تحلیل از چپ و راست؛
جای خالی همبستگی اجتماعی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
آرایش بازسازی اقتصاد
سید عبدالله متولیان، امروز در سرمقاله «جوان» نوشته است: «نگاهی به ویژگیهای فردی و سوابق شغلی مردان اقتصادی دولت سیزدهم و ترکیب آنان در کنار هم، از عزم آیتالله رئیسی برای عبور منطقی، برنامه ریزی شده و هوشمندانه از موانع موجود بر سر راه اقتصاد کشور از طریق یک قرارگاه صد درصد عملیاتی با رویکرد جنگ اقتصادی پرده بر میدارد.
انتصاب دکتر میرکاظمی که در کارنامه خود وزارت نفت و رئیس سازمان اوپک، وزارت بازرگانی، نمایندگی مجلس نهم و رئیس کمیسیون انرژی مجلس، عضو هیئت امنای بنیاد بهره وری موقوفات آستان قدس رضوی، عضو و رئیس هیئت مدیره سازمان اقتصادی رضوی، رئیس مرکز مطالعات بنیادی انقلاب اسلامی، رئیس دانشگاه شاهد، رئیس مرکز مطالعات لجستیک، مدیرعامل سازمان اتکا، رئیس مرکز بررسی سیستمها وافزایش بهره وری را اندوخته دارد از او برای دولت سیزدهم مردی جنگی و آماده رزم آفند اقتصادی ساخته است.
ترکیب وزرای مرتبط با حوزه اقتصادی نظیر «وزارت امور اقتصادی و دارایی»، «وزارت صمت»، «وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی» از یکسو و انتصاب یک کارآزموده و مورد اعتماد نظام و مردم به نام سردار وحیدی بهعنوان وزیر کشور از سوی دیگر یک ترکیب کاملاً آماده را نمایان میسازد. در گام بعدی وزرای یادشده باید با انتخاب افراد مؤثر، مؤمن، خوشسابقه، شجاع و کاربلد در زیر مجموعه خود در استانها به سرعت بخشی در تشکیل قرارگاههای جنگ اقتصادی کمک کنند. در این میان نقش وزیر کشور بهعنوان محور اصلی و ستون خیمهگاه جنگ اقتصادی، قطعاً بی بدیل و نقشی کاملاً استثنایی خواهد بود. وی قرار است به فوریت قدم در گزینش و انتخاب بهترینها گذاشته و همت خود را به سازماندهی مردان جنگ اقتصادی با انتخاب مردان کارآزموده، شجاع، ایثارگر، دشمن شناس، فرمانده، مردمی، مؤمن و خوش سابقه در استانداریها، فرمانداریها و... معطوف و مصروف و ترکیب قرارگاههای جنگ اقتصادی استانی را مهیا و عملیاتی نماید.
انتصاب محسن رضایی با کوله باری از تجربه فرماندهی کلان نظامی و آموختههای اقتصادی و تهیه مدلهای تئوریک برون رفت فوری از بنبستهای اقتصادی کشور یک انتخاب هوشمندانه و به موقع محسوب میگردد. آیتالله رئیسی، با انتصاب محسن رضایی به سمت «معاون اقتصادی رئیسجمهور»، «دبیر شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا» و «دبیر ستاد اقتصادی دولت» عملاَ عزم جدی خود را برای تشکیل قرارگاه فرماندهی عملیات مشترک جنگ اقتصادی به تصویر کشیده است. حقیقت این است که همه انتخابهای اقتصادی دولت بدون وجود یک فرماندهی مشترکِ قابل اعتماد، خوش سابقه، باانگیزه، کاربلد و باهوش، ناتمام و ناقص مینمود. کار جنگ اقتصادی بدون تشکیل قرارگاه مرکزی عملیات مشترک اقتصادی، اقدامی جزیرهای، غیرسیستمی، کند و در بسیاری از موارد خنثیکننده فعالیت دستگاههای هم عرض نیز تلقی میشد. اینک با حضور محسن رضایی در رأس قرارگاه، کار بر ریل عملیات مشترک قرار خواهد گرفت. ... همان گونه که جمهوری اسلامی ایران با مردمی کردن جنگ در همه شئون نظامی، پشتیبانی، عملیات روانی، اطلاعاتی و... موفق به مهار دشمن و بیرون راندن متجاوزان و پاک کردن وجب به وجب خاک گلگون کشور از لوث وجود اشغالگران و متجاوزان شد، اینک نیز تنها راه برون رفت از مشکلات اقتصادی کشور، اعتماد به مردم و طلب استمداد از خود مردم تنها نسخه شفابخش فراروی نظام برای غلبه بر مشکلات فراوان اقتصادی است.»
آقای کاظمی! مراقب بازی خطرناک خود باشید
حنیف غفاری، در ستون «نگاه» روزنامه «وطن امروز» با اشاره به نشست بغداد و حضور فرانسه نوشته است: «عجب طنز تلخی! یک سیاستمدار اسلامستیز با اسکورت نخستوزیر عراق و تیم همراهش به کاظمین میرود و از حرم امامین معصومی بازدید میکند که زندگی خود را وقف ترویج اصول، عقاید و سیره جد بزرگوارشان پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله کرده بودند ... فرانسه، تنها کشوری در خارج از منطقه (غرب آسیا) بود که در بالاترین سطح در اجلاس بغداد شرکت کرد. یکی از اهداف کوتاهمدت مکرون از حضور در این اجلاس، متقاعد کردن شهروندان فرانسوی درباره سیاست خارجی خود و جلب آرای بخشی از رایدهندگان مردد در انتخابات ریاستجمهوری این کشور (سال 2022) است. اما در این معادله خطرناک، نباید اهداف بلندمدت پاریس را از نظر دور نگاه داشت! فرانسویها مدتهاست در صدد حضور مستقیم در منطقه غرب آسیا هستند. کاخ الیزه سالهاست این حقیقت را دریافته است که به دلیل کاهش نیاز آمریکا به نفت منطقه طی سالهای آینده، شیفت استراتژیک واشنگتن از غرب آسیا به شرق آسیا محتمل خواهد بود. در چنین شرایطی میان پاریس و لندن بر سر حضور دائم در منطقه - به عنوان جایگزین آمریکا - منازعهای پنهان و البته بعضا تقسیم کاری اجباری شکل گرفته است! دستگاههای امنیتی و وزارت خارجه ۲ کشور فرانسه و انگلیس در قالب مذاکرات محرمانه و دیپلماسی پنهان با یکدیگر درباره تقسیم نقشها مشغول تبادل نظر هستند.
حال متوجه میشویم چرا مکرون خود را شتابزده به پایتخت عراق رساند تا در اجلاس بغداد شرکت کند! فراتر از آن، متوجه میشویم چرا او صراحتا اعلام کرد حتی در صورت خروج آمریکا از عراق، فرانسه قصد دارد در این کشور باقی بماند! قطعات پازل بازی فرانسه در بغداد، آشکارتر از هر زمان دیگری مشغول چیده شدن است. در این میان، نخستوزیر عراق و برخی اعضای دولت او نیز نقش جادهصافکن رئیسجمهور نجس فرانسه را ایفا میکنند. براستی مصطفی الکاظمی چگونه میخواهد پاسخگوی این ننگ باشد؟
نخستوزیر عراق در آستانه برگزاری اجلاس بغداد، از نقش پاریس در مبارزه با تروریسم در کشورش گفت! گویا مصطفی الکاظمی اعتراف شرکت اسلحهسازی فرانسوی «لافارژ» درباره تجهیز داعش به انواع سلاحهای مخرب در عراق و سوریه را عامدانه نادیده گرفته و خون دهها هزار شهروند عراقی را قربانی بازی خود در زمین الیزه کرده است! سال 2016 میلادی، اسنادی محکم درباره انتقال اسلحه به اعضای داعش در سوریه و عراق از سوی شرکت لافارژ کشف شد که در نهایت، صاحبان این شرکت فرانسوی را وادار کرد در این باره لب به اعتراف بگشایند. این شرکت که مورد حمایت کامل دولت و سازمان اطلاعات خارجی فرانسه (DGSE) قرار دارد، بسیاری از اسلحههای ساختهشده را در قالب محمولههای سیمان، به اعضای داعش در مناطق اشغالشده منتقل میکرده. نکته قابل تأمل اینکه سران فرانسوی، پس از این افشاگری کمترین موضعی در این باره نگرفتند و با مختومه ساختن این پرونده، سعی کردند از افشای پیوندهای عمیق دیگر خود با تروریستهای متوحش تکفیری جلوگیری کنند.
بهتر است مصطفی الکاظمی بداند بازی اعتقادی، استراتژیک و سیاسی خطرناکی را آغاز کرده است. زمینهسازی برای حضور مستمر فرانسویها در بغداد و منطقه، حتی به بهای نادیده گرفتن «نجاست» مکرون و نقش دولت متبوع وی در کشتار هزاران شهروند عراقی، موضوعی نیست که بتواند در لابهلای الفاظ دیپلماتیک و تعارفهای مرسوم در حوزه روابط بینالملل پنهان شود. بازی خطرناک دولت فعلی عراق، امروز بیش از هر زمان دیگری از سوی افکار عمومی منطقه و طرفداران پاکسازی غرب آسیا از اشغالگران (اعم از آمریکاییها، فرانسویها، انگلیسیها و...) رصد میشود.»
از این رویکرد استقبال میکنیم
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره امروز خود نوشته است: «برخلاف تبلیغات منفی زیادی که علیه برجام در سالهای اخیر صورت گرفت، برجام، 150 میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده کشور را آزاد کرد، فروش نفت را از پانصد هزار بشکه در روز به سه میلیون بشکه رساند و میلیاردها دلار درآمد نفتی نصیب کشور کرد. از آغاز مذاکرات برجام در سال 92 تا زمان خروج آمریکا از این توافق در سال 97، به مدت پنج سال، ارزش پول ملی ایران ثابت ماند.پس از توافق برجام و شکست سیاستهای مثلث غربی، عبری و عربی در زمینه مسائل منطقه، جمهوری اسلامی ایران و متحدانش، داعش را در سوریه و عراق زمینگیر کردند. قطعاً خون شهدا و رشادت رزمندگان اسلام و فرماندهی مدبرانه و شجاعانه شهید سردار سلیمانی موجب شکست داعش شد، اما در این واقعیت نیز تردیدی وجود ندارد که حمایتهای همهجانبه دولت وقت از آنان نقش مهمی در پیروزی محور مقاومت و شکست تروریستهای تکفیری داشت. نکته بسیار مهم اینست که همزمان با نبرد جمهوری اسلامی ایران علیه تروریستهای تکفیری، دولت یازدهم توانست در دوران قبل از خروج آمریکا از برجام اقتصاد کشور را آرام نگهدارد، تورم را تکرقمی کند و ارزش پولی ملی را به ثبات برساند.
این موفقیتها به مذاق کاسبان تحریم خوش نیامد و تا توانستند علیه برجام کارشکنی کردند و سرانجام هماوائی آنها با ترامپ، عربستان و رژیم صهیونیستی به خارج شدن آمریکای ترامپ از برجام منجر شد. بعد از حذف ترامپ و روی کار آمدن بایدن نیز کارشکنیها مانع احیاء برجام شد و دولت دوازدهم نتوانست تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ایران را رفع کند. ماجرای مشابهی نیز برای لوایح باقیمانده «افایتیاف» رخ داد و عدهای تلاش کردند مانع تایید آنها در مجمع تشخیص مصلحت نظام شوند و با این کار، مجاری تنفسی اقتصاد کشور را در سطح بینالمللی مسدود کردند و مردم را به مشکلات اقتصادی زیادی مبتلا نمودند.
اکنون سخنانی از مسئولان دولت جدید درباره پایبندی به برجام و حل مشکل «افایتیاف» شنیده میشود که مثبت است و نشان میدهد چرخش مهمی در سیاست همان مخالفان پدید آمده است. از این رویکرد استقبال میکنیم و انتظار داریم دولت جدید به انجام آن موفق شود.
آنچه موجب استقبال از این رویکرد میشود اینست که منافع مردم باید محور تمام سیاستها باشد. دولتها میآیند و میروند و آنچه از آنها به عنوان کارنامه مثبت باقی میماند، خدماتی است که به مردم و کشور ارائه میدهند. برای ما و آحاد مردم این مهم نیست که کدام دولت و کدام شخص گره از مشکلات زندگی مردم باز میکند، مهم اینست که گرهها باز شوند و مردم در رفاه و آسایش و آرامش زندگی کنند. این واقعیت را کسی نمیتواند انکار کند که در اثر جنگ قدرت و اختلافات سیاسی موجود میان مسئولین بخشهای مختلف نظام در سالهای گذشته، مردم دچار سختیهای زیادی شدند و مشکلات معیشتی باعث خدشهدار شدن کرامت آنها شد. این وضعیت، به پشتوانه مردمی انقلاب و نظام لطمه وارد میکند و کشور و نظام دچار زیان میشوند هرچند طرفین دعوا نیز از جنگ قدرت طرفی نمیبندند و بیاعتمادی مردم را برای خود میخرند. پائین آمدن سطح مشارکت مردم در انتخاباتهای مجلس و ریاست جمهوری در سالهای 1398 و 1400 به این واقعیت تلخ شهادت میدهند. حال که مخالفان سابق برجام و «افایتیاف» به این نتیجه رسیدهاند که برای حل مشکلات مردم باید این دو موضوع را در دستور کار خود قرار دهند، این رویکرد را به فال نیک میگیریم و خواهان توفیق آنان در رفع تحریمها از طریق حل و فصل این دو موضوع هستیم.»
کرونا و بازسازی همبستگی اجتماعی
حمزه نوذری . جامعهشناس و استاد دانشگاه امروز در سرمقاله «شرق» نوشته است: «شیوع ویروس کرونا در ایران شدت بیشتری پیدا کرده است و تعداد زیادی از شهروندان قربانی این ویروس مرگبار شدهاند. شاید یکی از سختترین و غمگینترین ایامی است که هر فرد و جامعهای با آن مواجه میشود. حفظ جان و روابط اجتماعی که دو امر بسیار حیاتی انسان است، با خطر مواجه شده است. هرچند درباره علل افزایش تعداد مبتلایان و مرگومیر ناشی از آن و همچنین راهکارهای مواجهه با آن سخن بسیار گفته شده اما نیاز است از منظر اجتماعی مسئله واکاوی شود. احساسی و هیجانی رفتارکردن و عدم تصمیمگیری منطقی و عقلانی مدیران ارشد بهشدت مورد نقد قرار گرفته است. جامعه مدنی از کندی در تصمیمگیری دقیق و بهموقع در تهیه و توزیع واکسن و عدم قاطعیت در اجرای مصوبات بهشدت گلهمند است. زمانی که بحث واکسن کرونا مطرح شد، دوگانه متضاد واردات آن یا تولید داخلی پررنگ شد و هنوز فرایند تولید واکسن داخلی کامل نشده بود که مدیران و مسئولان بسیار هیجانی رفتار کردند و وعده چند میلیون دوز در هر ماه دادند و نهتنها پیشبینیهای نادرست از تولید داخلی بیان کردند بلکه از صادرات آن به کشورهای دیگر گفتند. عدم صداقت و شفافیت در اطلاعرسانی و ملاحظات سیاسی، حزبی و... در واردات واکسن نیز برای جامعه مسئله مهمی است که جواب روشنی به آن داده نشده است. در اینجا تضاد میان واقعیت سخت و دردناک شیوه ویروس مرگبار کرونا و جنبههای آرمانگرایانه برجستهتر شده است. بینظمی بوروکراتیک در تهیه و توزیع واکسن اعتماد عمومی را خدشهدار کرده است و بسیاری از افراد جامعه خواهان مجازات مدیرانی هستند که تصمیمگیریهای نادرست آنها سبب چنین وضعیتی شده است. همانقدر که به مدیران نقد وارد است، باید افراد جامعه را نیز نقد کرد. امروز همه افراد مطالبهگر شدهاند که نکته مثبتی است اما مطالبه حق با مسئولیت همراه است. جدا از مسئله تأمین معاش و از سر اجبار بیرونرفتن با تجمعات و سفرهایی مواجه هستیم که ضرورت زیادی ندارد. افرادی را که ماسک نمیزنند و در گردهمایی و همنشینیهای متعدد شرکت میکنند، جان خود و خانواده و دیگر افراد جامعه را به خطر میاندازند، نه تنها باید بهشدت نقد کرد بلکه باید جریمه سنگین کرد. اشتباهات برخی افراد جامعه کمتر از اشتباهات دولت نیست. در این مدت برخی افراد از خانهنشینی و فاصلهگذاری اجتماعی خسته شدهاند و معتقدند خانهنشینی بیفایده بوده است چون افراد دیگری وضعیت را بدتر کردهاند. نکته مهم این است که رابطه و تعامل بر مبنای اعتماد بین دولت و جامعه بهشدت مخدوش شده است. غلبه احساسات، رویکرد شعاری و بیتوجهی به منطق و خرد در تصمیمگیری وضعیت را بدتر کرده است. با وجود همه چالشها اکنون بهترین زمان برای همبستگی اجتماعی و عزم ملی در مقابل خطری است که تمام اقشار، گروهها و اقوام را درگیر کرده است. هرچند اغلب اوقات در مقابله با حوادث طبیعی مدیریت ناکارآمد بوده و بیتدبیری مورد نقد جامعه قرار گرفته اما اکنون زمان مناسبی است که نشان دهیم میتوانیم با تعامل و ارتباط مناسب دولت و جامعه مدنی بر این چالش بزرگ غلبه کنیم. برای تحقق این امر لازم است این اقدامات انجام شود: 1) صداقت و شفافیت در اطلاعرسانی 2. اجتناب از رویکرد شعاری و هیجانی 3. اولویت حفظ جان مردم بر حزبگرایی، گروهبندی سیاسی و برپایی هرگونه تجمع 4. تصمیمگیری درست، دقیق و بهموقع مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی 5. قاطعیت در برخورد با گروهها و کسانی که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند 6. تسریع در واردات و تولید واکسن و عدم محاسبه اقتصادی در خرید واکسن. 7. تصمیمگیری با همکاری جامعه مدنی و قاطعیت در اجرای آن و جریمه سنگین برای خاطیان. 8. درخواست کمک از کشورها و سازمانهای بینالمللی برای مواجهه با شیوع ویروس مرگبار کرونا.»
درسهایی برای شکست کرونا
عباس شمسعلی در شماره امروز «کیهان» نوشته است: «با توجه به پیچیدگیها و قدرت بیماری کرونا، طبیعتاً مهار و مدیریت آن تنها نمیتواند بر دوش مجموعه بهداشت و درمان کشور باشد. بیشک برای موفقیت در چنین عملیات مهم و بزرگی باید بخشهای مختلف از قبیل وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی، نیروهای مسلح و مردم پای کار بیایند. در یک سال و نیم گذشته نمونههای موفقی از ثمره این همکاری را دیدهایم اما به نظر میرسد باید با تقویت اتاق عملیات و فرماندهی این کار، بیش از پیش از تمام ظرفیتهای موجود و قابل اتکا در کشور استفاده شود. به راستی ستاد ملی مقابله با کرونا باید تبدیل به یک اتاق جنگ و عملیات تمامعیار علیه کرونا شود به گونهای که در این راه لحظهای از تدبیر و برنامهریزی جدی و هدفمند و البته بهرهمندی از نظرات کارشناسان غافل نشود.
یکی از موضوعات مهم در مقابله با کرونا واکسیناسیون سراسری است که بر اساس تحقیقات دانشمندان داخلی و مشاهدات و پژوهشهای انجام شده در سطح جهان اکنون شاید به عنوان مهمترین ابزار برای از بین بردن خطر مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا محسوب میشود. ...نکته مهم دیگر توجه به غربالگری است، موضوعی که چند بار توسط رهبر معظم انقلاب نیز مورد تاکید قرار گرفته است. ... یکی دیگر از موضوعات و تجربههای گذشته که باید فکری اساسی برای آن کرد کم توجهی در رعایت دستورالعملها و محدودیتها، هم از سوی مردم و کسبه و هم از سوی برخی مسئولان ناظر میباشد. حال باید مسئولان امر نگاه جدیدی به این محدودیتها داشته باشند اگر برخی از آنها نیاز به تجدید نظر و اصلاح دارد اقدام شود اگر تاکید بر ادامه اجرا است پس عمل به آن و نظارتها جدیتر گرفته شود. در این بین توجه به مشکلات اصناف و مشاغل و حمایت از اقشار صدمه دیده نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد.
موضوع دیگر کمتوجهی به توانمندیهای علمی طب سنتی در کمک به مبارزه با کرونا است. ... درخصوص وظایف مسئولان موارد دیگری نیز هست اما در این بین مردم نیز وظیفه دارند از سادهانگاری و کمتوجهی به پروتکلها خودداری نمایند. نباید فراموش کرد که گاه یک کمتوجهی ما میتواند جان یک فرد دیگر را به خطر بیندازد و خانوادهای را داغدار کند. متاسفانه گویا تکرار روزانه این تلفات و خبرهای آن باعث عادی شدن یا کاهش حساسیت ماجرا برای عده زیادی از مردم شده است تا جایی که علیرغم همه هشدارها و توصیهها یا ابلاغ محدودیتها و ممنوعیتها عدهای کار خود را میکنند و کمترین تبعیت از الزامات و اقتضائات این روزهای دشوار را ندارند. لازمه شکست کرونا، همراهی مردم و مسئولان و درس گرفتن از تجربههای قبلی است. مسئولان وظیفه دارند بهترین برنامهریزی و تدارکات را در این خصوص فراهم نمایند و مردم هم نباید لحظهای از عمل به وظیفه اجتماعی خود در این خصوص غافل شوند.»
سخنی با وزیر ارشاد !
مجید ابهری، آسیب شناس در یادداشتی که روزنامه «آرمان ملی» منتشر کرده، نوشته است: « سالهاست که سینمای ایران بهمحض حرکت در جاده رشد و اعتلا براساس مفاهیم و ارزشهای اصیل دچاردست انداز میشود و سینمای ایران نیز بهرغم موانع متعدد و گاه خلق الساعه، در میادین جهانی جوایز شگفت انگیز کسب میکند واین از پایمردی و رشد فرهنگی هنرمندان ایرانی است. هنوز تلویزیون ما بعد از گذشت نزدیک به نیمقرن از نمایش آلات موسیقایی دچار ترس و دغدغه است!. تا حدی که اگر یک جوان 20 یا 30 ساله آلات موزیک را در خانه خود و نزد اقوامش نبیند، نمیتواند فرق میان تار و سهتار را به عنوان سازهای اصلی ایرانی متوجه شود. الات موسیقی که بهطور قانونی در معرض خرید و فروش و اموزش هستند، ولی هنوز در وادی نشان دادن یا مخفی کردن آن در رسانه ملی، در بلاتکلیفی بهسر میبرند. شوربختانه غرض ورزیها و تنگنظریها در زمینههای هنری همواره وجود داشته و یک کلاغ چهل شترهای محافل مجازی، ابرهای سیاهی بر فضای هنرهای مختلف کشانده و تسویه حسابهای مافیایی در هنر نیز به غلظت سایر فنون نیز حضور دارند. با جابهجایی رجال سیاسی و وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، این روزها اصحاب هنر دچار اضطراب و استرس فرهنگی شدهاند، در حالیکه نگاه رهبر فرهیخته ما به برخی از شعبات هنری و اعلام خطوط قرمز توسط ایشان تا حدود بسیار زیاد محدودههای مجاز و غیره را تعیین کردهاند. آنچه که وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، در راستای جلب اعتماد حداکثری نمایندگان مجلس برای رای اخذ رای اعتماد حداکثری عنوان کردند، امروز موجی از نگرانیها را در میان هنرمندان شعب مختلف ایجاد نموده است و سخنان ایشان پس نشستن برکرسی وزارت، در فضای مجازی دست بهدست میشود. نمیتوان انکار نمود که احتمال وجود لایههای بسیار نازک از هنجار ستیزی در بین برخی از افراد وجود دارد که این نسبت در میان اصحاب هنر در پایین ترین سطوح در قیاس با سایر رشتهها قرار دارد. فقر فرهنگی بهعلت فقدان سیاستگذاریهای منسجم و کارشناسی شده باعث نزول کیفی فیلمهای سینمایی وسریالهای ایرانی گردیده و اصلیترین عامل گرایش خانوادهها مخصوصا نوجوانان و جوانها به محصولات غربی است. بیش از 450 شبکه ماهواره فارسی زبان که در طول شبانهروز به پخش محصولات ضد اخلاق و ویرانگر ارکان خانواده مشغول هستند از همین خلأ و کاستیها حداکثر بهرهبرداری را کرده و نتایح شوم فرهنگی آنها در کمتر از 5 سال آینده مشخص میگردند. گسترش موسیقی مبتذل و فراموشی جایگاه موسیقی فاخر ایرانی گشته و میگردد. منزوی شدن هنرمندان اصیل و کارآمد در تمام رشتههای زیر مجموعه فرهنگ و هنر شده و میشود. این انزوا براساس تجارب قبلی ممکن است تا چند ماه وسال طول بکشد ویا اینکه فعلا براین مبنا تداوم یابد. هنر تئاتر که چون کودک نو رسته تازه بهحرکت در آمده بود، مجددا متوقف شد. سلب اعتماد از بدنه نیمهجان هنر و بهچرخش درآوردن بهانههای ابتذال، فضایی تیره و نومید کننده بر ابرهای موجود اضافه کرده است. تکلیف کلاسهای آموزش هنر و موسیقی خصوصی چه خواهد شد؟ تفکیک جنسیتی در هنرهفتم، اجزا سانسور و مجریان آنها به چه سرنوشتی دچارخواهند شد؟. بهعنوان برادری کهنه رزمنده و با 40 سال فراز و فرود، خوب وبد، سخت و آسان انقلاب را همراه با یاران مخلص نظام چشیده و اشکها و لبخندهای یاران انقلاب را در پیاله عشق ریخته، درخواست عاجزانه دارم که به داد فرهنگ این مرز و بوم برسند و با سخنانشان باعث دلگرمی هنرمندان شوند، چون این قشر دیگر توان فشار بیش از این را ندارند. همچنین لازم است تا رئیس جمهور محترم با تشکیل کارگروه ارزیابی ضمن تحلیل اوضاع روزمره با رهنمودهای دلگرم کننده موجبات رشد و تقویت جبهه فرهنگ و هنر رافراهم نمایند.»
لزوم تغییر نگاه به مهاجرین افغانستان
نعمت احمدی، حقوقدان در یادداشتی برای روزنامه «اعتماد» نوشته است: «از سال 1355 با کارگران افغانی سروکار دارم، چه زمانی که آمد و شد کارگران افغانی به داخل کشور ساده بود و گرفتوگیری نداشت و چه امروزه که باید کارت اقامت داشته باشند یا در اردوگاهها هستند و از مسوول اردوگاه درخواست کارگر مجوزدار میکنیم. زمانی که اوضاع افغانستان تا اندازهای امن است کارگر کمتری عازم ایران میشود و هنگامی که اوضاع داخل افغانستان مثل امروز ناآرام و ناامن است خیل کارگران افغانی سرازیر ایران میشود ... مدتی است ترکیه پذیرای کارگران افغانی است و در ابتدا جاذبه خوبی برای افاغنه داشت. کمکم رونق کار در ترکیه از سکه افتاد، نخست اینکه از نظر زبان مشکل دارند، دوم اینکه هزینه حمل و نقل در ترکیه به شدت گران است و سوم اینکه برای سکونت حتما باید اجاره بپردازند در حالی که در ایران کارگران افغانی از همه امکانات معمولی از برق و آب و محل سکونت استفاده میکنند هر چند چندین نفر در اتاقکی تنگ و تاریک و نمور در سرما و گرما زندگی میکنند اما هزینهای نمیپردازند. ... تفاوت ایران با ترکیه و ارتباط آن با افاغنه در این است که نزدیکی فرهنگی ما با افاغنه موقعیت ایران را در مقابل ترکیه متمایز کرده است. اگر برنامه درست و حساب شدهای طی دهههای گذشته حاکم بر نحوه سکونت افاغنه بود امروزه باتوجه به فرهنگ و زبان مشترک میتوانستیم روی این ملت حساب باز کنیم، اما بیبرنامگی و برخورد ناصحیح و عمدتا غیرانسانی با مهاجرین افغانی باعث شده که کینه و عداوتی با ایران داشته باشند که ناشی از عملکرد ما با آنهاست. اکثر قریب به اتفاق مهاجرین افغانی نیروی کار غیرتخصصی است که در ایران متخصص میشوند بدون اینکه دولت درآمدی داشته باشد از همه یارانهها مانند اتباع ایران استفاده میکنند، از درمان و بهداشت مساوی سود میبرند بدون اینکه هزینهای از این بابت که غیرایرانی هستند، پرداخت کنند. نسل دوم و سوم افاغنه در ایران متولد شده است، عدهای که مجوز حضور دارند از همه امکانات آموزشی همانند ایرانیان تا دانشگاه و تحصیلات تکمیلی استفاده میکنند، آنانی که مجوز ندارند بیسواد میمانند و چون از امکانات اولیه محروم هستند و این محرومیت را از چشم ایرانیان میبینند به نوعی دشمن بالقوه تبدیل میشوند. یکی از این مهاجرین نسل دومی میگفت پدر و مادر من در ایران آشنا شدند و با یکدیگر ازدواج کردند. من در ایران به دنیا آمدم اما از هویت اولیه انسانی محروم هستم. تمام اوقاتم زیر سایه ترس از پلیس و گرفتار شدن به دست پلیس میگذرد. تخم کینه و نفرت در دلم کاشته شده است که از همه نفرت دارم. یکی، دو بار به وسیله پلیس دستگیر شدم و به اصطلاح ردمرز شدم. اصلا افغانستان را ندیده بودم و کسی را هم نداشتم دو، سه روز در همان حوالی گشت زدم تا با قاچاقبری آشنا و دوباره وارد ایران شدم، آیا من هیچ حقی ندارم در فلان کشور اگر مدتی سکونت داشته باشید به تو اقامت و حتی تابعیت میدهند، من که در ایران متولد شدم بزرگ شدم، کار کردم، چرا نمیتوانم حقوق اولیه انسانی را داشته باشم. تنهایی، بیپناهی، سایه ترس از پلیس، بدرفتاری، تبعیض کارفرماها و ناتوانی در احقاق حق که بتوانند حقوق اولیه خود را مطالبه کنند، از اینان موجوداتی خشن ساخته است که در مواردی باید از آنها ترسید، اعتیاد که روزگاری بین افاغنه گناهی نابخشودنی بود، با تاسف رواج پیدا کرده است. به گفته یکی از کارگران افغانی که میگفت... اعتیاد تحفهای است که از ایران به افغانستان میرود. با خنده گفتم مواد مخدر هم تحفهای است که از افغانستان وارد ایران میشود. حضور افاغنه در ایران واقعیت انکارناپذیری است که نحوه برخورد با آن در دهههای گذشته به شکست انجامیده و با توجه به حضور دوباره طالبان در افغانستان و ترسی که اقوام نزدیک به ایران مانند تاجیکها و هزارها از طالبان دارند و به اجبار روانه ایران میشوند، باید و باید قصه پرغصه حضور افاغنه در ایران را با رسمالخط دیگری نوشت. به گفته پیرمرد کشاورز خراسانی به وزیر سابق کشاورزی، ما گفتیم گوش نکنید مملکت خودتان است هر طور خواستید ادارهاش کنید، اما این رویه پاسخ نداده و نمیدهد.»
دیدگاه تان را بنویسید