جامعه بی هنجار فروپاشیده است/دچار برخی از روحانیونی شدیم که لباس روحانیت دارند، ولی تفکر آنها کاملا لیبرالیستی است/هیچ وقت نگفتم نظام و کشور سرنگون میشود/ساختار متعفن و فاسد شاهنشاهی را دوباره به کار گرفتیم/به غیر از امام راحل و رهبر انقلاب هیچ کس مردم
باز هم تأکید میکنم احمقانه است که از فروپاشی به سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان راه آن تعبير شود. جمهوری اسلامی راهش را ادامه می دهد چون مردم پای کار هستند و از درک و هوش بالایی هم برخوردارند. لذاست که باید دوره بازسازی را جدی گرفت و دست از رفتن به راه های خطای غربی و شرقی برداشت.
پایگاه خبری تحلیلی فردا: تظاهرات دی ماه ۹۶ باعث شد که بسیاری از تحلیلگران هشدار فروپاشی اجتماعی ایران را بدهند و از مسئولین بخواهند که هر چه زودتر فکری به حال شاخصهای منفی اجتماعی در ایران کنند. ابراهیم فیاض در این گفتگو به مساله فروپاشی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
عده ای در مورد وضعیت فعلی جامعه ایران بر این باورند که با توجه به شرایطی که به وجود آمده ، کشور در حال فروپاشی از لحاظ اجتماعی است و با عنایت به رشد برخی شاخص ها علائم فروپاشیدگی آشکار شده است. برخی نیز معتقدند بروز برخی آسیب ها و رشد شاخص ها دلالت بر آنومی و اختلال نهادی و کارکردی دارد. از منظر شما این دو دیدگاه چگونه قابل تبیین است و دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
باید به این مسئله اشاره کنم که خود آنومی را هم می توان زمینه و بستر فروپاشی دانست. در شرایط آنومیک هنجارها از بین می رود و ما با یک جامعه بی هنجار روبه رو می شویم و یک وضعیت خط ایجاد می شود که ساختارها به هم می ریزد. حال نکته این جاست که آیا منظور از فروپاشی یعنی جامعه منهدم می شود؟ خیر؛ جامعه به ظاهر وجود دارد ولی روح ندارد و دچار خلأ و پوچی شده است.
کار به جایی می رسد که «نهاد دین» که خود بزرگ ترین هنجارساز است، دچار فروپاشی می شود و اکنون متأسفانه در جامعه ما این وضعیت رخ داده است. اشتباهی که در برخی از دوستان وجود دارد این است که جامعه فروپاشیده را یک جامعه عجیب و غریبی می دانستند که در آن همه چیز از بین رفته است در حالی که این طور نیست و جامعه بی هنجار فروپاشیده است. الان بسیاری از ساختارهای ما دچار فروپاشی از درون شده اند و آن طور که باید کارکردی ندارند. مثل دانشگاه ، حوزه ، اقتصاد و.... من نمی توانم به عنوان یک جامعه شناس برخی پدیده ها را اختلال کارکردی بدانم.
نهاد دین اعم از حوزه ها، روحانیت، منبر و... به خاطر ضعف عملکرد موجب شده است تا دین داری توسط خود مردم خلق و مدیریت شود و بر همین اساس است که ما تنوع مدل های دین داری را مشاهده می کنیم. این جا دیگر نمی توان گفت نهاد دین اختلال دارد بلکه از اختلال گذشته است. متأسفانه وقتی به فضای مجازی مراجعه می کنید، می بینید دعواهای دین داری در عرصه مجازی در حال شکل گیری و تغییر و تحول است.
آیا این فروپاشی که شما دارید از آن حرف می زنید، به معنای رسیدن به پایان راه است؟
اتفاقا می خواستم همین را بگویم که باید ببینیم آیا جامعه می تواند خود را بازسازی کند یا نه؟ ما بعد از مشروطه و در دوره رضاشاه یک بار دچار فروپاشی شدیم. نتیجه مدرنیسم رضاشاهي وضعیتی شد که جامعه در سال ۱۳۲۰ دچار آن شده بود. در سال ۱۳۲۱ مرحوم بازرگان شروع به نوشتن اولین آثار خود کرد و اسلام مدرنیستی را بازسازی نمود که بعد مرحوم طالقانی به آن پیوست و سپس مرحوم مطهری و در نهایت دکتر شریعتی که منجر به انقلاب شد در واقع در جریان انقلاب یک اسلام مدرنیستی به پیروزی رسید و همان طور که امام (ره) در اولین سخنرانی هایشان هم گفتند، تأکید داشتند ما با سینما و... مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم. حالا در بعد فکری ، دین و روحانیت نتوانست جلو بیاید و از تحولات عقب ماند و مردم با سرعت و شدت جلو رفتند.
در آخرین پیام ها هم امام خمینی (ره) تأکید کردند که اگر روحانیت نتوانست مرجعیت دینی خود را اثبات کند، مردم به سمت لیبرال ها و نهضت آزادی خواهند رفت و این مسئله در انتخابات های بعدی خود را نشان داد. برای همین ما دچار برخی از روحانیونی شدیم و هستیم که لباس روحانیت به تن دارند ولی تفکر و منش آنها کاملا لیبرالیستی است. من الان این حرف را نمی زنم، در دوره حکومت دوم خردادی ها هم مصاحبه ای با روزنامه ایران داشتم و در آن تصریح کردم که فروپاشی اجتماعی رخ داده است. آن موقع گفتم فرو پاشی اجتماعی ولی الان قائل به این هستم که در بسیاری از ساختارها دچار گسست شده ایم. ما از بسیاری از شعارها و آرمان های اول انقلابمان فاصله گرفته ایم و این مسئله باعث شده است که دچار فروپاشی شویم. ما قرار نبود سراغ اقتصاد سرمایه داری، صنعت مونتاژ و... برویم ولی به هرحال رفتیم.
چه نسبتی بین فروپاشی ساختاری و یک حکومت است؟ شما می گویید فروپاشی ساختاری رخ داده است؛ پس ما عملا باید از بین برویم؟
این همان اشتباهی است که وقتی من قبل از اعتراضات دی ماه ۹۶ سخنرانی کردم رخ داد و برخی چنین پنداشتند که جمهوری اسلامی سرنگون می شود. من هیچ وقت نگفتم نظام و کشور سرنگون می شود. شرایط مثل ساختمانی است که در حال خراب شدن روی سر ماست و ما باید به فکر بازسازی باشیم، یک خانه متزلزل از لحاظ ساخت را یا می توانی بنشینی تا روی سرت خراب شود وزیر آوار بمانی و یا این که خودت بکوبی و از نو بسازی، خود ما و مسئولین ما و طرز فکر غلط ما این ساختار را به مرز فروپاشی رسانده است. چون ساختار متعفن و فاسد شاهنشاهی را دوباره در نظام جدید سیاسی به کار گرفتیم و همانها اکنون یقه خودمان را گرفته اند. دولت هایی که در این چهل سال بر سر کار آمدند، یا به تبعیت از الگوهای لیبرال پرداختند يا الگوهای کمونیستی و یا مخلوطی از این دو و به طور طبیعی ساختارهای غلطی که بر جای مانده از رژیم سابق بود، هنوز دست نخورده مانده است. در کتاب معرفت شناسی ماکس وبر، علوم انسانی غیر از علوم دینی نیست.
فیاض در ادامه این گفتگو که با عصر اندیشه انجام شده می گوید: وقتی ساختار انسانی جامعه شناسی، مردم شناسی و علوم انسانی زیستی ما با علوم فنی جلو برود، قطعا به زودی به فروپاشی خواهد رسید، چراکه این علوم انسانی که داریم، علوم انسانی واقعی نیست، متأسفانه فروپاشی مانند دومینو است که به هر میزان جلوتر برویم، سرعت آن بالا می رود. دلیل فروپاشی نیز خودمان هستیم، جریان پیشرفت، جامعه ما را به سمت فروپاشی می برد. چون زمانی که ساختار انسانی، فرهنگ، ارتباطات و علوم انسانی نتواند بر اساس مقتضیات بومی ما جلو برود و خوراک بیگانه مصرف کنیم، گرفتار فروپاشی می شویم. یعنی پیشرفت فنی فرد را نابود می کند. شوروی نیز چون علوم انسانی نداشت گرفتار فروپاشی شد. به عنوان مثال الان مسئله عدالت چهار دهه است که یکی از موضوعات اصلی این نظام است. واقعا چرا این مقوله به معنای واقعی محقق نمی شود؟ وقتی به جمهوریت در اندیشه سیاسی مراجعه کنید، از زمان افلاطون هم یکی از مؤلفه های اصلی اش عدالت بوده است. مردم به ماهو مردم عدالت طلبند؛ در مقابل، نخبگان در حکومت هستند که برخلاف عدالت و به دنبال اهداف دیگری از جمله آزادی و اشرافیت برای خودشان هستند.
از سخنان شما چنین برداشت می شود که ما اکنون در یک دوره گذار هستیم. در واقع ساختارهایی که بسیاری از آنها برجای مانده از رژیم قبل بود، امروز فروپاشیده و باید در پی بازسازی باشیم.
به نوعی انقلاب در انقلاب در حال رخ دادن است. برخی از موضوعاتی که ما در انقلاب اسلامی برای آن مبارزه کردیم، امروز مجددا موضوع مبارزه قرار گرفته است. مثل اشرافیت ، شکاف طبقاتی و... خیلی از ساختارهای ما که قید اسلامی دارد متأسفانه هیچ ربطی به اسلام ندارد. شما تا اینجا از منظر ساختارها بحث کردید. اگر بخواهیم موضوع را از بعد مردمی بررسی کنیم جامعه چه وضعیتی دارد؟ توده های مردمی راهشان را می روند و مشکلی هم ندارند. درک مردم ما از شرایط بسیار خوب است و به خوبی مسئولیتشان را هم می شناسند. شما دقت کنید که اگر بر اساس اصول دینی و اخلاقی وصادقانه عمل کنید، در همان گروه اجتماعی کوچک خودتان اعم از خانواده، بستگان، همسایگان و محله مرجعیت پیدا می کنید و همه به سمت شما خواهند آمد. متأسفانه به غیر از امام راحل و رهبر انقلاب هیچ کس از مسئولین مردم را به خوبی نشناختند.
حالا این روند بازسازی از کجا باید شروع شود؟
از دین و نهاد دین. باید حوزه ها و نهاد دین به خودشان تکان جدی دهند. دین باید به بازسازی و نوسازی این نظام می پرداخت. امام (ره) از پیام برای قطعنامه ۵۹۸ تا پیام هایی که تا روز رحلتش می دهد، به تمام نکات و ساختارها و ایفای نقش دین در بازتولید اشاره می کند و بر روی آن تأکید دارد و کاملا هم عام مطرح می کند. رهبر معظم انقلاب نیز کاملا این روش را دنبال کرد ولی شرایط زمینه و زمانه ایشان بسیار متفاوت بود و مسئولینی روی کار آمده بودند که قائل به آن راه نبودند و آن را نپیمودند. در شرایطی بازسازی ما به مسیر خودش برمی گردد که بازسازی دینی بر مبنای عقلانی و فقهی که امام (ره) دنبال می کرد و رهبری هم بر همان تأکید دارند جلو برود. الان ساختار موجود ضد این روند است. اگر ضد این روند نبود، موازین و موضوعات و محورهایی که رهبری در برهه های مختلف تأکید می کردند اجرا می شد. الان تئوری سازی و سیاست پردازی در بسیاری از حوزه های دینی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توسط رهبری در حال صورت گرفتن است و از بقیه افراد و نهادهای حوزوی و دانشگاهی هیچ چیز بیرون نمی آید.
در طول سه دهه گذشته هرسال در ۱۴ خرداد و در حرم امام (ره) رهبری سخنرانی مفصلی دارند که در هرکدامش یک مبنای تئوریک از ولایت فقیه، اندیشه امام (ره) و انقلاب اسلامی را شرح و بسط می دهند اما کسی تاکنون برای فرآوری این ها اقدام نکرده است. رهبرانقلاب بارها فرموده اند که از فکر آسیب ها و معضلات اجتماعی جامعه خوابشان نمی برد. امروز در درس های خارج فقه رهبری شاهد حجم وسیعی از مباحث اجتماعی فقهی و امر به معروف هستیم. پس بیراه نیست که بگوییم این روند دوری فقه از حوزه اجتماعی، شاید بحران مهم بعدی نظام باشد. این که نسل های جدید، هیچ پاسخ قانع کننده و به درد بخوری از حوزه های علمیه نسبت به مسائل مستحدثه اجتماعی دریافت نکنند؛ این یعنی بحران آینده که مرجعیت فکری حوزه های علمیه به جاهای دیگری واگذار می شود. امروز به تحلیل انقلاب در بعد تمدنی آن نیاز مبرم داریم. دیگر نمی شود با تئوری های مندرس یک قرن قبل جامعه را به پیش برد. خود غربی ها دیگر به تئوری های پنجاه سال پیش خود به چشم جوک های تاریخی نگاه می کنند. امروز « وقایع» از تئوری ها» پیشی گرفته اند. غرب در حال فروپاشی است و این واقعیتی غیرقابل انکار است؛ لذا در این شرایط اگر ما وارد حوزه تمدنی و پارادایمی غرب شویم، قطعا از وقایع جهانی عقب می مانیم و این یعنی انحطاط تمدنی.
ما روزی که باید ساختارهای کهنه و به جا مانده از رژیم گذشته و وارداتی را خراب می کردیم و از نو می ساختیم، این کار را نکردیم و حالا به وضعیتی رسیدیم که این ساختمان در حال ریختن روی سر خودمان است. از بالا این ساختمان شروع به ریزش کرده است و ما در حال فروپاشی و قرار گرفتن در وضعیت بازسازی هستیم. این وضعیت بازسازی مجدد بسیار مهم و اساسی است. باز هم تأکید میکنم احمقانه است که از فروپاشی به سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان راه آن تعبير شود. جمهوری اسلامی راهش را ادامه می دهد چون مردم پای کار هستند و از درک و هوش بالایی هم برخوردارند. لذاست که باید دوره بازسازی را جدی گرفت و دست از رفتن به راه های خطای غربی و شرقی برداشت. قطعا جامعه به بی عدالتی و تبعیض و بی برنامگی معترض است و انتقاد دارد ولی این نظام را مردم به رهبری امام (ره) به پیروزی رساندند و امروز هم همین مردم اند که با رأی دادنشان پای کار نظام ایستاده اند. مشکل اصلی، برخی مسئولین و نخبگان غربگرا هستند که بسترساز فروپاشی شده اند. *
دیدگاه تان را بنویسید