تحلیل از چپ و راست؛
از ارز تکنرخی تا تجارت خارجی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
رئیس دولت یا دولت رئیسی
محمدهادی صحرایی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: « حدود هشت ماه از پیروزی «دولت مردمی» دکتر رئیسی میگذرد و در این مدت برخی اتفاقاتِ لَه یا علیه دولت، به فراوانی و سرعتی پیش آمد که در دولتهای سابق به دلایل مختلف و به ویژه با توجه به شرایط دولتها پیش نیامد و یا به صورت محدودی رخ داد. ... پیش از این دولتی که باید آنرا دولت امید واقعی نامید، مردم گرفتار گروهی بودند که بیش از اقداماتشان، زخم زبانشان مردم را میآزرد و به جای کارکردن، تحقیر و توهین و تمسخر میکردند. برهکشان جاسوسها و نفوذیها بود. ... در نهایت مردم در چنین وضعیتی دولت منتخب خود را که در قامت دکتر رئیسی میدیدند برگزیدند و به قدرت رساندند و در جایگاه خدمت نشاندند و توقعشان این بود و هست که وزرا و مدیران کل و جزء این دولت نیز مثل رئیسجمهور رئیسی، مؤمن، جهادی، شجاع و خستگیناپذیر باشند و در یک کلام، یک دولتِ رئیسی از دکتر رئیسی خواستند نه اینکه ایشان تنها رئیس دولتی باشند که وزرا و مدیرانش از سنخ او نباشند.
طبق تجربه، رکورددار جابهجایی مدیران و سرعت در این تغییر، هنوز متعلق به دولتهای اصلاحات و اعتدال است که گاهی از تغییر به عنوان «حق دولت» تعبیر میکردند و نگفتند مبنای این حق و استحقاق از کجا آورده شده و چرا با جابهجایی رئیس دولت از بالا تا پایین مدیران یا باید تغییر کنند و یا در صورت استثناء، طبق میل آنها شهادتین بگویند تا شاید بمانند؟ ... دولت سیزدهم از آفت مدیران اتوبوسی و عزل و نصبهای فلهای مبراست و تاکنون آنچه نشان داده میشود متانت و اعتماد به نفسی است که دولت را چنان مسلط به امور نشان داده که میتواند با همه نیروها و همه افکار و افراد معتقد به اسلام و انقلاب اسلامی کار کند و از خدمات آنان مردم و کشور را بهرهمند کند. این شیوه مدیریتی اگر بر این مبنا باشد، آرزوی دیرین مردم ایران است که اکنون محقق شده و پیش میرود. نگاهی که میتواند افراد را خارج از خرقههای سالوسی سیاسی و طمع کاری و ریاکاری و فریبکاری ببیند، محک بزند و در صورت موفقیت به کار بگیرد. علاوهبر این میتواند با تشکیل بانک اطلاعاتی قوی و کارآمد و حرفهای از مدیران توانمند با هر فکر و فرهنگی، ریل غلط و پرهزینه قبلی را به مسیر صحیح آن بازگرداند و دولتهای آینده را نیز به انجام کارحرفهای مجبور کند. سندروم ویژهخواری، آقازادگی، بچههای ستاد، تعارض منافع و... وقتی حاصل میشود که تقوا و شایسته گزینی کنار رود. ... این سخن دکتر رئیسی بسیار صحیح و متین است که «مسببان وضع موجود نباید بمانند» ولی چه کسی این نباید را باید اجرایی کند؟ مبادا برخی از مدیران قبلی با دست پس بزنند و با پا پیش بکشند و در خفا برای ماندن، به هرکسی که میشناسند متوسل به شفاعت شوند و در میان مردم بیمیلی نشان دهند و از بیبرنامگی دولت بگویند؟ این همه تعلل برای چیست؟ البته از حق نباید گذشت که برخی وزارتخانه عملکرد خوبی در این زمینه داشتهاند که اتفاقاً بیشتر از دیگران هم مورد هجمه بودهاند.»
پیشکشی به نام ارز تکنرخی
آلبرت بغزیان در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «تکنرخی کردن نرخ ارز یکی از ترجیعبندهایی است که با بروز هر تکانه ارزی و قیمتی، ورد زبان مسوولان اقتصادی کشور میشود. صحبتهایی که به امروز و دیروز هم اختصاص ندارد و از ماهها قبل به هر بهانهای تکرار میشود. بلافاصله پس از تشکیل کابینه سیزدهم بود که زمزمههایی شنیده شد که دولت مایل است تجربه موفق دولت اصلاحات را در زمینه نظامات ارزی تکرار کند. اما افرادی که از چنین ضرورتهایی سخن میگویند، فراموش کردهاند، اقتصاد ایران را دچار تکانههایی ساختهاند که در آن کالایی مانند برنج نیز در حال صعود به نرخهای باور نکردنی یک میلیون ریال برای هر کیلو شده است. به نظرم دولت، قبل از تلاش برای تکنرخی کردن ارز، بهتر است، ابتدا اقدام به تکنرخی کردن، قیمت اقلامی چون خودرو، برنج، گوشت، مرغ و... کند و بعد به فکر تکنرخی کردن ارز باشد. راهبرد تکنرخی کردن ارز نیازمند برخی زمینههای قانونی، اجرایی، ارتباطی و...است که بسترهای آن در اقتصاد ایران شکل نگرفته است. در وهله نخست دولتی که قصد دارد، ساختار ارزی مناسبی داشته باشد، باید راهبرد تنشزدایی را در مواجهه با جهان پیرامونی در پیش بگیرد، دچار تحریم نباشد، در درون کشور وفاق و هماهنگی ایجاد کند و نهایتا افرادی متخصص و شایسته را در راس ساختارهای اقتصادی کشور بنشاند. امروز فردی در بانک مرکزی ایران قرار دارد که بیشتر از اینکه در حوزه مسائل پولی و مالی تخصص اندوخته باشد، در بازار سرمایه سابقه دارد. طبیعی است چنین مدیری نمیتواند، نظامات ارزی سامان یافتهای برای کشور ایجاد کند.
همانطور که اشاره شد بانک مرکزی هنوز راهبرد ارزی مشخصی را اعلام نکرده است. دولت در شرایطی اعلام میکند، رویای تکنرخی کردن ارز را دارد که هنوز نتوانسته، مجلس را مجاب کند که مجوز حذف ارز ترجیحی صادر کند. در حال حاضر حداقل 3نرخ ارز در اقتصاد ایران وجود دارد. یک نرخ ارز ترجیحی است. نرخ ارز نیمایی، نرخ دوم است و نهایتا نیز نرخ ارز در بازار آزاد است. زمانی دولت میتواند ارز را، تکنرخی کند که اولا به هر فرد، هر میزان ارز که خواست بدهد، در وهله بعد باید با یک نرخ ثابت این ارز را توزیع و نهایتا اینکه از این نرخ حمایت کند. آیا دولت در شرایط فعلی، میتواند این اتمسفر ارزی را ایجاد کند؟ معتقدم چنین راهبردی در شرایط فعلی در اقتصاد ایران قابلیت اجرا ندارد. وقتی دولت، با تحریم روبهرو است، محدودیت در توزیع ارز دارد. حتی تجار و بازرگانان کشور نیز ناچارند میزان خرید ارزی خود را در سامانه ثبت کنند و...در این وضعیت، صحبت کردن از تکنرخی شدن ارز، بیشتر به یک بازی شبیه است که در بزنگاهها با افکار عمومی انجام میشود. هر از گاهی مسوولان اقتصادی یکسری واژهها را پشت سر هم ردیف میکنند، بدون اینکه متوجه باشند، ضرورتها و بایدها و نبایدهای چنین تصمیماتی چیست. متاسفانه افرادی در راس هرم بانک مرکزی و سایر ساختارهای کلان اقتصادی نشستهاند که تا به امروز هیچ توضیح قانعکنندهای به اهالی اقتصاد درباره راهبردهای در پیش گرفته شده در حوزههای پولی و مالی ندادهاند. البته طبیعی است، فردی که مهمترین سابقهاش در بازار سرمایه کشور بوده است، توانایی پاسخگویی به ابهامات کلان پولی و مالی را نداشته باشد. اما در شرایط فعلی به دولت پیشنهاد میکنم، قبل از هر تصمیمی در حوزههای کلان اقتصادی، ابتدا مساله تحریمها را حل و فصل و برجام را احیا کند. در وهله بعدی باید زمینه بهبود مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی فراهم شود. در داخل و خارج سیاست تنشزدایی و افزودن بر مشارکت عمومی در پیش گرفته شود تا از دل این بهبود وضعیت، چرخهای اقتصاد به حرکت درآید. در این شرایط نباید به حرف مشاورانی گوش داد که از دل بازی با نرخ ارز و فضاسازی در این حوزه به فکر پر کردن حسابهای بانکی خود هستند. مردم فعال ثبات در قیمتها را خواستارند تا هر روز اقلام تازهای از سفرههای آنان حذف نشود، تکنرخی کردن ارز، فعلا پیشکش تا بعد...»
پنجره های ضد تحریمی در تجارت خارجی
محمد حقگو در یادداشتی برای «خراسان» نوشت: «آمارهای رسمی از بهبود وضعیت تجارت خارجی کشور طی امسال خبر می دهند. بانک مرکزی رسماً اعلام کرده که حجم تجارت خارجی کشور در 10 ماه امسال به بیش از 80 میلیارد دلار رسیده که این رقم نسبت به دوره مشابه سال قبل 36 درصد افزایش یافته است. در این زمینه برخی به نقش عوامل دور از اختیاری نظیر رشد قیمت های جهانی طی امسال اشاره می کنند، اما به نظر می رسد این دلایل توجیه کننده تمام موضوع نیست و تحولاتی واقعی با منشأ سیاست گذاری داخلی نیز همزمان اتفاق افتاده است. ... تا این جا می توان گفت که وضعیت تجارت خارجی کشور در سال 1400، به احتمال زیاد از سال گذشته بهتر خواهد بود و حتی می توان انتظار داشت این ارقام قابل مقایسه با تجارت خارجی در سال 98 نیز باشد. این شرایط، در وهله اول، خبر خوبی برای دستگاه تجارت خارجی کشور است که کند شدن بیش از پیش تیغ تحریم ها را بر اصلی ترین نقطه اثر خود یعنی تجارت خارجی کشور آشکار می کند و نشان می دهد مقاومت ها به مرور زمان، پیش بینی مبنی بر گذشت پیک فشار تحریم ها را بیش از پیش محقق ساخته است.اما آن چه در شرایط کنونی بیش از موضوع فوق، امیدوار کننده است، تغییر ریل هایی است که در تجارت خارجی کشور شاهد آن هستیم. تا پیش از شدت یافتن تحریم ها، بنای اصلی تجارت خارجی بر تسهیل کننده هایی نظیر سیستم های مالی رسمی و بزرگ بین المللی مانند بانک های بزرگ، توجه به مشتریان بزرگ و عمدتاً نفتی، استفاده از حمل و نقل دریایی و به تناظر سازوکارهای بیمه ای مرتبط استوار بود، عرصه هایی که به طور مستقیم در تیررس تحریم ها قرار می گرفتند.با این حال، به طور مشخص در دولت جدید شاهد این هستیم که در کنار تلاش برای بهبود وضعیت فروش نفت و کار با شرکای تجاری دوره تحریم مانند چین، بر استفاده از سازو کارهای مالی موازی و نیز ظرفیت های گسترده کشورهای همسایه و بازارهای منطقه ای تاکید ویژه ای می شود. به طور مشخص، حل و فصل اختلافات گازی با ترکمنستان و اقدام برای حل و فصل تجارت با سوریه به عنوان دروازه تجارت با شمال آفریقا، نمونه هایی از اقدامات عملی در این عرصه هستند. ... پر واضح است توسعه تجارت با کشورهای همسایه علاوه بر تقویت تحریم ناپذیری اقتصاد کشورمان، از آن جایی که عمدتاً از مسیر زمینی انجام می شود، به هیچ عنوان با موانع تحریمی که در حمل و نقل دریایی وجود دارد نظیر بیمه ها یا اعمال محدودیت های فیزیکی، روبه رو نخواهد شد. این تغییر رویه ها در پس خود، از تغییر تفکر حاکم بر تجارت خارجی کشور تغذیه میشود. اظهارات اخیر رئیس سازمان توسعه تجارت مبنی بر کنارگذاشتن بد انگاری تجارت تهاتری (با توجه به توسعه این شیوه تجارت در دنیا به طوری که گفته می شود حتی کشور چین در حال ایجاد یک شهر تهاتر است)، به همراه حمایت از آزادی عمل بخش خصوصی برای صادرات غیر نفتی این تغییر تفکر حاکم را نشان می دهند. در کنار این موضوعات تدوین برنامه های ویژه برای تجارت خارجی با کشورها و مناطق مختلف نیز نقطه مثبت دیگری است که هم اینک مشاهده می شود.در پایان باید اذعان کرد در شرایطی که قدرت خرید مردم به دلیل انواع مشکلات اقتصادی نظیر کسری بودجه، تورم های مزمن و بالا کاهش یافته است، یکی از بهترین راهکارهایی که میتواند همزمان منجر به بهبود وضعیت اقتصادی شود و تاثیرات کمتری را از قبل کاهش تقاضا، متوجه بنگاه های اقتصادی و اشتغال کند، بهبود وضعیت تجارت خارجی کشور اعم از صادرات و واردات است. ابتکارات در پیش گرفته شده کنونی، در صورت اتصال به سیاست های تولید داخل، می تواند گره های مهمی از تولید صادرات محور و اشتغال و اقتصاد داخلی را باز کند. گستره فضاهای بکر برای توسعه تجاری و پنجره های جدیدی که رو به این فضاها در حال باز شدن است، به گونه ای است که به عنوان مثال هم اینک هراس بزرگ نمایی شده از موانعی که در سال های اخیر به عنوان مانع اصلی تجارت به شمار می رفتند، مانند FATF -که البته به اندازه خود مهم هستند - به طرز قابل تاملی کم رنگ شده است.»
تفاوت زاویه دید دولتها و اقتصاددانان به اقتصاد چگونه است؟
پیمان مولوی در سرمقاله ابتکار نوشت: «وقتی در قرن ۱۸ پروسیها علم جنگلداری مدرن را پایهگذاری کردند شاید فکر نمی کردند در ایران ۱۴۰۰ شمسی ما از تجربه آنها بر اقتصاد و بورس ایران مثال بزنیم. آلمانها میخواستند همه چیز شسته و رفته باشد، نیاز آنها به درآمد از جنگلها آنها را به سمت ایجاد جنگلهایی یکدست از نارون سوق داد. در ابتدا همه چیز زیبا و چشم نواز بود، اما فقط دو دور چرخش کافی بود تا نتایج آن توهم جنگلداری علمی هویدا شود.
آلمانها دچار مرگ جنگل شدند، به جای افزایش محصول شاهد افت شدید بودند، میدانید چرا؟ آنها در تولید چوب و افزایش درختان و جنگلهایی شسته و رفته نقش خزهها، سرخسها، زنبورها و قارچها را نادیده گرفتند و کل اکوسیستم را با ساده سازی بلاهت بار خود نابود کردند.
حالا نوبت بهداشت جنگل بود. حال زنبور رها میکردند و سعی میکردند که جزئیات اکوسیستم را عینی سازی کنند.
حق دارید از جایی غیر منتظره شروع کردیم، اما بسیار مربوط است. مشکل در سادهسازی شدیدی است که دولتها عاشق آنند! تقریبا در تمام جهان هم رواج دارد اما در ایران به صورت افراطی.
سادهسازی هر چیزی و از همه خطرناکتر سادهسازی اکوسیستمهایی پیچیده همانند اقتصاد وزیر سیستم آن یعنی بازار سرمایه با میلیونها کنشگر و میلیاردها تصمیم.
وقتی در سال ۱۳۹۸ در انتهای سال دیگر کسی نمانده بود تا در صف دعوت مردم به بورس قرار نگیرد و همه از هم پیشی میگرفتند، معلوم بود آن سادهسازی دارد کارش را میکند و بسیاری از افراد در سطوح مختلف بدون درک ریسک و لاجرم مدیریت ریسک در حال ساده سازی بازار سرمایه هستند.
بازاری که یک اکوسیستم تمام عیار است و متاسفانه بسیاری آن را همانند کاشت چند درخت منظم در جنگلهای پروس ساکسونی میبینند.
بورس را نمیشود ساده کرد. اصولا پیچیده است. از همه مهمتر ریسک سیستماتیک جزو لاینفک آن. درخواست برای ورود دولت برای حمایت از بازار سرمایه در شعار زیباست اما به نظر نگارنده همانقدر خطرناک خواهد بود که مرگ جنگلهای ساکسونی.
چه خوب بود دولتها به فکر تسهیل در حرکت این اکوسیستم پیچیده بودند. مثلا حذف دامنه نوسان که همانند یک اره در بدن بازار سرمایه است یا اقتصاد دستوری و بخشنامهای و قیمتگذاری که خود از مظاهر سادهسازی اکوسیستم اقتصاد است.
اگر دامنه نوسانی در مرداد ۱۳۹۹ نبود ما تا امروز شاهد این همه جنگ اعصاب نبودیم و البته میتوانستیم شاهد بازیابی طبیعی بازار سرمایه باشیم
حواسمان باشد عدم تناسب در بازدهی یک بازار به مرور توسط بازارهای موازی جبران میشود (جبران بازده ۶۵۷٪ شاخص بورس در مهرماه توسط بازارهای موازی مسکن، دلار، طلا)، تا زمانی که ساده سازیهای خطرناک در اقتصاد ایران ادامه دارد و رویکرد سیستمی به اکوسیستم اقتصاد نداریم شاهد اقتصادی ذینفعانه خواهیم بود که اتفاقا از این سادهسازیها منفعت می برند، همانند تخصیص ارز ۴۲۰۰، قیمت گذاری دستوری سیمان و فولاد و مرغ و …»
هنرمندان را از دایره انقلاب نرانیم
محمد حسن روزی طلب در یادداشتی برای «ایران» نوشت: «فضای اجتماعی ما بخواهیم یا نخواهیم همواره مستعد جنجال است. گاه کوچکترین اظهارنظری را به سرعت مبدل به نزاعی میان حق و باطل میکنیم و به هم میپریم گویا نبرد آرماگدون آغاز شده است. فضای مجازی نیز به این موضعگیریهای هیجانی دامن زده است. سخن این نیست که از کاه، کوه میسازیم بلکه حرف این است که طمأنینه و مدارا گوهری کمیاب شده است.
موضع اصولی همواره به معنای آرایش تهاجمی گرفتن به هرگونه اظهارنظری بیآنکه زمینه و پیشینه و گوینده آن سخن را بشناسیم نیست.
موضع اصولی، نیازمند سنجیدگی است. این سنجیدگی در نسبت با نخبگان و اهالی هنر ضرورتی مضاعف دارد. رواداری نه به معنای تسامح و کوتاه آمدن از ارزشها بل به معنای تحمل و سنجیدگی، چیزی است که جامعه ما به آن نیازمند است. حتی شاید مستلزم نوعی تغافل باشد تا بر چیزهای بیاهمیت چشم ببندیم تا خودمان عامل بزرگ شدن و دیده شدن آن سخن یا کنش اشتباه نشویم.
البته معدودی از اهالی هنر متأثر از تأثیرات روشنفکری بر میدان هنر، به ورطه لجاجت میافتند و خود را مبدل به عناصری حاشیهای و فراموش شده میکنند که این دسته از دایره تحلیل ما بیروناند ولی غالب هنرمندانی که داخل کشور مشغول فعالیتاند، علقههای ملی و دینی دارند و به دور از غوغای سیاستزدگی به کار خود مشغولاند. در این میان بزرگترین اشتباه این است که با پیشداوری هرگونه اظهارنظر از جانب هنرمندان را تقابل با شریعت و ارزشها تفسیر کنیم.
برخورد با هنرمندان نباید به گونهای باشد که آنها را به ورطه لجاجت و عناد سوق دهد. برخوردهای تند و به ظاهر انقلابی گاه نه تنها هودهای نمیبخشد بلکه تکمیلکننده پازل دشمنان و براندازانی میشود که به دنبال غیریتسازی هنرمندان با نظام و انقلاباند.
موضعگیریهای تند، نسنجیده و کوتهفکرانه برخی علیه اظهارنظر کوچک هنرمندی در نشست رسانهای بعد از اکران یک فیلم، میتواند به ضد هدف خود بدل شود و جز ایجاد هزینه نتیجهای ندارد.
اینکه اظهارات احساسی و بی قصد و غرض یک فیلمنامه نویس در فضای هیجانی پرسش و پاسخ های نشست های رسانه ای فجر را دستمایه تفسیرهای فقهی و فلسفی کنیم و با زشت ترین عبارات به هنرمندی که اثرش را راهی جشنواره فجر انقلاب کرده است حمله کنیم، با کدام عقل سلیم تأیید می شود؟
تأکیدات رهبر انقلاب بر توسعه حوزه فرهنگ و هنر بر کسی پوشیده نیست. لازمه تحقق این مهم این است که بتوانیم با قشر فرهیخته و هنرمند تعامل کنیم. در این میان هیچ چیز بدتر از دوقطبی کردن فضا و راندن اهالی هنر از دایره نظام و انقلاب آسیبزا نیست.
امروز با چشم غیرمسلح میتوان بهبود فضای فرهنگ و هنر کشور را رصد کرد و رشد آن را چه به لحاظ کمی و چه از حیث کیفی مشاهده نمود. جشنواره فجر به عنوان مهمترین رویداد هنری در همه بخشهای خود اعم از فیلم و تئاتر و تجسمی و موسیقی نشان داد که چه ظرفیتهای خوبی در میان اهالی هنر ما برای ارائه آثار ارزشمند وجود دارد. درخشیدن اثری در جشنواره فیلم فجر با مضمون جهاد و شهادت شاهدی واضح بر این مدعاست.
ایجاد ستیز اجتماعی در جامعه ما با هر بهانه کوچکی، خواست دشمنان این ملت است. شناخت اصل و فرع، طمأنینه، رواداری، موضعگیری سنجیده و جلوگیری از دامن زدن به فضای ستیز اجتماعی راهبردی است که اراده دشمن را خنثی میکند.»
نابودی جریان تحریف با جهاد تبیین
محمدحسن آصفری، نایبرئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشت: «در طول ۴۳ سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد، خدمات بزرگی انجام شده است. اگر به سیاست خارجی نگاهی بیندازیم، به نفوذ جمهوری اسلامی در غرب آسیا و در عرصه بینالملل برمیخوریم که در جهان حرفهای زیادی برای گفتن داریم. این در حالی است که پیش از انقلاب، رؤسایجمهوری آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی و نخستوزیر انگلستان بدون اجازه شاه مملکت جلساتی را در کشورمان بدون اطلاع مسؤولان برگزار میکردند!
امروز جمهوری اسلامی به جایگاه بسیار بزرگی رسیده است. 43 سال است آمریکاییها به دنبال آن هستند از طریق روشهای مختلف مذاکراتی را با مسؤولان ایران داشته باشند اما تا زمانی که آنها حق و مطالبات کشورمان را نداده و پرداخت نکرده باشند و پولهای بلوکه را پس ندهند، با آنها مذاکره دوجانبهای نداریم که این موضوع نشانه عظمت و قدرت جمهوری اسلامی است. هیچ موردی را سراغ نداریم کشوری یک تیر و فشنگ به نظامیان آمریکایی شلیک کند اما آمریکاییها نتوانند به آن پاسخ بدهند ولی نیروهای مسلح کشورمان پایگاه عینالاسد را موشکباران کردند و ایالات متحده جرأت اقدام علیه کشورمان را نداشت؛ ملوانان انگلیسی و آمریکایی را بازداشت کردیم و مقامات بلندپایه لندن و واشنگتن با خواهش و التماس و وساطت خواستار آزادی نظامیانشان شدند. در جمهوری اسلامی کارهای بزرگی در حوزه عمران انجام شده است.
در زمان رژیم نحس پهلوی فقط 1200 کیلومتر راهآهن داشتیم اما امروز به بیش از 3 هزار کیلومتر رسیده است؛ پیش از انقلاب فقط 50 شهر از نعمت گاز برخوردار بودند ولی در حال حاضر همه شهرها گاز دارند.
ما در فناوری فضایی در زمره 10 کشور برتر دنیا هستیم و در حوزه نانو جزو چند کشور برتر محسوب میشویم؛ پیش از انقلاب تمام بیمارستانها از حضور پزشکان درجه ۲ و ۳ هندی و پاکستانی و بنگلادشی انباشته شده بود اما در حال حاضر با تلاشهای دانشگاههای علومپزشکی آنقدر فارغالتحصیل داریم که تعدادی از پزشکان بیکارند و تعدادی از آنها هم به کشورهای دیگر رفتهاند. متأسفانه دستاوردهای فعلی جمهوری اسلامی برای مردم و جوانان گفته نشده است. با وجود فضای مجازی، افکار عمومی از کارهای انجامشده خبردار نیست و دشمنان ملت و کشور تلاش میکنند با سیاهنمایی مانع انتشار کارهای انجامشده شوند.
باید نهضت توجیهی و تبلیغی از سوی دانشگاهها، مراکز آموزشی، حوزههای علمیه و رسانهها ایجاد شود تا به مردم بگوییم چه کارهای بزرگی در جمهوری اسلامی شده و دستاوردهای انقلاب اسلامی چه بوده است و حتی مقایسهای را با قبل از انقلاب داشته باشیم. اگر جهادی همهجانبه نداشته باشیم، جریان تحریف سعی میکند این دستاوردها را کمرنگ و حتی نفی کند. اگر دستاوردهای انقلاب اسلامی را به اطلاع مردم نرسانیم، شرمنده شهدایی میشویم که جان عزیز خود را فدای امنیت جمهوری اسلامی کردند.
متأسفانه جریان برانداز و معاند با تحریف سعی میکند دستاوردهای انقلاب اسلامی را از بین ببرد، پس باید با نهضت اطلاعرسانی و تبیین دستاوردهای مختلف، گامهای بزرگ برداشته شده را بویژه برای جوانان بازگو کنیم. رسانه ملی و خبرگزاریها و مطبوعات و وزارتخانهها با آنکه کارهای بزرگی در جمهوری اسلامی شده اما هرگز نتوانستهاند حتی بخشی از این دستاوردها را برای مردم تبیین کنند؛ اگر در مسیر تبیین دستاوردها گام برنداریم، عدهای که با نظام جمهوری اسلامی دشمنی دارند، با سیاهنمایی، کارهای انجام شده را کوچک برشمرده و نقد غیرمنصفانه میکنند. »
دیدگاه تان را بنویسید