پازل چند وجهی غرب برای امتیازگیری از ایران!
تغییر ترکیب تیم مذاکرهکننده ایالات متحده امریکا در هفته اخیر با حاشیهها و تحلیلهای متفاوتی همراه شده است؛ عدهای این تغییر را برای طرف ایرانی مثبت ارزیابی و دستهای دیگر آن را حاوی پیامدهای منفی عنوان میکنند. حال از جنبههای مختلف میتوان تغییر در ترکیب تیم مذاکرهکننده امریکا را مورد مداقه قرار داد.
تغییر ترکیب تیم مذاکرهکننده ایالات متحده امریکا در هفته اخیر با حاشیهها و تحلیلهای متفاوتی همراه شده است؛ عدهای این تغییر را برای طرف ایرانی مثبت ارزیابی و دستهای دیگر آن را حاوی پیامدهای منفی عنوان میکنند. حال از جنبههای مختلف میتوان تغییر در ترکیب تیم مذاکرهکننده امریکا را مورد مداقه قرار داد.
نخست آنکه باید اصل تغییر را واقعی بدانیم یا آنکه آن را یک بازی روانی- رسانهای از سوی اتاق فکر مذاکراتی امریکا بدانیم. بدیهی است چنانچه با نگاهی توأم با خوشبینی بپذیریم که افرادی مانند ریچارد نفیو و آرین طباطبایی، مشاور ارشد دفتر کنترل تسلیحات وزارت خارجه ایالات متحده به دلیل اختلافات عمیق با رابرت مالی، نماینده امریکا در امور ایران از تیم امریکا در مذاکرات وین جدا شدهاند، این برداشت میتواند حاوی خرده تحلیلهای متفاوتی باشد. در چنین حالتی تنها این گزاره محرزتر میشود که «گزینه تحریم» برخلاف قبل نمیتواند منافع ایالات متحده را در قبال ایران تضمین کند و فاقد سودمندی سابق است و چنانچه اصل اختلاف میان تیم امریکایی را با دیده تردید بنگریم، به این نتیجه خواهیم رسید که فشارهای امریکا علیه ایران، آنگونه که در ادامه اشاره خواهیم کرد، شکل جدیدتری به خود خواهد گرفت.
مالی و بایدن در برابر ایران منعطفاند!
طی هفته اخیر مهمترین تحلیل حاوی این عبارت بود که «تیم مذاکرهکننده امریکایی برای چگونگی اعمال فشارها به ایران و احیای توافقنامه هستهای» دچار شکاف عمیق است و علت جدایی افراد مذکور از این تیم و تنها شدن رابرت مالی همین مسئله بوده است.
چنین تحلیلی با ابهاماتی همراه است، کمااینکه بسیاری از رسانههای داخلی بر اساس خطدهی رسانههای بینالمللی و عمدتاً امریکایی، چنین فرضی را به صورت پردامنه تکرار کردهاند. به عنوان نمونه لورا روزن، خبرنگار امریکایی وبگاه «دیپلماتیک» به نقل از برخی منابع (نامعلوم) گزارش میدهد که خروج دو نفر از تیم مذاکرهکننده امریکا در گفتگوهای هستهای ایران در نتیجه اختلافات سیاسی است که مدتی بین اعضای تیم امریکایی به وجود آمده است. شبکه خبری ان بی سی نیوز امریکا گزارش داده است که ریچارد نفیو به عنوان یک عضو کلیدی هیئت امریکایی، به دلیل اختلاف نظر با رابرت مالی، این تیم را ترک کرده و به زودی سمت جدیدی در وزارت خارجه ایالات متحده عهدهدار میشود. اگر چه اصل تغییر در ظاهر صورت گرفته است، اما تأثیرپذیری مذکور میتواند منجر به آن شود که فشار ناشی از تغییر تاکتیک امریکا به تیم مذاکرهکننده کشورمان را تشخیص ندهیم. پذیرش اصل تعارض آن هم با کیفیت یاد شده به منزله آن است که ما نرمش و انعطاف تیم مذاکرهکننده امریکایی برابر درخواستهای تیم ایرانی را بپذیریم و به طریق اولی قائل به تفکیک میان سیاستمداران امریکایی باشیم، به این شکل که جماعتی از سیاستمداران امریکایی از جمله رابرت مالی و جوبایدن و بلینکن از طیف سیاستمداران منعطف هستند و ماهیت سیاستهای خصمانه سابق علیه ایران را طرد میکنند!
تحریم اساس سیاست خارجه امریکا است
تحریم اساس رویکردها و رفتارهای امریکاست و پذیرش بی قید و شرط ایجاد اختلاف عمیق، آن گونه که رسانههای غربی از آن تحت عنوان «نفیو و طباطبایی بر خلاف رابرت مالی خواستار موضع سختتری در مذاکره علیه ایران بودند» به صورت تلویحی بدان معناست که دولت امریکا و دستگاه دیپلماسی این کشور از ابزاری به نام تحریم برخلاف گذشته دست برداشته است.
اگر چه طیف وسیعی از سیاستمداران ارشد امریکا دریافتهاند که «فشار حداکثری» با محوریت «تحریم» بسیاری از اهداف این کشور در برابر ایران را تأمین نمیکند، اما این نباید به معنای کنار گذاشتن چنین ابزاری از سوی دولت فعلی امریکا محاسبه شود. تلقی این مسئله همان چیزی است که طرف امریکایی در پی آن است و تلاش میکند به جامعه ایرانی اینگونه القا کند که آنها برای احیای برجام و بازگشت به آن همزمان ترکیب تیم را تغییر دادهاند و از اعمال فشارهای بیشتر بینالمللی و اقتصادی علیه کشورمان صرف نظر کردهاند و حال توپ «احیای برجام» و «برداشتن تحریمهای فلج کننده!» در زمین تیم مذاکرهکننده ایرانی است. نمیتوان سیاست خارجه امریکای بدون تحریم را که بخشی از آن از حق وتوی این کشور در شورای امنیت صادر میشود، متصور بود. بر عکس با توجه به رویکردهای جهتدار و حجم انبوهی از عملیات روانی برخی از رسانههای داخلی، تلقی امریکایی این است در شرایط فعلی که جامعه ایرانی در تنگناهای اقتصادی- معیشتی قرار دارد و دوقطبی تصنعی مردم با حاکمیت شکل گرفته است نباید حجم و گستره این فشار کاهش یابد تا طرف ایرانی مجاب به احیای برجام و بازگشت به تعهدات یک طرف برجام شود.
اعتبار سکه دوروی امریکا برای رویارویی با ایران
اساس و بنیان ایالات متحده برای فشار به جمهوری اسلامی ایران از دو عنصر اصلی شکل گرفته است؛ نخست «اعمال تحریمهای بین المللی با محوریت اقتصاد – معیشت» و دیگر «تقویت یک جریان سیاسی در داخل کشور». در واقع باید دریافت که «تقویت و توسعه قدرت اجرایی و سیاسی» در دست جریان سیاسی مطلوب امریکا در داخل کشور آوردههای فراوانی را میتواند برای غرب به همراه داشته باشد به عنوان یک مصداق عینی «اثر روانی -اجتماعی تحریمهای بین المللی» را بر روی افکار عمومی جامعه ایرانی میتواند به صورت تصاعدی افزایش دهد.
آمال امریکا امتیازدهی درشت تیم ایرانی است
همانطور که اشاره شد امریکا در دستیابی به اهداف خود در حوزه اعمال تحریمها که در مفاهیمی مانند «ایجاد شورشهای گسترده خیابانی» خلاصه میشود، ناموفق بوده است، اما این بدان معنا نیست که در شرایط فعلی تصمیم دارد با برکناری افرادی مانند ریچاد نفیو رویکرد سابق خود را تغییر دهد. برجسته کردن کاریکاتوری جدایی دوتن از اعضای تیم مذاکرهکننده امریکایی را باید در مباحثی مانند «افزایش فشار به مجموعه دولت و تیم هستهای» کشورمان تفسیر کرد با این توجیه که امریکا آماده برداشتن تحریم هاست و با برکناری کسانی که موافق افزایش فشارها علیه ایران هستند نشان داده اراده جدی برای بازگشت به برجام دارد. به زعم غرب، خروجی چنین تاکتیکی یعنی «توپ احیا در زمین ایران است» و نتیجه آن میتواند افزایش فشارها به تیم مذاکرهکننده ایران و ترغیب آنها به امتیاز دهی درشت به ایالات متحده شود.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید