گفتگو با بهرام قاسمی: گاهی اوقات اگر صریح جواب بدهم مخرب است/کار سخنگویی کار سختی است / ایران در امور داخلی دیگر کشورها دخالت نمیکند
یقینا ایران در امور داخلی دیگر کشورها دخالت نمیکند و این یک اصل مسلم است. بنده شخصا در این باره با حساسیت بسیار برخورد می کنم و مراقب هستم مواضع ما به گونهای باشد که دخالت در مسائل داخلی آن کشورها تلقی نشود؛ چرا که ماهیت رژیم اسرائیل که در پی شکاف میان کشورهایی مثل ایران و همسایگان آن است، روشن است.
به گزارش فردا سابقه بهرام قاسمی، سخنگوی فعلی وزارت امور خارجه، بیش از اینهاست که به چشم رسانهها آمده: سابقه کارش در سه کشور اروپایی ایتالیا، اسپانیا و ایرلند به سالهای جوانیاش بازمیگردد و حضورش در مرکز تحقیقات استراتژیک به میانسالی. او از تیر ۹۵ به عنوان سخنگوی وزارت امر خارجه منصوب شد؛ بعد از دوره سخنگویی حسین جابری انصاری که برای تصدی معاونت عربی و بعد دستیاری ویژه وزیر در امور سوریه و یمن از این سمت کنار رفت. میتوان گفت سخنگویی متفاوت است؛ ادبیات و لحنش مختص خودش است و خیلی تمایل ندارد از ادبیات ساده و بی جان سخنگوها استفاده کند. در موضعگیریهایش پرهیزی در استفاده از صفات ندارد؛ بهویژه وقتی جواب مقامات آمریکایی را میدهد. ارتباطش با رسانهها خوب است و فضای رسانهای داخل و خارج را خوب میشناسد: بهویژه آنکه خود زمانی روزنامهنگار بوده و کارش را با روزنامه اطلاعات و جمهوری اسلامی در سالهای اول انقلاب آغاز کرده است. او گزینه جدی سفارت ایران در فرانسه است؛ اگرچه خودش پاسخ در این باره را به زمان مقتضی موکول میکند؛ اما شاید زمانی که این مصاحبه را میخوانید، زمان مقتضی اعلام این خبر رسیده یا نزدیک شده باشد. این گفتوگو در یکی از روزهای آخر بهمن و قبل از ماجرای استعفای محمد جواد ظریف انجام شده است.
«نه تأیید میکنم، نه تکذیب میکنم» سخنگوها یعنی چه؟ یعنی شما چه موضعی در قبال موضوع سؤال شده اتخاذ میکنید؟
(لبخند میزند) استفاده از این عبارت، به نوع سؤال بازمیگردد؛ یعنی ممکن است درباره هر سؤالی، تفسیری متفاوت از آن ارائه شود. گاهی ممکن است سخنگو اطلاع داشته باشد، ولی در واقع نمیخواهد یا به مصلحت نمیداند که تمام ماجرا در آن زمان آشکار کند، گاهی هم ممکن است سخنگو اطلاعی از آن پرسش نداشته باشد، یا گاهی موضوع هنوز نه اثبات شده و نه تکذیب یا تأیید شده باشد و سؤال نیز به گونهای نیست که اطلاعرسانی درباره آن در اختیار سخنگو باشد. ممکن است در کشور نهاد یا حتی بخش دیگری از وزارت خارجه، درباره آن سؤال به پاسخی نرسیده باشد که سخنگو بتواند آن را بیان کند. تصور بنده بر این است که در هر سؤالی، این عبارت میتواند معنای متفاوتی داشته باشد یا برای هر سؤالی نیز میتواند استفاده شود. هر چند بنده تصور میکنم این عبارت را کمتر به کار بردهام.
از آخرین بارهایی که شما از عبارت «نه تأیید میکنم و نه تکذیب میکنم» استفاده کردهاید، درباره اخراج دیپلمات ایرانی از هلند بود که شما چنین پاسخی به رسانهها دادید.
درست است. بنده در آن زمان و لحظه، به دلایلی نمیتوانستم و نمیخواستم تمام ماجرا را بیان کنم و تشخیص دادم بیان آن از نظر بنده با وجود اینکه اطلاعات کامل و کافی را داشتم، خلاف مصلحت ملی است. در نهایت برای گریز از مواجهه با خبرنگاری که در این باره سماجت بسیاری نیز داشت، مجبور شدم از این عبارت استفاده کنم تا از این موضوع گذر کنم. بیان هر پاسخی به این موضوع، خلاف مصالح ملی منافع کشور بود. در آن هنگام اقداماتی در حال انجام بود و پاسخ صریح من کاملا مخرب بود.
چرا هیچگاه در صحبت سخنگو خبری وجود ندارد؟ تاکنون سعی کردهاید از متن سخنان خود تیتری انتخاب کنید؟ چرا سخنگو هیچگاه نمیخواهد خبری را بیان کند؟
فکر نمی کنم همواره اینگونه باشد؛ یعنی اگر بخواهیم مقطع طولانیتری را بررسی کنیم، یقینا در میان صحبتهای سخنگو میتوان خبرهایی را پیدا کرد. ممکن است این اخبار الزاما در جلسه سخنگویی نباشد؛ اما همه این صحبت با رسانهها و مصاحبهها، مگر تاکنون شده است بیتیتر و خبر بماند و مهم نباشد. برگردید به میزان بازتاب آنها و توجه کنید که حتما همیشه خبرهای مهمی داشته و دارد.
منظور من هم جلسه سخنگو است. برای مثال چند ساعت پس از پایان جلسه سخنگویی، در اطلاعیهای مثلا خبر یک سفر را منتشر می کنید؛ بنابراین حتی این خبر در جلسه سخنگویی اعلام نمیشود یا شما خبری را تأیید یا تکذیب میکنید که خبرنگاری سؤالی پرسیده یا سماجت و اصرار داشته. پس میتوان گفت پیشفرض شما برای قرار گرفتن پشت تریبون سخنگویی، این نیست که خبری را که در جریان یا نزدیک است، به رسانهها اطلاع دهید؛ چرا؟
این مسئله تا حدودی به سبک کار جلسات سخنگویی باز میگردد. بنده اگر مناسبت بسیار خاصی باشد، با اشاره به آن، جلسه را با سؤال خبرنگاران شروع میکنم؛ به این دلیل که وقت کمتری صرف شود تا فرصت بیشتری برای طرح سؤالها وجود داشته باشد؛ اما اگر در آن زمان و در سؤالها، خبری گفتنی باشد، بنده هیچ ابایی از مطرح کردن آن ندارم. درباره خبر سفرها، مسئله متفاوت است. اصولا بر اساس تجربیات دراز مدت، وضعیت منطقه و جهان، شرایط جمهوری اسلامی ایران یا بر اساس توافق با کشوری دیگر درباره یک سفر یا زمان سفر، تا زمانی که تمام شرایط برای وزارت امور خارجه اطمینانبخش نباشد، تلاش میشود تاریخ سفر مطرح نشود؛ چون ممکن است با توجه به برخی نوسانات موجود، در آخرین ساعات به واسطه یک دلیل منطقی یا غیرمنطقی، یا یک سفر ناگهانی مهمتر چه برای میزبان و چه برای میهمان، زمان سفر جابهجا شود؛ در نتیجه اگر طرح این سفر زودهنگام باشد، ولی زمان سفر تغییر کند، آثار منفی این خبر بسیار زیانبار خواهد بود و وارد یک سری تفاسیر و تحلیلهایی میشود که در نهایت می تواند زیانبخش باشد. با این توصیف وزارت خارجه سعی میکند اینگونه اخبار را دیرتر منعکس کند (سخن سخنگو رسمی و قطعی است و اگر گفته شود و انجام نشود، عوارض بسیاری دارد) تا زمانی که اطمینان کافی وجود داشته باشد که سفر انجام میشود. علاوه بر اینها، با توجه به شرایط خاصی که به تازگی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده است و بهویژه شیطنتهایی میتواند به غیر از دلایل امنیتی وجود داشته باشد. اگر موضوعی بسیار سریع علنی شود، به دیگرانی که علاقهمند به آن اقدام ایران نیستند، فرصت کافی می دهد تا به فضاسازی و تخریب اقدام کشور بپردازند و در نهایت ایران را از برخی دستاوردها محروم کرده یا دچار مشکل کنند. «زمان» و «لحظه» در بیان مواضع و اخبار از سوی سخنگو بسیار مهم است. ساعت به ساعت ممکن است تغییراتی ایجاد شود.
گاهی اعلام موضع سخنگو به یک ادعا که مثلا از آن سوی جهان مطرح شده است، بین هفت تا ۱۰ ساعت بعد انجام میشود. علت این همه ناخبر چیست؟ زمان اتخاذ موضع را با مخاطب آن سوی آتلانتیک تنظیم میکنید؟
خیر، اینگونه نیست. زمان پاسخگویی ما منوط به هیچ چیز نیست. حداقل در کار سخنگویی هیچگاه به ای موضوع فکر نکردهام که برای مثال اکنون آن سوی دنیا یا در ایران چه ساعتی است. برداشت بنده این است که حداقل در این دو ساعت، سرعت عمل ما در موضعگیریها، بالا بوده است؛ در حالی که در گذشته در برخی مقاطع، ۴۸ ساعت یا بیشتر برای اتخاذ یک موضع زمان صرف میشد.
به نظر شما اکنون میانگین اتخاذ مواضع چقدر است؟
بستگی به موضوع دارد. گاهی ۱۰ دقیقه، گاهی نیم ساعت و گاهی یک ساعت یا حتی یک روز نیز فاصله موضعگیری داشتهایم. این مسئله به این بستگی دارد که بنده در کجا حضور داشته باشد؛ اگر در دفترم باشم، میتوانم خبر را دریافت کرده و آن را تنظیم کنم تا منتشر شود. گاهی نیز در جلساتی بدون تلفن حضور دارم که ممکن است حتی به همکاران نیر برای دریافت خبر دسترسی نداشته باشم، بنابراین این مسائل تا حدودی بر وظیفه سخنگویی تأثیرگذار است. گاهی نیز موضوعات، موضوعاتی است که باید از سوی دیگران نیز روی آنها نظر داده شود.
آیا این دیگران، خارج از وزارت خارجه هستند یا داخل وزارت خارجه؟
این دیگران هم میتوانند داخل وزارت خارجه باشند و هم خارج از آنها؛ اما عمدتا این دیگران از داخل وزارت امور خارجه هستند و چون ممکن است نتوانیم به برخی از دوستان به هر علتی (در سفر هستند یا در جلسه و ...) در داخل وزارت خارجه دسترسی داشته باشیم، دچار مشکل میشویم؛ چون نظر آنها از نظر کارشناسی گاهی مهم است. در جاهایی که نیازی به نظرخواهی از بخشهای دیگر نیست، سرعت عمل در اتخاذ موضع بسیار بیشتر است. به ندرت اتفاق میافتد مجبور شویم هماهنگیهایی با بیرون از وزارت خارجه در سطوح عالیتر انجام دهیم یا به مسئول ارگانهایی که ذیمدخل در مسئله هستند، دسترسی پیدا کنیم تا از کم و کیف ماجرا اطلاع دقیق پیدا کنیم. البته همیشه یافتن آنها و توضیحاتشان نیز به دلایلی کمکی نمیکند؛ چرا که خود آنها نیز گاهی از برخی مسائل تحت اختیار حوزه خود اطلاع دارند؛ اما نمیخواهند همه روایت مطرح را تأیید و تشریح کنند یا اصولا مخالف صحبت در آن مورد هستند. به هر حال کاراگاهی خیلی سخت است.
بین ارگانهای دیگری که سخنگو باید با آنها در ارتباط باشد، برای مثال در مسائل مربوط به منطقه از جمله سوریه با موضوع عملیات تروریستی در مرز پاکستان، با کدام نهادها از بخشهای امنیتی ارتباط میگیرید؟ فقط با شورای عالی امنیت ملی در ارتباط هستید یا وزارت خارجه مجبور است با برخی نهادها مثل سپاه نیز در اینگونه مواقع در ارتباط باشد؟
مواضع کلی ما در قبال رابطه با کشورها و تحولات بسیار روشن است و از آنها آگاهی پیدا میکنیم؛ یعنی همیشه نیازی به هماهنگی بسیار جزئی ندارد. کافی است اتفاقی رخ داده باشد و از آن آگاهی پیدا میکنیم و با توجه به تجربیاتی که از گذشته نیز در اختیار داریم. در نهایت و از آن آگاهی پیدا میکنیم و با توجه به تجربیاتی که از گذشته نیز در اختیار داریم، در نهایت میتوان موضعگیری کرد. گاهی نیز در اصل ماجرا، ابهامها و نقاط کوری وجود دارد که ایجاد تردید میکند که واقعیت ماجرا چیست و چگونه است؛ بنابراین سؤال و پرسشی را میطلبد. بنده به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه، الزاما ارتباط مستمر و مستقیمی با دستگاههای نظامی ندارم و احتمالا اگر موارد خاصی در این باره وجود داشته باشد، عمدتا هماهنگی لازم را با شورای امنیت ملی و دبیرخانه انجام میدهیم و ابهامهای خود را برطرف میکنیم.
در راستای همین پرسش و پاسخ، برای مثال به تازگی در واکنش به شایعههای مطرح شده مبنی بر حمله اسرائیل به برخی مقرهای نیروهای ایرانی در سوریه، شما برای تأیید یا تکذیب آن، یقینا به این نیاز داشتید که از سپاه قدس اطلاعاتی دریافت کنید؛ آیا این اطلاع بین سپاه قدس و وزارت خارجه به طور مستقیم انجام میشود یا از کانال شورای عالی امنیت ملی پیگیری میشود؟
معمولا کمتر اتفاق میافتد که با این نهادها به طور مستقیم مرتبط شویم. در این گونه موارد، با توجه به اینکه بخشهای سیاسی ما برای مثال مسائل خاورمیانه یا سوریه، حوزه خلیج فارس و اروپا را پیگیری میکند. در نهایت با توجه به اشرافی که روی روابط و منطقه کاری خود دارند، احتمالا اطلاعات دقیقتری دریافت میکنند و ما بیشتر با بخشهای خود در وزارت خارجه هماهنگ میشویم. نمیخواهم بگویم این ارتباط اصلا وجود ندارد، ولی موارد آن کم است. به هر حال اصولا هیچ قاعده قطعی و خط قرمزی وجود ندارد و همه چیز به ماهیت موضوع بستگی دارد.
کانالهای دریافت خبر سخنگو از کجاست و چگونه فرایند دریافت اخبار انجام میگیرد؟
اولا خود سخنگو باید زمان زیادی را اختصاص دهد تا به صورت مستقیم اخبار را دریافت کند که اگر علاقهمند و جدی باشد، باید حتما زمانی کافی را صرف کند که بهترین راه این است. بنده دائما در حال رصد اخبار از طریق فضای مجازی، اینترنت و دیگر اطلاعاتی که به وزارت خارجه میرسد، هستم.
پس گوشی شما مثل گوشی یک خبرنگار پر از صفحات روزنامهها و رسانههاست؟
همینطور است. گاهی اگر فرد نزدیکی به من بخواهد موضوعی را مطرح کند، به قدری اخبار از کانالها و گروههای مختلف سریع دریافت میشود که این پیامها در انتهای فهرست قرار میگیرد و اگر به بنده از طریق دیگری اطلاع ندهد، ممکن است حتی یک هفته نیز آن پیام را نبینم و این به نوعی برای بنده معضل محسوب میشود. همچنین ما یک اداره کل رسانه داریم که متشکل از چهار اداره است که وظایف عمده آنها، رصد اخبار در سطح جهان در حوزههای گوناگون است. اداره کل اطلاعرسانی و امور سخنگویی نیز به نوع دیگری اخبار را دریافت میکند که در طول شبانهروز این اقدامات را انجام میدهد. از بعد از ظهر تا هشت صبح فردا که ساعت اداری آغاز میشود نیز همکارانی را داریم که به صورت کشیک تا صبح، اخبار را دنبال میکنند و دائما اخبار در معرض دید و رصد آنهاست.
غیر از رصد رسانهها و فضای مجازی، منبع مهم دیگری نیز داریم که با توجه به اختلاف ساعاتی که وجود دارد، ۲۴ ساعته در حال فعالیت است و تعطیلبردار نیست که گزارش سفارتخانههای ایران است. بسیاری از اطلاعات را از طریق سفارتخانههای خود به صورت دائم دریافت میکنیم؛ یعنی چیزی حدود بیش از صد نمایندگی در جهان، به صورت دائمی مطالب خود را برای ما ارسال میکنند. علاوه بر این، آنها در یک سیستم تعریف شده که در وزارت خارجه داریم، روزانه اخبار را منتقل میکنند. علاوه بر این، آنها در یک سیستم تعریفشده که در وزارت خارجه داریم، روزانه اخبار را منتقل میکنند. خبر سفارتخانهها از سوی بخشهای مختلف وزارت خارجه دریافت میشود و در نهایت به بنده و همکارانم به تناسب ضرورت حتی اگر نیمه شب هم باشد، اطلاع داده میشود.
پس تلفنهای نیمهشب هم دارید؟
برای مسئولان وزارت خارجه، پدیده جدیدی نیست و عمدتا به دلیل اختلاف ساعتی است که با سایر کشورهای جهان داریم؛ مثلا با اروپا در حدود دو و نیم تا سه ساعت و نیم ساعت اختلاف داریم یا با مناطق آمریکا چیزی حداقل هشت ساعت. البته در حال حاضر ارتباطات به صورت آسانتری صورت میگیرد؛ نمایندگیها با شبکههای مختلف، مسائل عادیتر خود را حتی با خود فرد به صورت مستقیم در میان میگذارند. اگرچه مراعات حال ساعت را دارند؛ مگر اینکه یک مسئله فوری باشد که میتواند اتفاق بیفتد.
اتفاق را به یاد دارید که موضعگیری درباره آن در سال ۹۷ برای شما سخت بوده یا فرایند آن از لحاظ اداری بسیار طول کشیده یا از بُعد حسی و فکری شما را اذیت کرده باشد؟
کار سخنگویی عمدتا کار سختی است؛ به عبارتی، ممکن است بخش کمتری از آن، یعنی حدود ۴۰ درصد کار، آسان باشد که حتما استرس کمتری دارد و آن هم به موضعگیریهای مشخص و روشنی بازمیگردد که در درون جامعه ما روی آن اختلافنظر و اختلاف سلیقهای وجود ندارد؛ اما سایر موضعگیریهایی که به حوزه سیاسی و بهویژه حوزه سیاست خارجی و مسائل حاد منطقهای و غیرمنطقهای مرتبط است. همراه با استرس است و سختیهای مخصوص به خود را دارد. زمانی که سخنگو موضعی را اتخاذ میکند، باید چند ساعت منتظر عکسالعمل موافق و مخالف روی آن باشد. عمدتا ۵۰ تا ۶۰ درصد موضعگیریها، با توجه به تنوع آرا در مجموعه مردم و کشور ما و آثار متقابلی که ممکن است بر کشور مقابل داشته باشد، اتخاذ میشود. مواضع سخنگویان مواضع رسمی دولت تلقی میشود و یقینا نیز از سوی کشورهای گوناگون دقیقا رصد میشود، همانگونه که ما نیز به مواضع دیگر کشورها در وزارت خارجه توجه کرده و آنها را تفسیر و تحلیل میکنیم. به هر حال میتوانیم بر اساس آن مواضع، ارزیابیهای مشخصی را در نظر بگیریم که درباره موضوع مشخص، سمتوسوی جهان یا کشوری خاص در منطقه چگونه است. در نتیجه این حساسیت روی نیمی از موضعگیریهای ما وجود دارد، زیرا با یک سری سؤالات مواجه میشویم که میتواند از سوی شخصیتهایی در ایران مطرح شده باشد و از وزارت خارجه درباره آن سؤال میشود که به دلیل احترام و جایگاه آن شخصیت و متضاد بودن موضع آن شخص با موضع رسمی کشور و موضع وزارت امور خارجه، نه میتوان سکوت کرد و نه میتوان موضعگیری نکرد، بنابراین باید سخنی گفته شود. اگر بخواهم سربسته صحبت کنم، در موضوع اخیر پاکستان، در جلسات سخنگویی درباره برخی مواضعی که از سوی دیگر مقامات کشور مطرح شد، سؤالاتی پرسیدند؛ بنابراین میتوان روی این مسائل بحث کرد و اختلاف نظر داشت، ولی نمیتوان موضعی را بر خلاف مواضع کشور و بدون در نظر گرفتن آثار بعدی آن بر کشور اتخاد کرد، از سوی دیگر، وزارت امور خارجه با یک کشور خارجی رو به رو است که باید حساب شده عمل کر؛ زیرا اشتباه و خطای ما می تواند بر رابطه بین دو کشور چه مثبت و چه منفی اثر بگذارد و با منافع ملی و مصالح ملی کشور بهشدت درگیر شود. یک موضعگیری غلط، میتواند روابط خوب دو کشور را تخریب یا سرد کند. شما میتوانید دوستیها را زیاد کنید، همچنین میتوانید به سرعت به سمت تخریب حرکت کنید. البته اصل، مصلحت و منافع کشور است.
از این مثال شما استفاده میکنم و سؤالم را اینگونه مطرح میکنم؛ مبنی بر اینکه موضع سخنگو در روزهای گذشته به گونهای بوده است که مثل همیشه تروریسم را محکوم میکرد خواهان پایبندی پاکستان به تعهدات خود و همچنین امنبودن مرزها بود. با این حال اندکی بعد با موضعگیری تند برخی مقامات نظامی مواجه شدیم؛ آیا وزارت خارجه در این گونه مواقع، واکنشی درون سازمانی به نگرانی از ایجاد تنش در رابطه دو کشور نشان میدهد؟
همواره ارتباط درونسازمانی بین وزارت خارجه با سایر نهادها و بخشهای دولت و دیگر بخشهای غیر دولتی وجود داشته است. اگر مواضعی اتخاذ شود که آثار منفی و نامطلوبی در قبال کشوری داشته باشد یا این موضعگیری انجام شده باشد و اثرات خود را گذاشته باشد، یقینا مواضع، نظرات و دیدگاههای خود و همچنین آثار منفی آن مواضع را در خارج از کشور، هم به شخصی که این موضوعگیری را اتخاذ کرده و هم به مقامات ذیصلاح کشور منعکس میکنیم و اطلاع می دهیم حساسیتهای لازم را رعایت کنند؛ چرا که وزارت امور خارجه در صف نخست و دیدهبان سیاست خارجی است و کشورها می توانند بهسرعت در قبال هر گونه موضعگیریای که درون ایران صورت میگیرد، عکسالعمل منفی و مثبت خود را داشته باشند؛ بنابراین طبیعی است ما ارتباطات درونسازمانی داشته باشیم و آنچه را که باعث عکسالعمل یک کشور شده باشد، به مقامات خود منعکس کنیم. ممکن است سفیر آن کشور در تهران به وزارت امور خارجه مراجعه کرده و حتی اعتراض و گلایه کند یا از طریق سفارتخانه ما در کشور خود، مواضع، دیدگاهها، انتقاد و اعتراض خود را به اطلاع ما برساند. برای مثال، به تازگی یکی از ائمه محترم جمعه برای دفاع از انقلاب اسلامی ایران، یک کشور دوست را شکست خورده و ناکام تلقی کرده بود؛ این موضوع به شدت با اعتراض مقامات آن کشور همراه شد. او عمدی نداشت؛ اما نمیدانست بیان او چه اثر منفیای بر روابط خارجی ما میگذارد؛ بنابراین من مجبور شدم در مصاحبهای، موضوع را حل و فصل کرده و مواضع ایران را در قبال آن کشور تشریح و مسئله را جمع کنم. از این نوع اتفاقات بسیار است.
یکی از موضعگیریهایی که شما داشتهاید و برای جامعه رسانه کمی عجیب بود، واکنش وزارت خارجه به سفر بنیامین نتانیاهو به عمان بود. به نظر کمی عجیب میرسد و حتی میتوانست مداخله در امور داخلی آن کشور تلقی شود. چرا تصمیم گرفتید به سفر نتانیاهو واکنش نشان دهید؟ آیا تصمیم شخصی بود یا تصمیم مجموعه؟ دولت عمان واکنشی به این موضوع نداشت؟
یقینا ایران در امور داخلی دیگر کشورها دخالت نمیکند و این یک اصل مسلم است. بنده شخصا در این باره با حساسیت بسیار برخورد می کنم و مراقب هستم مواضع ما به گونهای باشد که دخالت در مسائل داخلی آن کشورها تلقی نشود؛ چرا که ماهیت رژیم اسرائیل که در پی شکاف میان کشورهایی مثل ایران و همسایگان آن است، روشن است؛ بنابراین میتوان به دولت عمان دوستانه توصیه کرد هوشیار باشند یا به این دولت توصیه کنیم به دیگران یا عناصر ثالث در حوزه روابط ما، در قبال مسائل جهان اسلام و آرمانهای آن که مورد حساسیت تودههای جهان اسلام نیز هست، توجه بیشتری کنند. این صحبتها دوستانه و برادرانه است و دولت عمان نیز خود متوجه این مسئله میشود که ایران از چه زاویهای با آنها سخن میگوید. در نتیجه آن موضعگیری چندان عجیب نبود.
ولی به نظر میرسد از اقدام عمان و پذیرایی این دولت از نتانیاهو غافلگیر شدهاید؟
بنده در جایی گفتم که تقریبا ایران در جریان این سفر قرار داشت و از قبل از آن مطلع بود.
یعنی پادشاهی عمان از قبل به ایران اطلاع داده بود که آقای نتانیاهو قرار است به عمان سفر کند؟
ایران از طریق کانالهای مختلف اطلاع داشت که این سفر در حال انجام است.
کانالهای مختلف یعنی کانالهایی غیر از سلطنت عمان؟
آن کانال میتوانست سلطنت عمان باشد یا کانالهای دیگری حتی غیر از سفارت ایران در عمان یا سفارت آنها در ایران. به هر حال در دنیای دیپلماسی و ارتباطاتی که در همه کشورها بین دیپلماتها وجود دارد، میتوان اخبار را به آسانی به دست آورد. جهان امروز کوچکتر از آن است که اخبار منتقل نشود.
واکنش فنلاند به نرفتن خانم فرشچی به مأموریت چه بود؟ واکنش دکتر ظریف چه بود؟ شما به تازگی در مصاحبهای گفتهاید ایشان به دلایل شخصی منصرف شدند.
علت مطرح شدن این بحث به علت انتصاب خانم ریگی بهعنوان سفیر بود. بسیاری از دوستان رسانه که خبر را خوب رصد نکرده بودند، فکر می کردند خانم ریگی سومین سفیر از میان بانوان ایرانی است. اگرچه خانم فرشچی، سیر پروتکلهای لازم برای اعزام را طی کرده بود و حتی در سمینار سفرا در مرداد شرکت کرده بود؛ اما پس از سمینار در اواخر مرداد یا اوایل شهریور اعلام انصراف داده بودند. انصراف ایشان برای ما در وزارت خارجه روشن بود.
ولی این موضوع اصلا رسانهای نشده بود.
علتش این بود که از ما سؤال نشد. ضرورتی هم به صدور بیانیهای نداشت. اینکه ایشان به دلایل خانوادگی یا شخصی نمیتوانند اعزام شوند، امری عادی بود. به تازگی و با مطرح شدن بحث خانم ریگی، ما محل سؤال واقع شدیم که پاسخ لازم داده شد. مسئله پنهانی هم نبود؛ چیزی ساده و عادی بود.
آقای ظریف به دلیل تلاشی که برای سفارت ایشان کردند، جا نخوردند؟
حتی فردی معمولی هم برای کاری که برای آن وقت و زحمتی را صرف کرده باشد، حتی اگر یک روز را مصرف کرده باشد، ولی آن کار به ثمر نرسد، ممکن است با خستگی مواجه شود. یقینا برای آقای دکتر ظریف که با اعتقاد راسخ تلاش داشتند در وزارت خارجه بیشتر از حضور زنان استفاده شود و تلاش زیادی شده بود تا سیر تشریفاتی لازم برای سفارت ایشان طی شود، ولی به فرجام نرسید، اقدام خوبی نبود. اگرچه دکتر ظریف با سعهصدر مطلبی بیان نکردند، ولی یقینا این انجام نشدن کار خستگی بر دوش او گذاشته است. غیر از این تلاش، روند کاری سفارتخانه است که ممکن است با این نرفتنهای به موقع تحت تاثیر قرار گیرد و سفارتخانه مدت بیشتری از داشتن سفیر محروم بماند. به هر حال نقش و حضور بهنگام سفیر در سفارتخانه یقینا مهم است.
طبق توافق آقای ظریف و آقای حناچی، قرار بود شبها درِ باغ ملی از ابتدای بهمن باز شود؛ آیا این کار انجام شد؟
من در آن نشست بودم، مسائل گوناگونی مطرح شد که یکی از این مسائل، میدان مشق بود که قبلا تفاهمی بین وزارت خارجه و شهرداری صورت گرفته بود که در نهایت با گماردن نگهبان از ساعت هفت بعد از ظهر تا ۱۱ شب، میدان مشق روی عموم باز باشد تا مردم عادی بتوانند در آن تردد کرده و از فضای آن استفاده کنند. به دلیل تأمین نشدن نیرو از سوی شهرداری، این تفاهم اجرا نشد، در نتیجه در آن جلسه تفاهم شد شهرداری نیروها را تامین کند. بحث دیگری نیز که در آن جلسه مطرح شد، این بود که طبق تفاهمنامهای که سالها پیش بین میراث فرهنگی، وزارت خارجه. شهرداری انجام شده بود، قرار بود به طور کلی این منطقه تحویل داده شود و در نهایت در اختیار سازمان گردشگری و میراث فرهنگی قرار گیرد تا به منطقه موزهای تهران تبدیل شود و ساختمان شماره یک به عنوان تاریخ دیپلماسی در اختیار وزارت خارجه باقی بماند، ولی این منوط به این بوده که شهرداری و دیگران، ساختمانی مناسب در نقطهای مناسب از شهر در اختیار وزارت خارجه قرار دهند و این اتفاق تاکنون نیفتاده است. در آن جلسه درباره این موضوع بحث و قرار شد ابتدا چند اقدام اولیه صورت گیرد، ولی در نهایت مقرر شد شهرداری روی این پروژه در دراز مدت کار کرده و آن را بررسی کند.
آیا عازم پاریس میشوید یا خیر؟
(میخندد) در زمان لازم انتخاب هر سفیری و روند اعزام او پس از طی مراحل تشریفاتی خود، از سوی سخنگو اعلام خواهد شد.
اما این سؤال را از فردی که گزینه سفارت است و اکنون سخنگو نیز هست، میپرسم.
ما در وزارت خارجه یاد گرفتهایم فردی را سفیر تلقی کنیم که به محل مأموریتش رسیده باشد؛ یعنی سوار هواپیما شده و از گیت فرودگاه عبور کرده باشد و در محل سفارت قرار گیرد؛ چرا که هر لحظه ممکن است این روند، چه به دلایل سیاسی و چه به دلایل دیگری متوقف شود. در نتیجه نمیتوان قطعی در این باره سخن گفت؛ زیرا در برخی مواقع، فرد در مراحل اولیه انتصاب خود است و مراحل متعددی پیش روی او قرار دارد که آن مراحل به دلایل مختلف انجام نمیشود، ولی وقتی نام فرد را بر سر زبانها میاندازید، ممکن است در جایی با او مخالفت شود یا انجام نشود یا خود فرد منصرف شود که در نهایت به نقل و حدیث کشیده میشود و فرد با مشکلات بسیاری مواجه میشود و این اقدامی انسانی و اخلاقی نیست.
منبع: ویژه نامه نوروزی شرق
دیدگاه تان را بنویسید