نظر مصباحی مقدم درباره انتخابات ۱۴۰۰ و دولت روحانی
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز معتقد است مسئله عدالت یک نفش محوری در انتخابات ۱۴۰۰ خواهد داشت چرا که دولت آقای روحانی هم فقر را افزایش داده و هم نابرابری را.
خبرگزاری تسنیم: در شرایطی که کمتر از یک سال به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 زمان باقی مانده، انتظار این است که جریانها و گروههای سیاسی رفته رفته فعالیت های انتخاباتی خود را کلید بزنند و ایدهها و راهبردهای خود برای مقابله با چالشهای کشور در صورت پیروزی در انتخابات را تشریح کنند.
از سوی دیگر، شرایط ویژه کرونایی در کنار چالشهای اقتصادی دست به دست هم داده تا گروه های سیاسی در این فاصلهی زمانی مانده به انتخابات، شور و اشتیاق دورههای قبلی انتخابات ریاست جمهوری را حداقل در ظاهر نداشته باشند.
خبرگزاری تسنیم در سلسله مصاحبه هایی با چهره های سیاسی از هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا در پی آن است که نقطه نظرات آنها درباره چالشهای روز کشور و گزینههای مطرح برای کاندیداتوری در انتخابات 1400 را مورد بررسی قرار دهد.
حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز است که سابقه سه دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد. وی که اقتصاددان است و در دانشگاه امام صادق(ع) به تدریس این رشته اشتغال دارد مهمترین گفتمانی که باید سال آینده وارد عرصه کاندیداتوری شود، گفتمان عدالت همراه با توسعه میداند.
متن زیر مشروح گفت وگو ی تسنیم با مصباحی مقدم است که در ادامه میخوانید:
با توجه به اینکه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 1400 قرار داریم، به نظر شما مشکلات اصلی و اساسی کشور که در انتخابات آینده تاثیرگذار خواهد بود، چیست و فکر میکنید کاندیداها سال آینده برای اینکه بتوانند اقبال مردم را به دست بیاورند و هم بتوانند آنها را در راس برنامههایشان قرار بدهند، روی چه مسائلی تمرکز میکنند؟
مصباحیمقدم: مسائلی که در حال حاضر از اهمیت فوقالعادهای در کشور برخوردارند، نخست شرایط اقتصادی و مشکلاتی است که عامۀ مردم ما از آن رنج میبرند که هم عامل داخلی و هم عامل خارجی دارد. مساله دیگر موضوع کاهش اعتماد عمومی به دولتمردان است و همچنین تحریمهای شدیدی که آمریکا علیه ما اِعمال کرده، از دیگر مسائل حائز اهمیت کنونی است.
** مهمترین مشکل داخلی مسئله بی اعتمادی به دولتمردان است
مهمترین مشکل داخلی ما برای انتخابات آینده، مسالۀ بیاعتمادی گسترده در سطح جامعه نسبت به دولتمردان است، این بیاعتمادی اثر خودش را در انتخابات خواهد گذاشت و اگر تا زمان انتخابات تحول مثبتی در ابعاد اقتصادی کشور رخ ندهد، احتمال دارد که شاهد مشارکت باشکوه و بالای مردم در انتخابات نباشیم. البته انتخابات ریاستجمهوری از انتخابات مجلس متفاوت است و تعداد بیشتری از مردم در انتخابات ریاستجمهوری مشارکت میکنند که این موضوع تا حدی هم به این برمیگردد که جریانهای سیاسی چگونه عمل کنند و واکنش نشان دهند. اینکه آیا جریانهای سیاسی خصوصاً دو جریان سیاسی بزرگ کشور، در مردم برای اقبال در انتخابات، شور ایجاد میکنند یا خیر؟
** نیازمند تغییرِ اندیشۀ اقتصادی حاکم بر تصمیمات دولتمردان هستیم
اما در مورد اینکه کاندیداها با توجه به شرایط حاضر، چه وعدههایی خواهند داد، نمیتوانم خیلی روشن بگویم چون هر کاندیدایی ممکن است ایدههای مختلفی داشته باشد اما باید به این نکته توجه کرد که با دستفرمانی که کشور طی این سی و چند سال بعد از دفاع مقدس اداره شده است، نمیشود از این به بعد هم کشور را اداره کرد. طی این سالها ما همواره تورم دورقمی داشتیم، همواره دچار کسری بودجههای بزرگ بودیم و همواره بیکاری دورقمی داشتیم. علاوه بر این مسائل، اتفاق دیگری که رخ داده است، افزایش شکاف ثروت و فقر است، به عبارت دیگر یک عده خیلی ثروتمند و یک عده بسیار گسترده فقیرتر شدند، به طوری که برای تامین حداقلهای معیشتشان دارند دست و پنجه نرم میکنند و واقعاً به سختی زندگی را میگذرانند.
به نظرم با توجه به ظرفیتهای کشور از جمله نیروی انسانی نخبه، منابع طبیعی، آب و خاک و... فارغ از مناسبات خارجی و بینالمللی اقتصادی، شایسته این ملت نیست که در این فشارها و سختیها زندگی کنند. کشور ما این امکان و ظرفیت را دارد که مردمش بسیار بهتر از وضعیت جاری زندگی کنند منتها نیازمند تغییرِ اندیشۀ اقتصادی حاکم بر تصمیمات دولتمردان هستیم، آن هم نه تنها این دوره بلکه نسبت به ادوار گذشته هم این اندیشه حاکم است، اندیشهای است که کار را خراب کرده است. هر دولتی که آمده به فکر این بوده که برای 8 سال مردم را راضی نگه دارد و البته نتوانسته است، چرا که راضی نگه داشتن مردم برای کوتاهمدت گاهی به نتیجهای میانجامد که بدتر شدن وضعیت در بلندمدت است.
زمانی که درآمد نفتی ما سرشار بود، به جای اینکه این درآمد نفتی را سرمایهگذاری کنیم و این سرمایهگذاری، کشور را به توسعۀ صنعتیِ بیشتری برساند و اشتغال بیشتری ایجاد و کسب و کار رونق افزونتری پیدا کند تا جوانان شاغل شوند، صرف هزینههای جاری کشور و راضی کردن کوتاهمدت مردم شد. در واقع نوعی پولپاشی صورت گرفت که نتیجهاش لبخند مردم در کوتاهمدت بود اما در بلندمدت دچار گرفتاری بیشتری شدند.
بنابراین اگر آن منابع سرمایهگذاری میشد، هم می توانستیم وابستگی بودجه به درآمد نفت را قطع کنیم تا مصیبت تحریمهای نفتی شامل حال ما نشود و اهرم فشار آمریکا را از دستش خارج کنیم و هم آن سرمایهگذاری، اقتصاد ما را بزرگ و ثروت ملی ما را افزون میکرد.
** در 1400 باید کسی روی کار بیاید که نگاه او نگاهِ مستقل ملی باشد نه نگاه وابستگی
در حال حاضر هم که دچار تحریمهای شدید و مشکلات اقتصادی ناشی از کاهش فروش نفت شدیم، میبینیم به جای اینکه به ظرفیتهای داخلی توجه شود و دولت از ظرفیتهای داخلی استفاده کند و سرمایهگذاری در این قسمت صورت بگیرد، باز هم نوعی رویکرد حل مشکل از سوی خارج را دنبال کرده و نتیجۀ آن این شده که با خروج آمریکا از برجام، برنامهها و ایدهها به شکست انجامید و فرصتها از دست رفت و آن کاری که باید انجام شود، انجام نشد. حالا هم در این مخمصه گرفتار شدیم. در واقع میتوانستیم کاری کنیم که در این مخمصه نیافتیم و ملت راحتتر این دوران سختی و شدت را پشت سر بگذارند.
بنده معتقدم اکنون برای دورۀ بعد ریاستجمهوری کسی باید روی کار بیاید که نگاه او نگاهِ مستقل ملی باشد نه نگاه وابستگی به سرمایهگذاری خارجی که هیچگاه محقق نشده و نمیشود چراکه اصولاً کشورها با اقتصاد ضعیف تعامل خوبی ندارند مگر اینکه با استفاده از ظرفیتهای داخلی، اقتصادمان را قوی کنیم تا دیگران برای سرمایه گذاری در کشور ما اقبال کنند.
لذا مشکلات باید به این شکل حل شوند که ابتدا ظرفیتهای داخلی اقتصاد ایران فعال شود. 80 درصد اقتصاد ایران در داخل است و 80 درصد هم اهمیت کمی ندارد! پس باید از این ظرفیت استفاده شود و مصرفها به ویژه مصرف انرژی بهینه شود و صرفهجویی جدی صورت بگیرد تا در کنار سایر صادراتها، صادرات انرژی، فرآوردههای انرژی، گاز و پتروشیمی را بیشتر از این داشته باشیم. اگر این اتفاق بیفتد، اقتصاد ایران جان تازهای پیدا میکند و موجب میشود که مشکلات آن هم در کوتاهمدت بهتر حل شود و کسری بودجه بزرگ نداشته باشیم و به دنبال آن هم تورم دورقمی را نخواهیم داشت.
اگر ارزش پول ملی حفظ شود، شوکهای قیمتی نداریم و هر روز با بیثباتی قیمتها روبرو نخواهیم شد، اگر سرمایهگذاریها توسط بخش خصوصی و تعاونی انجام بگیرد دیگر بیکاری دورقمی نخواهیم داشت، اگر تعداد کسب و کارها افزایش پیدا کند، دولت مالیات بهتری میتواند به دست بیاورد و نیاز ندارد به درآمدهای دیگر اتکا کند و به پمپاژ پول و نقدینگی نیاز ندارد که از بانک مرکزی و یا صندوق توسعه ملی استقراض کند.
** رئیسجمهور آینده باید برنامه قابل قبول اقتصادی برای اداره کشور داشته باشد
بنابراین اگر کسی میخواهد در انتخابات آینده وارد رقابت شود باید نیتِ او خارج کردن اقتصاد ایران از شرایط حاضر باشد و آن هم با داشتن یک برنامهای که عقلای قوم و اقتصاددانان آن برنامه را برنامۀ قابل قبولی برای ادارۀ کشور بدانند.
با توجه به اینکه آبان ماه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار میشود و انتخابات ما هم در خردادماه سال آینده برگزار میشود، نگاه کاندیدای بعدی ریاستجمهوری به کشورهایی مانند آمریکا و چین و روسیه باید به چه شکلی باید باشد؟ و انتخابات آبان ماه آمریکا چقدر روی انتخابات خردادماه ما تاثیر میگذارد؟
مصباحیمقدم: من تصور میکنم فعالان سیاسی کشور نباید به انتخابات آمریکا دل ببندند. نتیجۀ انتخابات در آمریکا هر چه باشد، نباید روی آن خیلی حساب باز کرد، چون تفاوت سیاست در آمریکا بین دو جریان دموکرات و جمهوریخواه نیست، تفاوت روش در اِعمال این سیاستها وجود دارد، روش یکی جنگطلبانه و خشن و روش دیگری نرم است. بنابراین هر دو جریان سیاسی آمریکا یک هدف را دنبال میکنند. از این جهت کاندیداهای ریاستجمهوری و کسانی که میخواهند وارد عرصه انتخابات شوند نباید به این دل ببندند که چه شرایطی در انتخابات آمریکا پدید میآید، باید گفت یا بد میشود یا بدتر؛ چیز دیگری نیست.
** در دولت آینده باید جدّیتی نسبت به پیمانهای همکاری بین ایران و چین و روسیه وجود داشته باشد
در شرایطی که ما در آن به سر میبریم بهترین راه برای خروج از تنگناها و سختیها نخست تقویت روابط با همسایگان است و این اولویت دارد، در وهله دوم هم تقویت روابط با قدرتهایی مثل چین و هند و روسیه است که تاکنون با ما مناسبات و رفتار بهتری داشتند و برای پیمانهای بلندمدت اعلام آمادگی کردند لذا این ظرفیتها، ظرفیتهای ممکنی هستند که میشود از آنها استفاده کرد.
حتماً باید نوعی جدیّت و پیگیری در دولت آینده نسبت به پیمانهای همکاری بین ایران و چین و ایران و روسیه وجود داشته باشد تا یک منفذی برای معاملات بینالمللی ما به وجود آید و یک نوع اعتماد و اتکایی برای مناسبات خارجی ما باشد البته معنای آن هرگز وابستگی به چین و یا روسیه نیست، بلکه مقصود تعامل و همکاری است و این تعامل و همکاری باید در یک شرایط برابری صورت گیرد.
با توجه به شرایطی که فرمودید فکر میکنید سال آینده بازیگران اصلی انتخابات چه جریانهایی خواهند بود؟ و چه دوقطبیهایی در انتخابات آینده شکل میگیرد؟
مصباحیمقدم: به این بستگی دارد که جریانات سیاسی خصوصاً جریان اصلاحطلب به این نتیجه برسد که فعالانه وارد انتخابات شود یا خیر؟ اگر فعال وارد میدان انتخابات شوند طبعاً یک نوع دوقطبی پدید میآید منتها دوقطبی باید یک دوقطبی سالم باشد نه اینکه حواشی را بر متن غلبه دهد، مسائل اصلی را فرعی کند و مسائل اصلی را تحتالشعاع قرار دهد؛ اگر چنین دوقطبیای شکل بگیرد هم سطح مشارکت بالا میرود، هم موجب تقویت پشتوانۀ مردمی نظام جمهوری اسلامی میشود و هم رئیسجمهوری که روی کار میآید در مقابل بیگانگان از قدرت بالاتری برخوردار خواهد بود.
چه گزینههایی در جریان اصلاحطلب و اصولگرا برای حضور در انتخابات آتی مطرح هستند؟
مصباحیمقدم: نمیدانم؛ یکسری اسامی هم در روزنامهها منتشر میشود که نمیدانم درست است یا خیر. کسانی هم که از آنها نام برده میشود یا نفی میکنند و یا سکوت میکنند و هنوز هم برای من روشن نیست که چه گزینههایی در جریان اصلاحات یا جریان اصولگرا به صورت جدی و واقعی پای کار میآیند. به نظرم نباید به این شکل صحنه انتخابات شکل بگیرد.
** جریانات سیاسی با مشخص کردن شاخصهایی کارآمدی، گزینه خود را معرفی کنند
بهتر این است که هم جریان اصلاحطلب و هم جریان اصولگرا یک سازوکاری را شکل بدهند و بر اساس آن دست به انتخاب بزنند نه اینکه کسانی به میدان بیایند و بگویند ما میخواهیم برای انتخابات کاندیدا شویم. بلکه جریانات باید با مشخص کردن شاخصهایی که برای کارآمدی لازم است و رتبه دادن و درجه دادن به کسانی که میتوانند کشور را اداره کنند، افرادی را که شایستگیهای لازم برای یک تحول و یک تغییر اساسی در کشور دارند، معرفی کنند.
میتوان گفت باید روندی شبیه به اتفاقی که برای انتخابات دوران ریاستجمهوری رهبر معظم انقلاب رخ داد که شخصیتها و احزاب سراغ ایشان رفتند و از ایشان خواستند که به میدان بیاید، صورت گیرد. شاید شبیه به این اتفاق نسبت به آقای هاشمیرفسنجانی و در جریان اصلاحات هم نسبت به آقای خاتمی رخ داد. اینها کسانی نبودند که خودشان در ابتدا به میدان بیایند و کاندیدای انتخابات شوند. البته شاید مسالۀ آقای هاشمی متفاوت بود و خودشان هم تمایل به حضور داشتند ولی حضرت آقا اینطور نبود. آنطور که خاطرم است آقای خاتمی هم خودش داوطلب نبود بلکه جریان اصلاحات ایشان را جلو انداخت.
این روند متفاوت است با اینکه افراد کاندیدا شوند و بعد جریانات ببینند که کدام یک از آنها بهتر هستند. معنای این کار، انتخاب برتر نیست چون ممکن است یک نفر برتر باشد ولی کسی سراغ او نرفته باشد لذا به نظرم باید این کار انجام شود.
کاندیدای آتی چه ویژگیهایی باید داشته باشد که هم اقبال مردم را بهدست بیاورد و هم اینکه مردم شاهد یک تحولی در کشور باشند؟
مصباحیمقدم: شاخصهای عمومی وجود دارد مانند اینکه معتقد به اسلام، جمهوری اسلامی، ولایتفقیه و... باشد و از نظر اخلاقی یک انسان اخلاقمدار باشد و از نظر مردمی مردممدار باشد، به گونهای که از محبوبیت مردمی برخوردار باشد. آنچه که علاوه بر این شرایط عمومی لازم است، برجستگی در همان دو بُعدی است که قانون اساسی در اصل 155 به آن اشاره کرده است و گفته رجال مذهبی و سیاسی باشد یعنی در بُعد مذهبی و سیاسی برجسته باشد و از توانایی لازم برای ادارۀ کشور برخوردار باشد.
به نظر من فردی که میخواهد کاندیدا شود، باید برای دور بعد کارآمدی دولت را مبنا قرار دهد و برنامه داشته باشد، یعنی از قبلا فکر کرده و تیم قوی انتخاب کرده باشد، بداند چه کاری میخواهد انجام دهد نه اینکه بگوید حالا انتخاب شوم بعد ببینیم چه میخواهیم بکنیم! این به درد نمیخورد. کاندیدا باید بگوید چه کاری میخواهد انجام دهد؟ چه تحولی میخواهد ایجاد کند؟ چه خدمتی میخواهد بکند و این تحول به نظر من مبنای اساسی است.
** شرایط ایران اقتضاء میکند که خود را به عنوان هابِ منطقه درنظر بگیرد
شرایطی کنونی ما قابل دوام نیست، جزء یاس و ناامیدی چیزی در مردم خصوصاً نسل جوان، مشاهده نمیشود. پس باید تغییراتی رخ دهد که مردم و خصوصاً نسل جوان ما را به این امیدوار کند که من میتوانم ثروت ملی را افزایش بدهم، توزیع درآمد را بهینه کنم، ظرفیتهای بالقوۀ ایران را به کار بگیرم، مزیتهای اقتصادی ایران را فعال کنم، با سرمایههای مردم و سرمایههای ملی میتوانم ملت و کشور را تا حدود زیادی از استقراض خارجی و یا سرمایهگذاری خارجی مستغنی کنم. معنای آن هم این نیست که دور سرزمین ایران دیوار بکشیم، خیر؛ مناسبات بینالمللی، صادرات و واردات و تعامل اقتصادی با کشورهای دیگر لازم و ضرورت یک کشور است.
اتفاقاً شرایط سرزمین ایران اقتضاء میکند که اگر برنامهای برای توسعهاش دارد، خود را به عنوان هاب منطقه درنظر بگیرد، خصوصاً در زمینه انرژی چراکه باتوجه به امکاناتی که در انرژی و ذخیرۀ گاز و نفتی داریم، میتوان از این ذخیرهها استفاده بهینه کرد و با به کارگیری آنها، به سمت تبدیل انرژیهای فسیلی به فرآوردهها برویم و صادرات فرآوردهها به جای مواد خام را در دستورکار قرار داد. اگر ما بخواهیم همۀ این ظرفیتها را فعال کنیم، خواهید دید چقدر کسب و کار رونق پیدا میکند.
به نظر من اگر کسی این تواناییها را در خود میبینید، به میدان بیاید و اگر فکر میکند که شرایط بد کنونی را 5 یا 2 درصد بهتر میکنم، نیاید بهتر است. کسی که میخواهد کاندیدا شود باید بتواند طی یک برنامۀ 4 ساله تا 8 ساله، شرایط را به گونهای تغییر دهد که مردم به صورت محسوس و ملموس مشاهده کنند و ببینند وضعیت بهبود پیدا کرده است و به آن معترف باشد.
** در 7 سالۀ این دولت رقم درآمد ملی ما، 2.5 برابر کاهش داشته است
متاسفانه طی دورانِ 7 سالۀ این دولت رقم درآمد ملی ما، اگر معادلسازی کنیم از 400 میلیارد دلار به 165 میلیارد دلار رسیده است و این خیلی وحشتناک است! این منشاء فقر مردم شده و توزیع آن هم ناعادلانهتر شده است. شما میبینید دهکهای ثروتمند، ثروتشان به شدت مضاعف شده و دهکهایی که متوسط به پایین هستند و حتی متوسطها دچار وخامت وضعیت شدند و این قابل قبول نیست. عامل و علت آن هم روشن است، علت آن تورم است و تورم توزیع درآمد را غیرعادلانه میکند و موجب میشود منابع ثروت به جایی که باید به کار گرفته و سرمایهگذاری شود، نرود و در بخش غیرمولد به کار گرفته شود و این کارکردهای تورم است.
بنابراین فردی که تصمیم به کاندیداتوری دارد، باید برای از بین بردن عامل اصلی تورم که کسری بودجه است، برنامه داشته باشد. کسری بودجه باعث میشود روی بانک مرکزی فشار بیاید که نقدینگی را پمپاژ کند و میبینید که این نقدینگی با ضریب فزایندگیِ 7 برابر، چه آثار وحشتناکی دارد! هر روز بیثباتی نرخ ارز، بیثباتی قیمت طلا، بیثباتی قیمت خودرو و...؛ همه چیز تحت تاثیر همین عامل است. پس باید بتوانیم این عامل کلیدی را درست کنیم، اگر کسی میتواند این را درست کند به میدان بیاید و اگر نمیتواند لطفاً کنار برود.
** دالّ مرکزی انتخابات سال بعد همنشینی "پیشرفت با عدالت" است
سال 68 وقتی آقای هاشمی میخواستند کاندیدا شوند، شعار و برنامه ایشان بحث توسعه و بازسازی خرابههای جنگ بود و دالّ مرکزی بحث توسعه بود. دوران آقای خاتمی هم ایشان شعار آزادی و توسعه سیاسی را داد. اکنون در آستانۀ 1400 دالِ مرکزیای که کاندیداها روی آن تمرکز میکنند و باید روی آن تمرکز کنند و برای آن برنامه داشته باشند، چیست؟
مصباحی مقدم: بنده معتقدم توسعه همراه عدالت نه توسعۀ فارغ از عدالت؛ در دوران آقای هاشمیرفسنجانی توسعه مبنا قرار گرفت ولی عدالت به حاشیه رفت و آن روز یک تفکری در میان اقتصاددانان ما بود که شاید امروز هم باشد که معتقدند اول توسعه و بعد از سرریز توسعه عدالت پدید خواهد آمد؛ به نظرم این رویکرد، رویکرد به شدت غلطی است. ما نه به توسعه دست پیدا میکنیم و نه به عدالت میرسیم، اما اگر توسعه از کانال عدالت باشد هم به عدالت دست پیدا میکنیم و هم به توسعه خواهیم رسید.
ملتی که دچار فقر و فلاکت است ظرفیت توسعهیافتگی را نمیتواند پیدا کند، انسانهای توسعهیافته توسعه را رقم میزنند، انسانِ دچار فقر و فلاکت و بیماری و گرفتاری ذهنی نمیتوانند توسعه را رقم بزند، بنابراین توسعه همراه با عدالت باید مبنا قرار گیرد.
نقشآفرینی جامعه روحانیت مبارز در جریان انتخابات سال آینده چگونه خواهد بود؟ آیا سازوکاری در جریان اصولگرایی برای تعیین کاندیداها چیده شده است؟
مصباحی مقدم: طبعاً ورود به مسائل انتخابات در جامعه روحانیت صورت گرفته است یعنی ما جلساتی را داشتیم که چگونه وارد شویم و تصمیمگیری هم شده است. تصمیم هم این است که جامعه روحانیت در این دوره فعال وارد انتخابات شود ولی مشارکتی، یعنی همراه با مجموعۀ شخصیتهای سیاسی و احزاب سیاسی جریان انقلابی وارد انتخابات شود. طبعاً برای این کار باید سازوکار آن را شکل بدهند و دنبال شکلدهی به این سازوکار هستیم.
آیا ذهنیت در مورد تعیین کاندیدا همین است که از شخصیتهای مهم و کارا دعوت شود؟
مصباحی مقدم: پیشنهاد من این است البته این را با دوستان مطرح کردیم، کسی هم نفی نمیکند منتها آیا در همکاری و همراهی با سایر شخصیتهای جریان انقلابی، آنها هم همین رویکرد را دنبال کنند یا رویکرد دیگری را، نمیدانم.
** از کشورهایی که در مقابل آمریکا و صهیونیسم میایستند حمایت میکنیم
تسنیم: در روزهای گذشته بحث عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را داشتیم. اوضاع منطقه و مسالۀ عراق، سوریه و سایر کشورهای پیرامون ما نیز مهم است. رئیس جمهور بعدی چه رویکردی باید نسبت به منطقه داشته باشد؟
مصباحی مقدم: راهبردهای اساسی نظام ما در مورد منطقه این است که باید از کشورهایی که در مقابل آمریکا و صهیونیسم میایستند حمایت کنیم. همچنین از جریانات انقلابی که رویکرد مقاومت را دنبال میکنند، حمایت کنیم. تفاوتی هم ندارد که رئیسجمهور کشورمان چه کسی باشد، طبعاً اگر رئیسجمهور کسی باشد که همین رویکرد را به صورت جدی باور داشته باشد و وارد معرکه شود، هماهنگی خوبی بین ارادۀ رهبری نظام و مدیریت اجرایی کشور در این رویکرد پدید میآید.
معتقدیم کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، افغانستان و کشورهای دیگر از این رویکرد ما استقبال میکنند و با ما همکاری خواهند داشتند گرچه گاهی ممکن است یک زیگزاگهایی پدید بیاید اما اگر در بلندمدت نگاه کنیم این مسیر، مسیری است که مورد قبول ملتهای این منطقه است و طبعاً ما از چنین حمایتهایی، منافع ملی خودمان را هم تامین میکنیم.
به عبارت دیگر این کشورها عمق نفوذ منطقهای، سیاستها و راهبردهای نظام جمهوری اسلامی به حساب میآیند و از این جهت کشور ما نباید تنها بماند و نباید به گونهای باشد که فارغ از مناسبات و روابطمان با کشورهای منطقه بخواهیم روابط بینالمللی دیگر خودمان را ادامه بدهیم.
دیدگاه تان را بنویسید