تحلیل از چپ و راست؛

دستاوردهای انقلاب

کد خبر: 1128652

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

دستاوردهای انقلاب

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

قدر دستاوردهای انقلاب را بدانیم

مهدی چمران- رئیس شورای شهر تهران در یادداشتی برای «همشهری» نوشت: « وقتی در مورد انقلاب اسلامی صحبت می‌کنیم در واقع در مورد یک هژمونی رفتاری در جامعه باید صحبت کنیم. هژمونی رفتاری که انقلاب اسلامی را در سال 57به پیروزی رساند، تداوم‌بخش آن چیزی است که ما هم‌اکنون داریم می‌بینیم. ایران که یک کشور کاملا وابسته به ابرقدرت‌های غرب و شرق بود، امروز می‌تواند با 1+5 بنشیند و با تمام قدرت‌های اقتصادی و سیاسی دنیا مذاکره کند. این مذاکره و این رویکرد هیچ‌چیزی به غیر از توان ایدئولوژیکی و خاستگاه انقلاب که در سال57 اتفاق افتاد، نبوده است.

در کنار هر انقلابی که به‌وجود می‌آید، ریزش‌ها و رویش‌های خاص خود را دارد، اما ما می‌بینیم که فرزندان امام روح‌الله رویش‌های به‌مراتب قوی‌تر از چیزی که مفسران و تحلیلگران دنیا گمان می‌کردند، بودند. آنها نشان دادند که ایرانی‌ها کارهای خیلی بزرگی می‌توانند انجام دهند. امروز که با هم صحبت می‌کنیم، در حوزه کشاورزی، نانوتکنولوژی، صنایع پزشکی، صنایع نظامی و در مسائل گوناگون جامعه مانند کشتی‌سازی و حتی هواپیمایی سال‌های اخیر پیشرفت‌مان چشمگیر بوده است، به‌گونه‌ای که ما در بسیاری از علوم در میان 10کشور برتر دنیا قرار گرفته‌ایم. اینها دستاوردهایی ارزشمند است و اگر به اندیشه‌های حضرت امام(ره)، شهدای انقلاب، دفاع‌مقدس، مدافعان حرم و شهدای گرانقدری همچون حاج قاسم سلیمانی و پایه‌های اعتقادی و باورها و اهداف توجه و دقت شود، در راستای حفظ این دستاوردها و توسعه و پیشبردشان تلاش خواهیم کرد.

انقلاب اسلامی ایران آرمان‌ها و اهداف والایی دارد. برای به بار نشستن این آرمان‌ها حماسه‌ها و رشادت‌های بسیاری شده و خون‌های پاک زیادی فدا شده است. با همه اینها در شرایط کنونی نیز ملت ایران با هوشیاری و بیداری زیر بیرق ولایت، حافظ این نظام اسلامی و الهی خواهند بود. اگر به‌دست نوشته‌ها و وصیتنامه‌های شهدا بنگریم خواهیم دید که آرزو و دعای آنان مورد اجابت قرار گرفته. این بزرگواران حتی نحوه شهادت خود را از خداوند طلب کرده‌اند و شاهد تشابه شهادت آنان با معصومین و بزرگان دین مبین اسلام بوده‌ایم.

برای همین است که همه ما در هر سمت و رتبه‌ای که باشیم باید ساده‌زیستی و اخلاص شخصیت‌های برجسته‌ای همچون شهید چمران را در اولویت کاری و زندگی خود قرار دهیم و در ازای حفظ و بقای نظام و انقلاب خود را مسئول بدانیم و از این انقلاب به خوبی نگاه‌بانی کنیم.

برای این موضوع نکته مهم اینجاست که باید به سالروز ورود حضرت امام خمینی(ره) و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی که 43سال از آن گذشته به‌گونه‌ای به‌عنوان تاریخی فراموش‌ناشدنی پرداخته شود که بدانیم آن زمان کجا ایستاده بودیم و اکنون کجا ایستاده‌ایم. باید به خوبی برای نسل جدید تبیین شود که آن زمان چه رشادت‌ها و فداکاری‌هایی انجام شد و در زمان جنگ تحمیلی 8ساله تجلی پیدا کرد و اکنون می‌تواند همان خصوصیات رفتاری، منش‌ها و همبستگی‌های ما را برای عبور به سلامت از گردنه‌های سخت پیش‌رو یاری کند.

به ثمر نشستن انقلاب اسلامی یک پیروزی بزرگ در دنیای ما بود که براساس تفکر اسلامی شکل گرفت. ان‌شاءالله که قدر دستاوردها را بدانیم و به سادگی از کنار آن نگذریم و تحت‌تأثیر عوامل فریبکارانه دشمن قرار نگیریم. امیدواریم شایستگی آن‌را داشته باشیم که به خوبی از این انقلاب که روزهای پر فراز و نشیب را طی کرده نگاه‌بانی کنیم. ورود حضرت امام(ره) با حضور پرشور مردم گویای این بود که انقلاب با سرعت خاصی به جلو خواهد رفت و این نشانه موفقیت‌های ما بود و موفقیت‌ها را روزبه‌روز پشت سر گذاشتیم و ان‌شاءالله به‌رغم میل باطنی دشمن پیش برویم و قدر آن دستاوردها را بدانیم.

نکته دیگر آنکه انقلاب اسلامی توانسته ایدئولوژی و تفکر آمریکا و اسرائیل را از بین ببرد. آمریکا و اسرائیل امروز به بهانه انرژی هسته‌ای دانشمندان ما را ترور می‌کنند و به‌دنبال توقف در حرکت انقلاب اسلامی هستند.

زمانی ما برای مصارف دارویی و...‌ نیازمند غنی‌سازی‌ ۲۰درصد بودیم اما به ما ندادند و دانشمندان ما توانستند آن را تولید کنند و نیازمان را برطرف کنیم؛ امروز دشمنان بحث انرژی هسته‌ای را ندارند بلکه می‌خواهند جلوی تکامل و جهش علمی ما را بگیرند.

با این وصف، باید تأکید شود که تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری با آرمان‌های انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و ما را از اهداف انقلاب دور می‌کند. تهاجم فرهنگی حربه‌ بعدی دشمن برای مقابله با ایران اسلامی به‌حساب می‌آید. نتیجه: انقلاب اسلامی را باید سرآغاز تحولات بزرگ و بنیادین در ایران، منطقه، جهان اسلام و جهان غیراسلام دانست. رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام‌خمینی(ره) از انقلاب اسلامی با عناوینی چون «معجزه قرن» و «انفجار نور» یاد کرده و همین کلمات برای توصیف عظمت و بزرگی انقلاب اسلامی کفایت می‌کند.

دهه فجر و فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت مغتنمی برای بازخوانی انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در حوزه‌های گوناگون است و اهمیت پرداختن به موضوع دستاورد‌های انقلاب اسلامی با فاصله گرفتن از زمان پیروزی انقلاب بیشتر می‌شود. دستاوردهایی که در حوزه شهری هم اندک نیست و روزبه‌روز در حال افزایش است و اکنون مدیریت شهری جدید و شورای ششم هم به آن توجه ویژه دارد.»

 

جشن ۲۲ بهمن رزمایش وحدت، عقلانیت و عزت ایرانیان

روزنامه جوان در سرمقاله امروز نوشته: «حضور با شکوه ملت ایران در جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، رزمایش وحدت، عقلانیت و عزت ایرانیان است. اصرار مردم و خانواده‌های ایرانی برای بزرگداشت جشن ۲۲ بهمن بر اساس احساس غرور و مباهات بر نهضتی بود که ۴۳ سال پیش بر مبنای وحدت ملی، عقلانیت دینی و عزت ایرانی شکل گرفت و به بار نشست.

عقلانیت، عزت و وحدت ایرانیان را می‌توان «مثلث پیروزی» انقلاب اسلامی دانست که بدون تردید با فقدان هر یک از آن‌ها دورنمای پیروزی قیام ملت ایران را در هاله از ابهام قرار می‌داد. از همین رو، مردم مسلمان، بصیرت‌مدار و غیرتمند ایران، بر برگزاری جشن ۲۲ بهمن به هر شکل ممکن اصرار دارند تا بر تحکیم سه عنصر موجده انقلاب اسلامی، ماندگاری و بقای آن را تضمین کنند چراکه استمرار قیام خود تا نابودی ظلم و ستم را وحدت ملی، عقلانیت دینی و عزت ایرانی می‌دانند.

از این رو، ملت ایران بر برپایی جشن ۲۲ بهمن به عنوان یک حق اصرار می‌ورزد. حقی برای افتخار به گذشته و امیدآفرینی برای آینده تا به جهانیان اعلام دارد که اگر امروز به عنوان مستقل‌ترین و آزاد‌ترین کشور جهان مطرح است رمز و راز آن در همان سه عنصری است که برای برپایی قیام و پیروزی انقلاب به کار گرفتند. عناصری که در اختیار همه ملت‌های ستمدیده و مسلمان می‌باشد و تمسک به آن ر‌هایی بخش از استبداد داخلی و استکبار جهانی است. بر همین اساس جشن ملی ایرانیان در ۲۲ بهمن هر سال حداقل حاوی سه پیام مهم برای جهانیان است:

۱. پیام عزت: اولین پیام جشن ۲۲ بهمن ایرانیان برای افکار عمومی جهان این است که انقلاب اسلامی ایران با تأسی به مذهب اسلام و مکتب عاشورا صورت گرفت و مردم مسلمان ایران با رویکرد ذلت‌ناپذیری و ستم‌ستیزی علیه رژیم ناپاک و دست نشانده پهلوی قیام کردند و همچنان بر این عهد خود ایستاده‌اند. بنابراین، برای ملتی که حاضر است از خون و جان خویش بگذرد تا عزت و شرف خود را حفظ کند، نه تحریم‌های ظالمانه جواب می‌دهد و نه وعده‌های فرییکارانه.

۲. پیام عقلانیت: پیام دیگر ملت مسلمان ایران از برگزاری جشن ملی خویش یادآوری این نکته به جهانیان است که قیام و مقاومت علیه دولت‌های ظالم و مزدور استکبار غرب امری عقلانی و منطقی است، چراکه منافع مادی و معنوی ملت‌ها در گرو مقاومت و عدم عقب نشینی در برابر زیاده خواهی نظام سلطه است. چنانکه مردم مسلمان ایران بر اساس عقلانیت دینی و سیاسی به قیام علیه استبداد و استکبار دست زده و همچنان بر اساس حکم عقل متصل به وحی بر ادامه این مسیر اصرار می‌ورزد. عقلانیت سیاسی نیز حکم می‌کند تأمین منافع ملت‌ها راهی جز مقاومت در برابر زیادخواهی‌ها ندارد.

۳. پیام وحدت: مهم‌ترین پیام حضور مردم ایران در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی این است که تنها راه نجات ملت‌های ستمدیده و مسلمان در وحدت درونی است. چنانکه ملت ایران وقتی به پیروزی رسید که در لبیک به ندای امام خویش یک صدا و همنوا شد و اختلافات قومی و سیاسی را کنار گذشت. امروز هم اختلاف میان دولت و ملت، انشقاق بین قوای سه گانه، تحریک اقوام و مذاهب داخلی و... از جمله برنامه‌های مهم دشمنان ملت ایران و سایر ملت‌های جهان است. به‌ویژه آنکه در شرایط فعلی تلاش‌های امریکا و غرب بر ایجاد اختلاف در قالب جنگ‌های شناختی تمرکز یافته و تلاش می‌کنند تا با پیشنهاد‌های فریبنده در صفوف ملت ایران اختلاف ایجاد کنند.»

 

جهان از چشمان قهرمان

علیرضا بلیغ، جامعه‌شناس در یادداشتی برای «ایران» نوشت: «روایت شخصیت قهرمانانی همچون فرماندهان دفاع مقدس بسیار دشوار است، چرا که دلبستگی و احساس دین مردم نسبت به آنان در گرو عهدی است که این مردان با خدای خویش بسته‌‌اند و این عهد همچون یک راز در اعماق قلب آنان پنهان خواهد ماند. اما به هرحال آنچه ما از شخصیت آنها می‌‌شناسیم تجلی این عهد در کلام و کنش و منش مردان جنگ ماست و به همین دلیل معتقدم به رغم دشواری این کار باید درباره این اسوه‌‌ها فیلم ساخت.

اما کسی از عهده ساخت چنین فیلمی برمی‌‌آید که علاوه بر شناختش از مدیوم سینما، تعلق خاطری به موضوع داشته باشد و حجازی‌‌فر در «موقعیت مهدی» نشان داد پیش از هر چیز بخاطر علاقه‌‌اش به مهدی باکری، سراغ این کار آمده است. او در واقع در مورد باکری یک فیلم ساخته بود و بیش از آن که از او یک قدیس بسازد، روایت خویش را از زندگی روزمره و از همان نقاطی که همه ما در طول حیات آن را تجربه می‌‌کنیم شروع کرد. او تلاش کرد چگونگی نحوه مواجهه مهدی با همان روزمرگی‌‌ها و تصمیمات خاص او را نشان دهد.  لذا در همان لحظات از مهدی همان شخصیتی را می‌‌سازد که وقتی ما به عکس او در کوی و برزن می‌‌نگریم آن را به چشم یک قدیس می‌‌بینیم. حجازی‌‌فر تلاش کرد با وجود عشقش به مهدی باکری با مطلق‌‌انگاری‌‌ای که -خصوصاً در سینمای کنونی جهان- قهرمان را می‌‌سازد فاصله بگیرد و نشان دهد که چگونه مهدی به نحوی واقعی قدم به قدم از ما قبرستان‌‌نشینانِ عادات سخیف فاصله می‌‌گیرد و می‌‌شود قهرمان قصه او. او تلاش کرد تا آنها  را که ما در سنت خود اهل فتوت می‌‌نامیم در قاب سینما روایت کند. دیالوگ‌‌های فیلم به زبان ترکی، شیرینی قصه را دوچندان و آن را واقعی‌‌تر کرده بود و غیرمستقیم، حکایت از این داشت که چگونه در ایران امری ورای زبان، اقوام را گرد هم آورد و در جنگ نیز ما را برای دفاع از این خاک با یکدیگر متحد ساخت؛ امری که زبان فارسی نیز خود در خدمت آن و شاید بقای خویش را مدیون آن است. اما با وجود این و با همه ارادت حجازی‌‌فر به باکری که باید آن را ستایش کرد و با اینکه می‌‌دانم ایفای نقش او در فیلم‌‌های دفاع مقدس به واسطه عشق او به اسوه‌‌های جنگ است اما هنوز برای روایت چنین موقعیتی یک چیز کم دارد و آن تجربه نزدیک آن صحنه است. می‌‌توان این خلأ را در تصویرسازی برخی وقایع کارزار دید. اما این چیزی از قدر و ارزش او برای ساخت این فیلم کم نمی‌‌کند. سینمای ایران از بازیگران و فیلمسازان تا مدیران و سرمایه‌‌گذاران با همه زحماتشان هنوز به جنگ  و به یک معنا به نسل‌‌های بعد بدهکارند، چرا که همواره قهرمانان، چراغ راه آینده ایران خواهند بود. شاهد این مدعا همین است که پس از سی و اندی سال از جنگ تعداد فیلم‌‌هایی که از سرداران و دلاوران این کارزار بزرگ تاریخی ساخته شده به عدد انگشتان دو دست هم نمی‌‌رسد. سینمایی که از فقدان قصه رنج می‌‌برد در متن دوران 40 ساله یک تاریخ پرالتهاب شکل گرفته که انبوهی از قصه و درام را در دل خویش پرورانده است. تشنه است اما گویی چشمه را گم کرده. این بدان معنا نیست که تمام قصه‌‌ها را در بحبوحه جنگ و انقلاب یافت بلکه سینمای اجتماعی ما نیز متأثر از این وضع تاریخی قصه‌‌های نابی دارد. اما بیش از موضوع مشکل جای دیگری است؛ آنجاست که سینمای انقلاب را در آنچه باید به آن بنگرد جست‌وجو می‌‌کنیم نه آن گونه که باید بنگرد. قصه سرداران تنها موضوع سینمای انقلاب نیست که چه بسا باشند اما همه از عهده روایت آن در سینما برنیایند.

سلوک آنها جهانی را ساخته بود و دیدن آن جهان، چشمی می‌‌خواست که اگر آن چشم را داشته باشیم سینمای انقلاب هرچه نظاره کند آن را در آن جهانی می‌یابد که باکری چند لحظه پیش از شهادتش از آن با احمد کاظمی سخن می‌‌گفت. «موقعیت مهدی» تنها موضوعش شخصیت باکری نبود بلکه سعی در آن داشت تا از چشمان او به جهان بنگرد. اگرچه راه طولانی است اما باید تلاش هادی حجازی‌‌فر را پاس داشت.»

 

موقعیت مهدی و موقعیت ما

احسان حضرتی‪ در یادداشتی برای روزنامه «آفتاب یزد» نوشت: «فیلم سینمایی موقعیت مهدی، ساخته هادی حجازی فر را تماشا کردم، فیلمی روان و ساده که به خوبی توانست گوشه‌ای از داستان زندگی برادران شهید باکری را نشان نسلی دهد که کمترین اطلاعات را از این دو بردار داشته اند. حجازی فر با لطافتی خاص توانست زندگی شخصی، کاری، گذشته و حتی اقدامات این دو شهید را نشان دهد و گریزی هرچند کوچک اما عمیق به دلیری ها، غیرت و وفاداری آذری زبان ‌ها

بزند و این غیر قابل انکار است. نکته مهم دیگر این فیلم دیالوگ‌های آذری فیلم است که به خوبی هم فضای فیلم را زیبا کرده است، هم تماشاگر می‌تواند ارتباطی عاطفی با داستان و پرسوناژهای آن برقرار کند. هرچند حقیر در اندازه منتقد سینما نیستم، اما نکته مهمی که باعث شد تا تماشای فیلم مرا به فکر فرو ببرد این مسئله است که سینمای ایران چه مقدار از سهم خود را نسبت به تاریخ معاصر کشور پرداخته است.

در یک دهه اخیر، سینمای ایران با ساخت و اکران فیلم‌هایی بر اساس موضوعات روز (قلاده‌های طلا، پایان نامه، بادیگارد، به وقت شام و...) توانست اشاره‌هایی به مسائل روز داشته باشد اما بعضی از تنگ نظری‌های سیاسی نگذاشت تا آنچنان که باید و شاید دیده شوند.

اما ساخت فیلم‌هایی مانند ماجرای نیمروز، رد خون، سیانور، روز سوم، چ، ایستاده در غبار، فیلم‌های مستندی مانند سرچشمه، یک دوسیه مسکوت و رئیس الوزرا و... عملا به دلیل پرداختن به حقایق تاریخ معاصر کشور و نشان دادن آنچه که تا امروز تنها در افواه مردم و مکتوبات بوده است، توانست مخاطبان زیادی را جلب کند و محل بحث و گفتگوی بسیاری از علاقه مندان این حوزه بشود.

پیش از این نیز فیلم‌هایی مانند گوزن‌ها، سرب، اعتراض و آژانس شیشه‌ای نیز به دلیل داستان مستقیم و صراحت لهجه‌ای که داشتند مورد استقبال قرار گرفتند و هنوز هم مخاطبان خود را دارند.

سینمای ایران به دلیل داشتن پتانسیل بالا اعم از کارگردانان، نویسندگان و بازیگران توانایی که دارد، می‌تواند به سراغ بسیاری از موضوعات سیاسی و تاریخی کشور برود و آیینه‌ای باشد از آنچه در تاریخ معاصر گذشته است و تصویرسازی آن بسیار جذاب است.

نسل جوان کشور، علاقه چندانی به خواندن کتاب، علی الخصوص کتب تاریخی ندارد و این‌عدم آشنایی با تاریخ معاصر برای نسل جدید مضر است، اما تماشای فیلم آن‌ها را تحریک میکند به دنبال کردن و خواندن یک ماجرای تاریخی و آشنایی بیشتر با رنج‌های مردمان این سرزمین.

مدیران سینمایی و مقامات فرهنگی کشور اگر از تنگ نظری‌های سیاسی و نگاه‌های جناحی دست بردارند و بگذارند تا سینماگران به سراغ تاریخ معاصر و مسائل سیاسی کشور بروند، شک نداشته باشید که سینمای ایران می‌تواند بهترین آثار خود در این زمینه را خلق کند.

در فیلم‌هایی مانند ماجرای نیمروز، رد خون، روز سوم، آژانس شیشه‌ای، اعتراض، و همین فیلم موقعیت مهدی، ما با حوادثی روبرو شدیم که نیمه تاریک اتفاقات شنیده شده را به خوبی نشان داد، اثرات اتفاقات سیاسی را به نمایش گذاشت و از همه مهمتر اینکه توانایی سینما را در تدریس تاریخ به رخ همه کشید. در تاریخ معاصر، سوژه برای ساخت فیلم سینمایی کم نیست، از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی تا اتفاقات تلخ و شیرین که هر کدام به نحوی بر سرنوشت کشور تاثیر مستقیم و غیرمستقیم گذاشته اند. باردیگر این مسئله را مطرح می‌کنم که این کار نیاز به یک نگاه باز و بدون عینک سیاسی دارد تا آنچه نیاز مخاطب مستقیم و عام سینماست را به نمایش بگذارد.

موقعیت ما در تاریخ آنقدر حساس و مهم است که موقعیت مهدی، تنها گوشه‌ای از این دلیری‌ها و جانبازی‌ها بوده است.»

 

به کدامین گناه کشته شد

هوشنگ پوربابایی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «نکته دردآوری که درخصوص ماجرای قتل بانوی  17 ساله در اهواز وجود دارد، آن است که نه این بانو، تنها بانوی به خون نشسته در این حوادث است که یک چنین سرنوشت محتومی، پیدا می‌کند و نه این قتل، آخرین دست از این نوع برخوردهای خشک قبیله‌ای و عشیره‌ای خواهد بود که در این سرزمین رخ می‌دهد. به دلیل وجود برخی رسوم خشک قبیله‌ای و سنتی که در تار و پود برخی مناطق لانه کرده از این دست جنایات به‌کرات تکرار می‌شود. بعد از وقوع این قتل فجیع نیز کارشناسان، تحلیلگران و اساتید حوزه‌های مختلف روانشناسی، جامعه‌شناسی، فعالان حقوق زنان، علوم ارتباطی و... تلاش کردند ریشه‌های وقوع یک چنین حوادث تلخی را بررسی کنند تا نوری به ابعاد تاریک بحث تابانده شود. یکی از حوزه‌های مهم و کلیدی که می‌تواند تصویری از چرایی وقوع این نوع جنایات و نحوه برخورد با آن را تصویرسازی کند، حوزه حقوقی و قانونی است. باید دید از منظر قانونی آیا راهکارهایی را می‌توان متصور شد که از طریق آن، احتمال وقوع یک چنین حوادثی کاهش یابد یا حداقل بازدارندگی ایجاد کند؟ درخصوص قتل اخیر به موجب قانون، مشروط بر اینکه اولیای دم مطالبه قصاص داشته باشند، همسر (یا هر شخصی که در قتل مشارکت داشته) مستوجب قصاص است. اما به هر دلیلی در صورتی که اولیای دم دختر به قتل رسیده رضایت دهد و اعلام کند که قصاص نمی‌خواهند و خواستار دیه هستند (یا نیستند)، موضوع وارد مرحله دیگری خواهد شد. اینکه چه کسی قرار است دیه را پرداخت کند و آیا اعضای قبیله در قالب عونه (یاوری) یا هر عنوان دیگری دیه را پرداخت کنند، برای قانون مهم نیست. قانون نسبت به حوادث، تحلیل موردی ندارد، بلکه نقشه راه را تعیین می‌کند. پرسشی که ممکن است در این میان مطرح شود آن است که آیا قوانین فعلی در حوزه قتل‌های ناموسی، بازدارنده هستند یا خیر؟ باید توجه داشت در بسیاری از کشورهای جهان (مانند امریکا) که حتی حمل اسلحه در آنجا آزاد است و اتفاقا مجازات قصاص و اعدام در این کشورها نیز ممنوع شده، شاهد وقوع یک چنین جنایاتی نیستیم که فردی همسر 17 ساله خود و مادر فرزندانش را سر ببرد، بعد سرِ بریده شده همسر خود را دست بگیرد و در خیابان به گردش درآورد و از کرده خود دلشاد باشد. 

این رفتار برآمده از یک نوع اخلاق بدوی عشیره‌ای است که هیچ شرع و قانونی آن را تایید نمی‌کند. باید توجه داشت فقط مجازات اعدام نیست که می‌تواند جلوی وقوع یک چنین فجایعی را بگیرد. مساله اصلی در وقوع یک چنین جنایاتی، موارد روانی، ذهنی، سنت‌ها و رسوم قبیله‌ای است. آن دسته از کشورهایی که میزان جرایم را در جامعه کاهش داده‌اند بیشتر در حوزه پیشگیری و فرهنگ‌سازی فعالیت کرده‌اند تا برخوردهای صرفا سلبی. باید آموزش داده شود که وقتی یک دختر کم سن و سال 12 و 13 ساله به عقد پسرعموی خود (یا هر مرد دیگری) در می‌آید در سال‌های بعد با مشکلات عدیده شخصیتی، هویتی، احساسی و رفتاری مواجه می‌شود و نهایتا خواستار دستیابی به فردیت و استقلال خود خواهد بود. این نوع قراردادها از اساس اشتباه هستند و نباید در جامعه ترویج شود که عقد دختران کم سن و سال یا دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته شده است. این تلقی در بسیاری از مناطق کشور وجود دارد که زن مانند یک کالا و مال در تصرف و ید مرد قرار دارد و مرد هر بلایی را که دلش بخواهد می‌تواند بر سر زن بیاورد. این مصایب، امری عادی در مناطق قبیله‌ای است به گونه‌ای که رسما به زن‌ها اعلام می‌شود که اگر فلان کار را انجام دهند، خون‌شان برای مرد حلال خواهد بود. از سوی دیگر پسران در این مناطق از کودکی با این پیش‌فرض بزرگ می‌شوند که بنا به هر دلیلی می‌توانند خون زن‌شان را بریزند. برای جلوگیری از فجایعی چون قتل رومینا یا قتل بانوی 17 ساله اهوازی، باید نهادهایی که هر ساله هزاران میلیارد تومان از بودجه کشور را می‌بلعند در این زمینه‌ها کار کنند. باید پرسید، صدا و سیما چقدر در این حوزه‌ها کار کرده و آثاری متناسب با این شرایط بحرانی ساخته است؟ آموزش و پرورش چه مشاوره‌هایی در این حوزه داشته است؟ نهادهای تبلیغاتی و اخلاقی عریض و طویل چه کرده‌اند؟ روحانیون و افراد با نفوذ تا چه اندازه تلاش کرده‌اند از نفوذ خود برای آگاهی روسای قبایل و اصلاح این وضعیت بغرنج بهره ببرند؟ متاسفانه نه تنها به اندازه کافی در این زمینه‌ها کار نشده، بلکه در برخی موارد به شیوع تصورات غلط و تفکرات اشتباه کمک شده است. متاسفانه برخی اظهارنظرهای احساسی درباره ازدواج دختران کم سن و سال یا عقد دخترعمو و پسرعمو، بر دامنه مشکلات افزوده است. باید نگاه و افق دید مردم در مناطق قبیله‌ای و عشیره‌ای اصلاح شود. همین امروز شک نکنید، قاتل این بانوی  17 ساله از سوی افراد قبیله، نزدیکان و اطرافیانش مورد تشویق نیز قرار می‌گیرد. بنابراین برای مواجهه با یک پدیده‌هایی، ضمن اصلاح برخی مواد قانونی، لازم است کارهای فرهنگی، آموزشی و تبلیغاتی دامنه‌داری صورت بگیرد تا پسران این سرزمین متوجه این واقعیت عریان شوند که زنان نیز در آفرینش با آنها یکسان هستند، هرچند اگر حقوق متفاوتی در شرع و قانون برای آنها پیش‌بینی شده باشد. زنان و دخترانی که طنین ناله و فریاد آنها در طول تاریخ به آسمان بلند شده که «بِای ذنب قُتِلت»؛ به کدامین گناه کشته شده‌اند. به کدامین گناه...»

 

بهتر است زمان را از دست ندهیم

مهدی ذاکریان تحلیلگر مسائل بین‎الملل در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: « عرصه روابط بین‌الملل عرصه اعتماد نیست؛ بنابراین اتحادیه اروپا و روسیه هیچ رفتار مثبتی در جهت تأمین منافع ما نخواهند داشت. همه طرف‌های مذاکره اعم از ایران، آمریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه به برجام نیاز دارند. توافقی در مقطعی صورت گرفت که این توافق کف خواسته‌های همه طرف‌ها را تأمین کرده بود؛ البته کاستی‌هایی داشت اما پس از مذاکرات طولانی حداقل خواسته‌ها را به نتیجه رسانده بود. امروز شرایط فرق کرده و ۷سال از ۲۰۱۵ گذشته است و نگاه‌ها و خواسته‌ها متفاوت شده است اما همچنان برجام این قابلیت را دارد که همه طرف‌ها را دور هم جمع کند. بزرگترین مشکلی که از سوی ایران مطرح شده این است که ما به همه تعهدات خود عمل کردیم و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز تأیید کرده بود. چه ضمانتی وجود دارد که ایران مجدداً به تعهدات خود بازگردد و دوباره آمریکا به تعهدات خود پایبند نباشد. بنابراین ایران نیازمند یک ضمانت اجرایی جدی و جبران خسارت است که این خواسته نیز منطقی است. آمریکایی‌ها نیز معتقدند که ایران امروز به نقطه‌ای رسیده است که این نقطه ایران را از اهداف برجام دور ‌می‌کند؛ اهداف برجام فاصله گرفتن از دستیابی ایران به تکنولوژی غیرصلح‌آمیز هسته‌ای بوده است اما این غنی‌سازی درصد بالا، کشور را به بهره‌برداری‌های غیرصلح‌آمیز نزدیک می‌کند. بنابراین این موضوع برای آمریکایی‌ها محل سؤال است. ایران تا جایی که می‌توانسته همکاری لازم را انجام داده است حتی وزیر امورخارجه کشورمان، صحبت بسیار معقول و منطقی کردند و اعلام کردند که ما حتی آمادگی مذاکره مستقیم با آمریکا را نیز داریم. اما این موضوع مشروط به این است که تحریم‌ها توسط آمریکا برداشته شود یعنی کارهای خلافی که انجام داده‌اند را متوقف کنند. بنابراین ارزیابی کلی من این است که فرآیند، فرآیند مثبتی است، چون همه کشورها به سند مشترک و برجام احساس نیاز کردند. اتحادیه اروپا و روسیه در جهت به نتیجه رسیدن برجام، گامی برنمی‌دارند مگر اینکه برای خودشان منفعت داشته باشد. عرصه روابط بین‌الملل عرصه اعتماد نیست بنابراین اتحادیه اروپا و روسیه هیچ رفتار مثبتی به نفع ما نخواهند داشت. ایران به دنبال یک ضمانت اجرایی جدی و جبران خسارت است، بهتر است ایران زمان را از دست ندهد. باید توجه داشته باشیم که وضعیت اقتصاد، تجارت و معاش آمریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپا به ایران گره نخورده است. نرخ ارز و معیشت مردم با مذاکرات ارتباط دارد. بنابراین ما بیشتر به این موضوع باید توجه داشته باشیم که زمان را از دست ندهیم. این ظلم به مردم است. زندگی مردم با تحریم‌ها و کرونا متوقف شده است. باید بیش از این قدر زمان را بدانیم. بهتر است زمان را از دست ندهیم.»

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها