سرویس سیاسی فردا: وقتی آیتالله منتظری فوت کرد، بنیصدر در مصاحبهای گفت: «ایستاده در برابر ولایت فقیه جان داد.»
نسلی که در دهه چهارم انقلاب دارد زیست میکند، نه امثال منتظری را روزی بر کرسی قائممقامی رهبری و روزی بر کرسی سخنرانی هتاکانه ۱۳ رجب ۷۶ دیده، نه قطبزاده را روزی کنار امام و روزی پشت میز محاکمه به خاطر کودتا بر علیه امام دیده تا معنای ریزش و سقوط را بفهمد.
اینجا بخوانید: در بابِ نامه شجاعانه جناب آقای کروبی!
ریزشهای جریان حق، هرچند طبیعی است؛ اما تلخ هم هست. «زبیر» که پیامبر به او لقب «سیفالاسلام» داده بود، روزگاری در برابر امیرالمومنین (ع) که سالها با هم همرزم و یار بودند لشگرکشی کرد. تلخ است کسی که چنددهه از عمرش را در جهاد و مبارزه صرف کرده و آسایش را بر خود وخانواده حرام کرده تا بارِ اسلام بر زمین نماند؛ به همه چیز پشتِ پا بزند و در این راه عاقبت به شر شود. خیلی راه است از دلهای خانوادههای شهدا تا رسانههای آمریکا و اسرائیل و انگلیس. مهدی کروبی را ماها شاید خیلی بخواهیم به حافظهمان فشار بیاوریم از مجلس ششم و تمکینش به حکم حکومتی رهبری به یاد بیاوریم. قدیمیترها هم ایامی را به یاد بیاورند که شیخِ بنیاد شهید و همسرش دغدغه شان رسیدگی به خانواده شهدا بود. اما مبارزین قبل از انقلاب، مهدی کروبی را با ماجرای لیلهالضرب و کتک خوردنش از هواداران آیتالله شریعتمداری میشناسند. کسی که سالها در رژیم شاه مبارزه کرد، پس از انقلاب هم وسط میدان بود، با همه فراز و فرودش در بنیاد شهید، مجمع روحانیون مبارز، ریاست مجلس، اعتماد ملی، انتخابات؛ با همه اینها باز هم «نیروی نظام» و از «چهرههای جمهوری اسلامی» بود؛ کسی
که مواضع انقلابیاش علیه بنیصدر و منافقین، سخنرانی آتشینش علیه نهضتآزادی در نمازجمعه پس از ۳۰ خرداد ۶۰ و نامه معروفش به منتظری در بهمن ماه ۶۷ هنوز در یاد خیلیها هست؛ کارش به جایی رسید که از تندترین و قدیمیترین دشمنان جمهوری اسلامی هم تندتر شد و آنقدر لجاجت کرد که در راه مبارزه با جمهوری اسلامی نزدیک بود جانش را هم هدر دهد. کاری که نه شبیهش در جریان منتظری هست و نه در نهضتآزادی. دیدن سقوط «سیفالاسلام»ها سخت است و البته همانقدر عبرتآموز. علت سقوط را باید در حدیثی که امام روز تنفیذ بنیصدر خواند (حبّالدنیا رأس کلّ خطیئه) جست یا در آن یکی حدیث نبوی که «ایاک و اللجاجة، فإنّ اولها جهل و آخرها ندامة؛ از لجاجت بپرهیزید که آغازش جهل و پایانش پشیمانی است»؟ اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا امین فرج الهی
دیدگاه تان را بنویسید