شهید بهشتی چند نوکر و کلفت داشت؟!

کد خبر: 857293

شایع کرده بودند که زمانی که شهید بهشتی از آلمان برگشته، دو هواپیما اجناس لوکس برای منزلش آورده و در خانه‌ای اشرافی زندگی می‌کند و دارای نوکر و کلفت است.

شهید بهشتی چند نوکر و کلفت داشت؟!

خبرگزاری فارس: : شهید بهشتی از آن دسته شخصیت‌های انقلابی است که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب مورد هجمه شدید از طرف افراد مختلفی واقع می‌شدند. یکی از مواردی که باعث بدبینی عده‌ای به ایشان شده بود آشنایی به زبان انگلیسی و سفر به خارج از کشور بود. حجت‌الاسلام ناطق نوری که از شروع نهضت اسلامی جزو مبارزین بود و از نزدیک با شهید بهشتی مراوده داشتند در خاطرات خود پیرامون جوسازی‌ها علیه شهید بهشتی و مظلومیت ایشان چنین نقل می‌کند:

مرحوم بهشتی سبک خاصی در مدیریت داشت، حتی وضع ظاهری ایشان بسیار مرتب بود و در خانه‌اش از مبل استفاده می‌کرد و گاهی هم لباده می‌پوشید. همه‌ی این عوامل جمع شده بود که جوی علیه ایشان راه بیندازند که مثلاً ایشان «اشهد ان علیا، ولی الله» را در اقامه نماز نمی‌گوید، پس اهل ولایت نیست. درحالی که ایشان می‌گفتند: «اشهد ان محمدا رسول الله و ان علیا، ولی الله»، اما آن‌ها این را بهانه‌ای برای کوبیدن شهید بهشتی قرار داده بودند.

از خصوصیات آقای بهشتی قبل و بعد از انقلاب این بود که هیچ موقع درصدد این نبود که به این حرف‌ها پاسخ بدهد. در جلسه‌ای که روز‌های چهارشنبه در منزل ایشان برگزار می‌شد، بنده به طور متناوب شرکت می‌کردم. مباحث مختلف سیاسی، اقتصادی و اعتقادی مطرح می‌شد و ایشان مباحث مختلف را با تکیه بر فقه سنتی، منتهی با واژه‌های مدرن طرح می‌کرد و معتقد بود که اطلاعات و دانش ما باید به روز باشد؛ منتها عده‌ای مقدس‌نما بودند و می‌گفتند: «ایشان، چون در خانه‌اش مبل استفاده می‌کند و به زبان انگلیسی حرف میزند و به خارج از ایران رفته است، آدم انقلابی نمی‌تواند باشد.»

حتی شایع کرده بودند که زمانی که ایشان از آلمان برگشته، دو هواپیما اجناس لوکس برای منزلش آورده و در خانه‌ای اشرافی زندگی می‌کند و دارای نوکر و کلفت است. عده‌ای رفته بودند جلوی منزل ایشان که مثلاً خانه ایشان را ببینند. همسر مرحوم بهشتی به این عده گفته بود: «آن نوکر و کلفتی که می‌گویید من هستم. این هم زنبیل اجناسی است که خریداری کردم.» کمااینکه بعد از پیروزی انقلاب در دوران بنی‌صدر، چنین جوی را بر ضد ایشان به راه انداخته بودند.

منبع: خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری، جلد اول، صفحه ۱۰۱.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت