آمریکا اگر دغدغه بشریت داشت به داد فقرای خود می‌رسید

کد خبر: 775528

شیطان بزرگ اگر دغدغه بشریت داشت، چرا به داد ۴۸ میلیون فقیر مطلق در آمریکا که محتاج کوپن برای هر وعده غذایی هستند، نرسیده است.

آمریکا اگر دغدغه بشریت داشت به داد فقرای خود می‌رسید
محمد ایمانی؛ روزنامه کیهان: ۱- نگرش و ارزیابی روندی از مسیر طی شده در ۴-۵ سال اخیر، این حقیقت را یادآوری می‌کند که مشکلات، برخلاف برخی رویکرد‌های آرزو اندیشانه و سهل‌اندیشانه، راه‌حل‌های جادویی ندارند. فقط در افسانه‌ها می‌شود با غول چراغ جادو، کار‌های محیرالعقول کرد. البته اگر درهمان فضای افسانه هم کسی قالب‌شکنی می‌کرد و غول چراغ جادو را به حرف می‌کشید، لابد می‌شنید که می‌گوید من اگر کاری از دستم بر می‌آمد، ابتدا برای گرفتاری خودم چاره می‌کردم! متاسفانه این آرزو اندیشی، به افکار عمومی هم تزریق و چنین القا شد که بدون زحمت تدبیر و تلاش و اصلاح رویه‌های غلط اقتصادی، صرفا با جادوی برجام و بستن با کدخدا می‌شود به اقتصاد رونق داد. به دفعات گفته شد با توافق، تمام تحریم‌های مالی و بانکی و اقتصادی بالمرّه (یک جا) «لغو» و مشکل‌اشتغال و تولید و رکود و تورم و آلودگی هوا وآب خوردن حل خواهد شد. از خود نپرسیدند شیطان بزرگ اگر دغدغه بشریت داشت، چرا به داد ۴۸ میلیون فقیر مطلق در آمریکا که محتاج کوپن برای هر وعده غذایی هستند، نرسیده است. ۲- حفظ یا تغییر وضع موجود، یک دوگانه مهم است که اگر درست تبیین نشود، راه به ناکجاآباد می‌برد. برخی تغییرطلبی‌ها مصداق کور کردن چشم به جای درست کردن ابروست؛ نقطه قوت‌ها و قدرتمندی‌های داخلی را هدف تغییر قرار می‌دهد، اما نقطه ضعف‌ها را مثبت می‌شمارد و بر حفظ آن‌ها تاکید می‌ورزد. درست در همین بزنگاه بود که دشمنان، ارکان قدرت ایران جدید را «مایه دردسر و مزاحمت» برای ملت که باید به قیمت ارزان به شرخر‌ها فروخت و از شرشان خلاص شد، جا زدند. برنامه هسته‌ای به عنوان نوک کوه یخ رشد علمی و فنی در کشور، جزو اولین اهداف قدرت‌های انحصارطلب غربی بود که با همین مغالطه بر زبان غربگرایان نیز جاری شد؛ مبنی بر اینکه با این همه دردسر فشار و تحریم، برنامه هسته‌ای می‌خواهیم چه کنیم؟! آمریکا و غرب پس از آن، سراغ نفوذ منطقه‌ای، برنامه موشکی، احکام اسلامی، نهاد‌های اقتدار نظام و حوزه‌های خودکفایی علمی و اقتصادی ایران رفتند. ۳- مسئله راهبردی آمریکا و برخی رژیم‌های اروپایی با ایران، قدرت و نفوذ منطقه‌ای مشروع جمهوری اسلامی است. مایک پنس معاون ترامپ در سفر به فلسطین اشغالی گفته است «آمریکا گسترش نفوذ ایران در منطقه را تحمل نمی‌کند». اما همزمان اندیشکده کارنگی درباره سیاست محدودسازی نفوذ ایران نوشت «آمریکا باید نفوذ ایران را در منطقه محدود کند، اما به نظر می‌رسد که در وضعیت کنونی نمی‌تواند این روند را دنبال کند. اگر طرح جدی وجود داشته باشد، دولت‌های اروپایی هم می‌توانند به آن بپیوندند. آمریکا از سال ۱۹۷۹ روش‌های متفاوتی را برای بازدارندگی ایران بکار گرفته؛ از جمله برخورد با نفوذ عدالتخواهانه انقلاب ایران. همچنین در سال‌های گذشته آمریکا بیشتر نسبت به توانمندی‌های نظامی ایران نگران شده است. آمریکا درکی از نفوذ مشروع ایران ندارد؛ به این دلیل که هرگز رویکرد تغییر رژیم را کنار نگذاشته است؛ بنابراین هر اقدام مشروعی که جمهوری اسلامی انجام دهد، مخالفان به بزرگنمایی آن می‌پردازند. این در حالی است که بودجه دفاعی ۱۳ تا ۱۵ میلیارد دلار ایران بسیار کمتر از بودجه ۹۰ میلیارد دلاری عربستان یا بودجه ۲۸ میلیارد دلاری امارات و بودجه نظامی آمریکا ۶۰۰ میلیارد دلار است». در حقیقت مشکل غرب، قدرتمندی ایران است و روح برجام که امروز از اصلاحیه و مکمل و متمم آن حرف می‌زنند، زمینه‌سازی برای خلع همین اقتدار است. ۴- متاسفانه این واقعیت که آمریکا و متحدان اروپایی آن در موضع عداوت راهبردی با ما قرار دارند، از سوی برخی روشنفکران و سیاسیون انکار شد، بی‌آنکه کمترین تاثیری در کاهش خصومت داشته باشد بلکه بر جسارت دشمن افزود. برخی مدیران، هرچه اهل «خطرپذیری» به مفهوم مثبت آن درعرصه مدیریت اجرایی نبودند و رفتار‌های محافظه‌کارانه در نسبت با دیوانسالاری دولتی داشته‌اند، برعکس، پای در حوزه «رفتار‌های پرخطر» گذاشتند که اعتماد بی‌مبنا به شیطان بزرگ و برخی رژیم‌های همسو از آن جمله بود. رهبر انقلاب ۲۸ شهریور ۱۳۹۵ در این باره فرمودند: "یکی از عناصر قدرت جمهوری اسلامی ایران، بی‌اعتمادی مطلق به قدرت‌های سلطه‌گر جهانی است که امروز مظهر آن آمریکاست. باید بی‌اعتمادی به آمریکا را گسترش داد. متأسفانه برخی‌ها حاضر نیستند این بی‌اعتمادی را قبول کنند واگرچه به زبان می‌گویند، آمریکا دشمن است، اما احساس واقعی بی‌اعتمادی به آمریکا در آن‌ها وجود ندارد. هنگامی که در انسان احساس دشمنی و بی‌اعتمادی واقعی به طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و دیدارها، الزامات آن را رعایت می‌کند و به گفته‌های طرف مقابل مطلقاً اعتماد نخواهد کرد». ۵- مشابه همین خطای «اعتماد یکطرفه»، درباره اروپا در حال تکرار است. معاون وزیر خارجه که در اوج مباحثات درباره عدم توازن در توافق و فقدان ضمانت اجرای آن گفت: «امضای جان‌کری تضمین است»، این بار با سهل‌اندیشی می‌گوید «میزان اختلاف اروپا و آمریکا بی‌سابقه است». او می‌افزاید «ایده برخی از اروپایی‌ها، دادن امتیاز غیربرجامی به ترامپ برای نگه داشتن او در برجام است». «امتیازات غیربرجامی» از جیب چه کسی؟ ادعای «اختلافات بی‌سابقه اروپا و آمریکا» درحالی است که وزیر خارجه آمریکا در سفر به اروپا، هماهنگی‌هایی با دولت‌های اروپایی درباره تشدید فشار بر ایران در زمینه‌های موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران داشته و دولت‌های فرانسه و انگلیس و آلمان هم صراحتاً در چند نوبت برای فشار‌های تحریمی درباره محدود کردن برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران اعلام آمادگی کرده‌اند. این فرآیند، بازسازی نقشه فریبکارانه پلیس خوب و پلیس بد است که تیم مذاکره‌کننده ما را به خطای محاسباتی و دادن امتیاز‌های یکطرفه کشاند و وزیر خارجه بعد‌ها با گلایه به وزرای خارجه طرف برجام گفت: ۲۰ ماه پس از برجام هنوزهم نمی‌توانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم. ۶- اتفاق عجیب‌تر این است که وزارت امور خارجه در واکنش به اظهارات مستند یک منتقد در مناظره تلویزیونی، ضمن نثار انواع اهانت می‌نویسد» چرا بر خلاف آنچه امام‌راحل ما به‌حق فرمود که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، این آقایان تلاش دارند اثبات نمایند که اتفاقا آمریکا هر کاری خواسته با مردم ایران چه در تحریم‌ها و چه در مذاکرات کرده است؟ چه برنامه‌هایی پشت پرده وجود دارد که آمریکا را در ذهن مردم قدرتمند جلوه دهند؟». آیا کسی غیر از وزیر خارجه سال ۹۲ همزمان با دور جدید مذاکرات گفت: «آمریکا می‌تواند ظرف پنج دقیقه تمام توان دفاعی ما را نابود کند»؟! کدام دولتمرد گفته بود «آمریکا کدخداست؟» و «مقابل ابرقدرت‌ها نمی‌توان ایستاد؛ آن هم با شعار‌هایی که بعضا توخالی است»؟ چه کسانی این توهم را به آمریکای درمانده در چهارگوشه منطقه تزریق کردند که می‌تواند غلطی بکند و بنابراین مجاز است زیر تعهدات نیم بند برجام بزند؟! ۷- همان نایب‌رئیس مجلس که ادعا کرده بود «۲۰ دقیقه هم برای تصویب برجام زیاد بود»، چند ماه قبل گفت؛ «رزمایش‌های موشکی کم‌عقلی است»! امثال وی چرا هر بار که دشمنان دیرین ملت ایران، یکی از ارکان قدرت ما را هدف می‌گیرند، هم قافیه با ادبیات و مطالبات دشمن سخن می‌گویند؟ نایب‌رئیس‌دیگر مجلس که او هم عضو فراکسیون امید است، می‌گوید «زمانی که به عنوان عضو اکیپ مجلس در مورد برجام انتخاب شدم، به دلیل تخصصی بودن بحث، زیاد متوجه قضایا نشدم چرا که در موضوعات غیرتخصصی همواره سعی می‌کنم ورود پیدا نکنم». او با این حال ادعا می‌کند «هر روز از بابت تحریم‌ها قبل از برجام، هزار میلیارد تومان متضرر می‌شدیم»! این وسوسه و تلقین از کجا رسوخ کرد؟ چرا اکنون از ۷۳۰ هزار میلیارد تومانی که طبق ادعای ایشان باید در خزانه کشور پس از دو سال جمع شده باشد، خبری نیست و دولت اصرار دارد مجلس را در برابر حذف یارانه ۳۴ میلیون نفر و گران کردن انفجاری حامل‌های انرژی منفعل کند؟ چرا امثال این نمایندگان نمی‌توانند از دولتی که قانونا مُشرف و ناظر بر آن هستد، انتقاد کنند و بگویند به اعتبار وارونه درآمدن بسیاری از ارزیابی‌ها و محاسبات‌تان، از حرکت تخته گاز در بیراهه بکاهید و برای پاسخگویی و ادای توضیح و همچنین دریافت خط مشی اصلاح شده، به مجلس بیایید؟ چرا می‌توانند از سران خیانتکار فتنه حمایت کنند، اما نمی‌توانند سهل اندیشی و اعتماد بی‌پایه به دشمن را به چالش بکشند؟ ۸- بسیاری از وعده‌ها و پیش‌بینی‌های مدیران ارشد دولت درباره رفع رکود، رونق اقتصادی، افزایش ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم، بی‌نیاز کردن مردم از پول یارانه و... اشتباه یا برعکس از آب درآمده است. آیا دولت و شخص رئیس‌جمهور نمی‌خواهند از هاله تقدس بیرون بیایند، اندکی از سرعت سیر در بیراهه بکاهند - بلکه توقف کنند - و فروتنانه از صاحب نظران راه اصلاح و جبران را بپرسند؟ از بدایع رویکرد دولتمردی که پیغمبر (ص) و امام زمان (ع) را هم سزاوار نقد دانست، این است که مجری میتینگ‌های تبلیغاتی خود در انتخابات را به عنوان مجری گفت‌وگوی تلویزیونی تعیین می‌کند! اولویت‌های مردم در تمام نظرسنجی‌های دولت، «رکود اقتصادی، تعطیلی کارخانه‌ها، بیکاری، گرانی، مسکن و اجاره نشینی و ازدواج» است. اما در گفت‌وگوی تلویزیونی اخیر، تقریبا هیچ اثری از این اولویت‌ها نبود. اینکه مجری بگوید «امشب فرصت نشد درباره اشتغال صحبت بکنیم»، مخاطب را به پرسشی روشن وا می‌دارد و آن اینکه پس برنامه اصلا برای چه طراحی شده بود؟ چرا در پایان دومین سال اجرای برجام، این گفت‌وگو از «عایدی و آورده ملموس برای زندگی مردم» که هیچ، حتی از «حرف» و «قول» هم تهی بود؟ و چرا حتی در حد تعارف، از سالگرد اجرای «فتح‌الفتوح بزرگ قرن» و «پیروزی ۳ بر ۲ مقابل ابرقدرت‌ها»! یاد نشد؟ ۹- بی‌اعتنایی به اولویت‌ها و مشکلات قابل حل توده‌های مردم به حدی که عده‌ای از آنان را به ستوه آورد، و سپس ادعای لزوم به رسمیت شناختن اعتراض خیابانی، جفای عظیم و دشمن شادکن نسبت به نظام و مردم است. این رویکرد سؤال‌برانگیز، حکایت دیوار کشیدن درعرض خیابانی پررفت و آمد و گذاشتن چراغ خطر چشمک‌زن روی آن است. از کسی که چنین می‌کرد، حکمت کارش را پرسیدند؛ پاسخ داد «معلوم است. دیوار می‌کشم که بتوانم چراغ هشدار را روی آن نصب کنم». دوباره پرسیدند چراغ را برای چه نصب می‌کنی؟ پاسخ داد «معلوم نیست؟ برای اینکه رانندگان، دیوار را ببینند و با آن تصادف نکنند»! آیا تولید مسئله یا عدم حل آن و ایجاد نارضایتی و سپس، حق دادن به مردم که فریاد به اعتراض بلند کنند، شباهتی به رویکرد عقلا دارد؟ مگر قصد خودآزاری یا مردم آزاری دارند؟ ۱۰- اگر در پی اصلاح و بهبود امور هستیم، روند‌های زاویه گرفته از گفتمان بالنده و پیش‌برنده انقلاب باید تغییر کند. انقلاب اسلامی و نظام امت - امامت، یک هندسه مشخص دارد که در هر قالب معوجی جای نمی‌گیرد و هر محتوای التقاطی را پذیرا نمی‌شود. بیزاری و برائت از دشمن و سیر در چارچوب گفتمانی ولایت و رهبری، قاعده کلی هندسه انقلاب اسلامی است و بدون آن نمی‌توان انقلابی عمل کرد. بدیل این رویکرد، اعتماد از سر اضطرار به شیاطین عالم و خسارت‌زدگی محض است. راه بینابینی وجود ندارد. به تعبیر سعدی در باب هشتم گلستان «جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم. دین به دنیا فروشان خرند. یوسف بفروشند تا چه خرند؟ اَلَم اَعهَد اِلَیکُم یا بَنی آدَمَ اَن لاتَعبُدُوا الشَّیطان. به قولِ دشمن، پیمانِ دوستی بشکستی/ ببین که از که بریدی و با که پیوستی؟».
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت