه درباره ایران قرار دهد.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید