روایتی از یک بیماری سیاسی!
گروهی معدود، طی سالهای متمادی با تکیه بر همین بیماری، به ترسیم فضای سیاسی کشور برای توده مردم و سمپاتهای خود پرداختهاند. چنین امری را برخی البته عملیات روانی مینامند و گروهی از سرشناسترین عناصر امنیتی دهه ۶۰ را در آن متخصص میدانند. مرز اسکیزوفرنی و عملیات روانی، اما بدون شک رسانه است!
روزنامه وطن امروز: «اسکیزوفرنی»، گونهای بیماری روانی است که معمولاً خود را به صورت توهم شنیداری، توهمهای جنونآمیز یا عجیب و غریب یا تکلم و تفکر آشفته نشان میدهد. مهمترین راهکار درمان این نوع روانپریشی حاد، داروهای ضد جنون است؛ داروهایی که عمدتاً فعالیت گیرندههای عصبی را سرکوب میکنند تا بیمار مدت زمان بیشتری از هذیانگویی در امان باشد. مهمترین مشخصه بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، دست زدن به افکار، رفتار و اعمالی است که نسبتی با فضای واقعی اطراف او ندارد. عجیب است، اما واقعیت دارد که گروهی معدود، طی سالهای متمادی با تکیه بر همین بیماری، به ترسیم فضای سیاسی کشور برای توده مردم و سمپاتهای خود پرداختهاند. چنین امری را برخی البته عملیات روانی مینامند و گروهی از سرشناسترین عناصر امنیتی دهه ۶۰ را در آن متخصص میدانند. مرز اسکیزوفرنی و عملیات روانی، اما بدون شک رسانه است! رسانههایی که کارویژه خود را انتشار همین هذیانهای گاه و بیگاه تعریف کردهاند. سعید حجاریان از کلیدیترین عناصر امنیتی دهه ۶۰ اخیراً طی گفتوگویی با روزنامه اصلاحطلب اعتماد، مطالب فضایی و عجیب و غریبی در همین راستا طرح کرده است. تکیه اصلی سخنان حجاریان بر قریب به یقین بودن سقوط دولت روحانی طی ۳ سال آینده است. سخنان حجاریان البته در پس زمینه بزرگتری شکل میگیرد که عمق میهندوستی وی را میتواند آشکار کند و آن چیزی جز لزوم دادن همه چیز به غرب، برای رهایی از خطر سقوط نیست! حجاریان میگوید: «شاید مردم به نبود روحانی رضایت دهند، چرا که جایگاه رئیسجمهور نزد حامیان خود به دلیل تحقق نیافتن وعدههای اقتصادی و همچنین عدم توانایی در رفع حصر و برخی دیگر از مسائل افول کرده است.» با این حال، او به هیچوجه شخص روحانی یا احتمالاً حامیان او - از جمله خودش - را در این زمینه مقصر نمیداند.
حجاریان درباره رئیسجمهوری آینده نیز که به نظر وی فردی نظامی- روحانی (!) خواهد بود، میگوید: «هرکس بخواهد درون نظام بیاید و رئیسجمهور شود، وضعیتی بهتر از روحانی نخواهد داشت و شاید وضعیتش بدتر شود. مگر آنکه گشایشی در کار روحانی ایجاد کنند که بتواند سیاست خود را آنگونه که میخواهد به پیش ببرد!» او، اما به این سوال ساده پاسخ نمیدهد که حسن روحانی دقیقاً در پیشبرد کدام سیاست خود دستش باز نبوده است؟ و مهمتر اینکه او تا همین حالا با انعقاد برجام، چه گلی به سر مملکت زده که با دستی مثلاً بازتر میخواهد آن را تکمیل کند؟! در موضوعی، چون رفع حصر نیز شخص حجاریان بهتر از هر فرد دیگری میداند مساله کاملاً در اختیار شورایی است که حسن روحانی عنوان ریاست آن را یدک میکشد و حتی در زمان تصویب هم که روحانی یکی از اعضای آن شورا بوده با حصر موافق بوده است! با این حال، وی در فضای خودساختهاش باز هم تکرار میکند: «بسیاری از موانع پیش روی روحانی ناشی از عوامل داخلی و خارجی است که وی در آنها مقصر نبوده است!»
حجاریان، چون میداند سخنان شخص او به مدد بوقهای رسانهای عملیات روانی، پژواک زیادی خواهد یافت، آشکارا به تحمیق مخاطب عام و سمپاتهای اصلاحطلب دست میزند. حال آنکه او حتما به عنوان آدمی اهل سیاست، روزانه اخبار را دنبال میکند و نقدهای متعدد روزنامههای اصلاحطلب بر عملکرد فاجعهبار حسن روحانی را مرتبا میخواند و صدالبته نقشی در هدایت آنها نیز دارد! با این وجود، آلوده کردن فضای ذهنی افکار عمومی با افکار اسکیزوفرنیک هم از نظر حجاریان مفید است و قطعه تکمیلکننده فعالیت عمومی بوقهای عملیات روانی محسوب میشود. وی در ادامه، ضمن تحریک روحانی به تکرار جدلهای لفظی آشکار با رهبری، علت اصلی سقوط احتمالی دولت را از نظر خود، نه اوضاع اقتصادی که تحمل نشدن این رفتار روحانی از مقطعی به بعد میداند! استاد عملیات روانی در ادامه میگوید: «در صورتی که وضعیت گفته شده تشدید شود، راستها ۴ سناریو پیش روی دولت روحانی قرار خواهند داد؛ نخستین آنها پیشنهاد استعفاست». حجاریان در ادامه اوهام اسکیزوفرنیک خود، از احتمال احیای پست نخستوزیری در فردای نبود دولت روحانی سخن گفته، با مدح مدل انگلیسی در نظام پارلمانی میگوید: «ما قطعا به این مسیر نخواهیم رفت، بلکه با نخستوزیر منصوب مواجه خواهیم شد. در این فرآیند پارلمان به حاشیه میرود و صرفا برای کابینه اظهارنظر خواهد کرد!» سوال مشخص از حجاریان این است که مجلس مطلوب شما که هماکنون قدرت را در قبضه دارد، آیا توان اظهارنظر درباره همان کابینه را هم دارد یا اینکه تنها آبروی هر چه مجلس و مجلسی را که در تاریخ بوده، برده است؟! درباره شهردار تهران که گردن شورای نگهبان و دولت قبل هم نبود، چه نظری دارید؟
محمدعلی ابطحی، رفیق شفیق حجاریان، دیماه گذشته گفته بود: «در رابطه با حضور جهانگیری در انتخابات آینده تصور من این است که اگر کاندیداتوری جهانگیری قطعی است باید از دولت روحانی جدا شود و فاصله بگیرد، در آن صورت شرایط بهتری برای رای آوردن خواهد داشت!» جهانگیری، اما در دولت ماند تا حجاریانی که چند سال قبل با التماس میگفت: «اصلاحطلبان حاضرند «دندانههای کلید» روحانی باشند» حالا همزمان با انتقادات دامنهدار رسانههای اصلاحطلب از عملکرد روحانی، در نبود احمدینژاد و دولت قبل، تمام شکستهای دولت روحانی را به نیروهای ماورایی و مخوفی ربط دهد که هیچ ربطی به او و دوستانش ندارند! حجاریان در حالی با ترسیم سناریوهای مالیخولیایی، سعی در انحراف افکار عمومی، دامنزدن به تنش در سطح کشور و پراکندن بذر یأس در فضای ذهنی جامعه دارد که رسانههای گوش به فرمانش همواره دیگران را به ناامید کردن مردم متهم میکنند. او بخوبی میداند رهبر فرزانه انقلاب، از همان یکسال قبل، به عنوان نخستین فرد در متن حکم تنفیذ روحانی به حمایت ملی و همهجانبه از دولت اشاره کرده، تصریح کردهاند: «ملت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواریها و در مقابله با زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار تنها نخواهد گذاشت.» و صد البته میداند خود نیز زمانی میگفته است: «ولایت مطلقه فقیه در آثار فقهی و سیاسی امام خمینی (ره) به معنای ولایت عامه فقیه بهکار رفته و منظور از آن اختیارات رئیس حکومت در جمیع شؤون حکومتی است، بنابراین واژه مطلقه در عبارت ولایت مطلقه فقیه به هیچ رو نباید به معنای مطلقیت سیاسی که در عرف سیاسی امروز استبداد معنا میدهد، فهمیده شود». بیماری، اما رهایش نمیکند!
دیدگاه تان را بنویسید