سرویس سیاسی فردا؛ دکتر علیرضا زاکانی: انقلاب اسلامی در پرتو عنایات خاص الهی، رهبری پیامبرگونهی حضرت امام (ره) و ایمان، آگاهی و تلاش مجاهدانهی مردم مسلمان ایران به پیروزی رسید. حقیقت بالندهی انقلاب اسلامی دارای ماهیتی دینی و مردمی است و با آرمان تحقق جامعهی متعالی و رشد و شکوفایی بشریت در پرتو بندگی حضرت احدیت، در جریان است. آرمان انقلاب اسلامی با گذر از مسیر تشکیل «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعهی اسلامی» و «تمدن اسلامی» تحقق مییابد. پس از طی مسیر دشوار تلاش در تحقق نظام اسلامی، اینک حرکت بهسوی دولت اسلامی نیازمند گفتمانی در تراز انقلاب است. برای دستیابی به این هدف اعلامی باید بستر مناسب آن را فراهم کنیم. بستر اصلی جبههی نیروهای انقلاب اسلامی برای پیشبرد این هدف، تاکید بر تحولات بنیادین با برتری «امر اجتماعی» بر «امر سیاسی» است. این اقدام کلان نیازمند 12 گام است که به صورت مختصر به واکاوی آن میپردازیم.
1. همگرایی تحلیلی نیروهای اهل حق
جبههی نیروهای انقلاب برای آغاز حرکت نوین خود در سطح جامعه نیازمند تشکیل مراجع فکری موثر است. این مراجع فکری که از آن تعبیر به «اهل حق» میکنیم، باید دارای نفوذ اجتماعی برای اعمال قدرت اجتماعی باشند تا از این طریق منجر به تغییر نگرش در جامعهی هدف شوند. از سوی دیگر این افراد باید علاوه بر ضریب همبستگی بالا با نسل جوان جبههی انقلاب اسلامی، دارای اشتراک نظر نسبتا کاملی نسبت به طرح بنیادین تحول نیز باشند تا در مرحلهی اقدام، واگرایی عملی رخ ندهد. این تفاهم در اقدام، طرح تحول از منظر نیازهای تکاملی انقلاب اسلامی و تقسیم کار برای اجرای آن است.
2. تحول درونی نیروهای انقلابی
برای دستیابی به تحولی بنیادین در جامعه باید تغییر را در بدنهی نیروهای انقلابی آغاز کنیم که این امر، تغییر در باور، نگرش و بینش ما به عرصهی عمومی متناسب با محکمات دینی و اصول انقلاب اسلامی است.
3. فکر پیشرو و اثرگذار
هر تحول و تغییری در فضای اجتماعی نیازمند بسط یک فکر پیشرو و اثرگذار است که توانایی پوشش معنایی ساحتهای مختلف زندگی را داشته باشد. این فکر پیشرو نمایندهی وضع موجود نیست بلکه با رویکرد انقلابی خواهان حل مشکلات مردم خواهد بود. فکر پیشرو و اثرگذار، از دل تفکر انقلابی به جامعه عرضه میشود.
4. نهضت روشنگری
آن هنگامی که تحول بنیادین اجتماعی سرلوحهی اقدام جبههی مومن انقلابی برای دستیابی به قدرت فراگیر در عرصهی عمومی میشود، شاخصههای آگاهسازی و نهضت روشنگری خصلت راهبردی پیدا میکند. نیروهای مومن انقلاب باید در سطح جامعه با سازمانی متناسب با محیط، اقدام نهضت روشنگری را آغاز کنند. محور آگاهسازی جامعه، «جهاد کبیر» بهعنوان الگوی رفتاری جامعهی اسلامی-ایرانی برای پیشرفت همهجانبه است.
5. فرصت فضای مجازی
جبههی مومن انقلابی باید از ابزارهای جدید برای انتقال پیامهای متعالی انقلاب اسلامی استفاده کند. تهدیدانگاری همیشگی و فاصلهگزینی از فضای مجازی برای جبههی انقلابی سم مهلک است. فضای مجازی فرصت مناسب برای انتقال پیام انقلاب اسلامی به تمام جهان است. نیروهای انقلابی باید با حضور جهادی برای گسترش فکر پیشرو، نهضت روشنگری را با انسجام عملی در عرصهی فضای مجازی آغاز کنند. باید توجه داشت که معمولا جریان رقیب، در زیستبومهای جدید از جبههی انقلاب جلوتر است و این نیازمند تسریع در روند حضور جهادی نیروهای انقلابی در فضای مجازی است.
6. خلق سرمایههای اجتماعی جدید
نیروهای انقلاب باید از فرصت خلق سرمایههای اجتماعی جدید استفاده کنند. انقلاب اسلامی سرمایهی اجتماعی پایداری تحت عنوان نیروهای حزباللهی دارد که موتور محرکهی اصلی آن محسوب میشود ولی باید با کاربست مفهومی آرمانهای انقلاب اسلامی، بستر تکثر سرمایههای اجتماعی دیگر را فراهم ساخت؛ از آرمانهای استقلالخواهی، آزادیخواهی و عدالتخواهی تا رخدادهایی مانند دفاع مقدس و فداکاریهای نیروهای مومن مانند آتشنشانها و... که موجبات ارتقای سرمایهی اجتماعی را با پیوستگی عاطفی با مردم فراهم میسازد. اما مهمترین عنصر خلق سرمایهی جدید برای جبههی انقلاب اسلامی، نهضت محرومیتزدایی و خدمترسانی با ارتقای تکافل اجتماعی است.
7. دوقطبیسازی ممدوح
در سطح فعالیت اجتماعی نیروهای انقلاب، باید دوقطبیسازی ممدوح نیز صورت بگیرد. دوقطبیسازی مذموم در قاموس تفکر انقلابی وجود ندارد. در این دوقطبیسازی، مردم علیه مردم صفآرایی میکنند و هنگامی که ضریب تضاد اجتماعی افزایش یابد، منجر به «شکاف اجتماعی» خواهد شد و ضریب کارکردی جامعه برای حل مشکلات پیرامونی بهشدت کاهش مییابد. در فتنهی 88 دشمنان جمهوری اسلامی با بهرهگیری از قدرتطلبی دو نامزد شکستخورده، خواهان شکلگیری چنین شکافی در کشور بودند.
دوقطبیسازی ممدوح، با هدف تقابل مردم علیه قارونصفتی موجود در کشور است؛ قارونصفتیای که میراث سوء مدیریت، رانت و فساد است. نمونهای از این دوقطبیسازی ممدوح در زمینهی فیشهای حقوقی در کشور رخ داد. مقام معظم رهبری این حقوقها را «برداشتهای غیرمنصفانه و ظالمانه از بیتالمال»، «برداشتهای نامشروع، گناه و خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی» دانستند و گفتند: «باید برگردانده بشود و اگر کسانی بیقانونی کردهاند مجازات بشوند. اگر سوء استفاده از قانون هم شده است، باید اینها را از این کارها برکنار بکنند.» با این حال پیگیری جدی از سوی دولت یازدهم صورت نگرفت و در چنین مواردی باید خیزشهای اجتماعی منجر به مطالبهگری عمومی محقق گردد.
8. جنبشهای اجتماعی اصلاحی
با شرایطی که در موارد پیشین ذکر شد، اقدام برای شکلگیری جنبشهای اجتماعی اصلاحی و تحولخواهانه مهیا خواهد شد. این جنبشهای اجتماعی اصلاحی با هدف پاکسازی دامان انقلاب اسلامی از هرگونه پلشتی و فساد گام برمیدارند و پس از برطرفسازی موانع، شرایط را برای انجام تصمیمات پیشرو مبتنی بر عقلانیت انقلابی و متناسب با ظرفیتهای بالقوهی کشور انجام خواهند داد.
9. هویتسازی نوین
پایههای ساختاری هویت ما، بر اصول انقلاب اسلامی استوار است؛ هویتی دارای سویههای عدالتخواهانه و آزاداندیش. در شرایط جدید، جبههی انقلابی باید برساخت هویت جدید خود را بر پایههای پیشین هویت بنا نهد و با برطرفسازی موانع ساختاری و فردی برای دستیابی به اهداف، هویت تلاش و جهاد برای خدمترسانی به جامعه را بازسازی کند.
10. تربیت کادر
در دولت اسلامی همهی افراد مسئول باید به مکتب اسلام باور داشته باشند و تبعیت از رهبری را نصبالعین قرار دهند. نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی باید با استفاده از تجربیات عظیم نسلهای قبل بخصوص در مدیریت هشت سال دفاع مقدس وارد عرصهی مدیریتی کشور بشوند. این روند نیازمند تربیت نیروی انسانی مومن و انقلابی در همهی ابعاد جامعه است. کادرسازی باید معطوف به الگوسازی انقلاب اسلامی برای جهانیان، در همهی ابعاد آغاز شود.
11. برنامهی هدفمند
هنگامی که جبههی انقلاب اسلامی تمام تلاش و تکاپوی خود را فقط معطوف به امر انتخابات کند، هیچگاه به همهی اهداف اعلامی خود نخواهد رسید. برنامهی تحول بنیادین باید بر رخدادهای آنی مبتنی نباشد بلکه با هدفگذاری دقیق و بهرهگیری از فضاهای مناسب -که یکی از این شرایط مناسب انتخابات است- صورت پذیرد. این برنامه باید هدفگذاریهای خود را مبتنی بر مکانیسمهای علمی بهصورت کوتاهمدت، میانمدت و طولانیمدت تقسیمبندی کند و متناسب با تربیت کادر برای اهداف انقلاب اسلامی، بهسرعت با رویکرد مردم به حل مشکلات جامعه بپردازد. این برنامهی هدفمند باید از منظر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و اقدامات متناسب با آن طرحریزی شود.
12. ترسیم الگوی رقابت
اگر در نگرش ما برتری امر اجتماعی بر امر سیاسی وجود داشته باشد، با حضور در بطن جامعه و حل مشکلات مردم، امکان پیروزی سیاسی نیز بهراحتی متصور است. یکی از مهمترین صحنههای بروز برتری گفتمانی در قالب مردمسالاری دینی، انتخابات است. اگر جبههی انقلاب اسلامی برای پیشبرد اهداف خود گامهای پیشین را با صلابت عملی و فراست علمی به کار ببرد، ما با اقدام اجتماعی به اهداف سیاسی نیز خواهیم رسید. در این راه باید تعریف دقیقی از عرصههای رقابت و دقت در ورود به آن داشته باشیم چون نظام سلطه به حمایت از جریان غربگرا میپردازد؛ جریانی که تمام ظرفیتهای کشور را به باد فنا خواهد داد. بنابراین باید با وحدت عملی و مدیریت رقیب، برای کسب پیروزی تلاش کنیم. الگوی رقابت اصلی باید متناسب با منازعهی «جریان انقلابی جامعهگرا» با «جریان غیرانقلابی جامعهفریب» صورتبندی شود.
منبع: خردنامه همشهری
دیدگاه تان را بنویسید