چرایی شکست یک بازی رسانه‌ای

کد خبر: 626757

از ساعات اولیه پنج‌شنبه 30 دی‌ماه 95 که فاجعه پلاسکو رخ داد، طیفی از رسانه‌ها به‌ویژه در فضای مجازی مسوولیت تام و تمام آن را متوجه آقای قالیباف، شهردار تهران دانستند؛ یورش رسانه‌ای سنگینی شروع شد که نماد آن هشتگ «قالیباف استعفا» بود و واکنش طیفی دیگر از رسانه‌ها را با تکیه بر هشتگ «لاشخور سیاسی» برانگیخت.

سرویس اجتماعی فردا؛ مصطفی غفاری*: از ساعات اولیه پنج‌شنبه 30 دی‌ماه 95 که فاجعه پلاسکو رخ داد، طیفی از رسانه‌ها به‌ویژه در فضای مجازی مسوولیت تام و تمام آن را متوجه آقای قالیباف، شهردار تهران دانستند؛ یورش رسانه‌ای سنگینی شروع شد که نماد آن هشتگ «قالیباف استعفا» بود و واکنش طیفی دیگر از رسانه‌ها را با تکیه بر هشتگ «لاشخور سیاسی» برانگیخت.
در اینجا با میزان و کیفیت مسوولیت حقوقی و اجتماعیِ شهرداری یا شهردار در مورد این رخداد تلخ کاری نداریم اما پوشش رسانه‌ای- سیاسی پلاسکو موضوع مطالعه جالبی به‌نظر می‌رسد. اکنون که با تشییع شهدای آتش‌نشان و توضیحات شهردار تهران در مجلس و شورای شهر آتش‌بیاری در معرکه پلاسکو با نگاه سرد مردم مواجه شده می‌توان دلایل افول این پروژه رسانه‌ای را بهتر کاوید.
شتاب‌زدگی: منطقی است که مقصر/مقصران یک حادثه پس از گزارش کارشناسی از چرایی و چگونگی آن تعیین شده و مسوولیت امر متوجه آنها شود. البته همیشه گمانه‌زنی در مورد برخی مسوولیت‌ها و قصورها و تقصیرها هست اما اینکه هنوز آواربرداری پلاسکو شروع نشده انگشت اتهام قطعی و نهایی متوجه یک کنشگر شود، منطقی به نظر نمی‌رسد. آن‌هم در حالی که قربانیان فداکار این ماجرا (آتش‌نشانان)، در واقع نیروهای زیرمجموعه شهرداری تهران بوده‌اند.
تناقض‌گویی: گذشته از سیل شایعاتی که از این‌سو و آن‌سو در مورد پلاسکو مطرح شد، روایت یورش‌برندگان به شهردار تهران پر از ابهام و تناقض بود. مثلاً در ساعات ابتدایی حادثه موجی از حملات بر سفر همزمان شهردار تهران به قم تمرکز داشت؛ هرچند بعداً معلوم شد که او برای گزارش آسیب‌های اجتماعی نزد مراجع عظام رفته تا به‌عنوان یکی از مقامات مسوول گزارشی ارائه کند؛ اما بعد از حضور میدانی شهردار تهران و تلاش برای مدیریت بحران {به‌خصوص عملیات سنگین آواربرداری} آقای قالیباف متهم به ژست‌گیری سیاسی شد و حتی الگوی مدیریت جهادی مورد تمسخر قرار گرفت.
هم‌صدایی با بیگانه: از نخستین لحظات فاجعه پلاسکو، رسانه‌هایی که در ایران با ویژگی بیگانه بودن با جامعه و مردم شناخته می‌شوند، به دستورکارسازی پرداختند.
برای نمونه در حالی که هنوز احتمال زنده بودن برخی افراد می‌رفت و تلاش‌ها برای نجات آنها ادامه داشت ولی ازدحام جمعیت در محل حادثه مانع امدادرسانی بود، این رسانه‌ها رسماً مخاطبان را تشویق به گرفتن عکس و فیلم و ارسال آن برای پرکردن خلأهای دسترسی خود می‌کردند. همسویی برخی رسانه‌ها و چهره‌های داخلی با خط خبری-تحلیلی رسانه‌های بدنام خارجی، موجب بدبینی مردم به انگیزه‌های آنان شد.
موج‌سواری احساسی: فاجعه پلاسکو موجی از احساسات و عواطف ایرانیان و حتی شهروندان دیگر کشورها را برانگیخت. استفاده از این فضای هیجانی برای موج‌سواری رسانه‌ای و برانگیختن نفرت عمومی از یک نهاد یا چهره، یک تیغ دو دم بود. متاسفانه اغلب رسانه‌های مخالف شهردار تهران این ریسک را پذیرفتند و همزمان با دامن زدن به موج احساسی، شهرداری تهران را مقصر 100درصدی معرفی کردند؛ گاهی تهمت و توهین به شخص شهردار نیز چاشنی این خوراک رسانه‌ای شد. برخورد سرد مردم در تشییع آتش‌نشانان نسبت به تحریکات رسانه‌ای از این دست، موجب غافلگیری طراحان این سناریو شد و بی‌فرجامی این سبک پوشش رسانه‌ای را آشکار کرد.
نپرداختن به مقصران اصلی: باتوجه به انتشار اسناد فراوانی که هشدارهای قبلی و تلاش‌های بعدی شهرداری برای پیشگری و مهار این رخداد را نشان می‌داد، انتظار وجدان‌های منصف این بود که پرداختن به مالک و کسبه این ساختمان -که از انجام وظایف بدیهی خود با کاهلی و سودجویی طفره رفته‌اند- در مرکز توجهات باشد. عملکرد ضعیف این دسته از رسانه‌ها در این مورد که خلاف انتظار مردم بود و در عین حال تلاش برای بهره‌برداری سیاسی از پلاسکو -که نیازمند تمرکز کاذب بر مسوولیت شهرداری با محوریت شخص آقای قالیباف بود- نتوانست برای مدت طولانی از چشم مخاطبان آنها پنهان بماند.
اکتفا به فضای مجازی: اگرچه در نشریات مکتوب قبیله مخالفان سیاسی شهردار تهران خط‌مشی پیش‌گفته به وضوح دیده می‌شد اما قلمرو اصلی عملیات تخریبی آنها فضای مجازی بود. تردیدی نیست که فضای مجازی بر افکار عمومی جامعه ایران اثرگذاری روزافزون دارد اما این یک خطای محاسباتی است که آنچه را در این فضا ردوبدل می‌شود آیینه تمام‌نمای افکار و احساسات عمومی جامعه ایرانی بدانیم. تفاوت میان پیش‌بینی‌ها و حتی طراحی‌های انجام شده در فضای مجازی برای بهره‌برداری از مراسم تشییع شهدای آتش‌نشان با آنچه در عمل واقع شد، به‌خوبی نشانگر این فاصله است.
عقب‌نشینی: هنگامی که طرح یک مطالبه مبنای منطقی نداشته باشد، حاملان و حامیان آن ناگزیر خواهند بود که موضع خود را بر اساس شرایط مفید برای تحقق هدف اصلی خود عوض کنند. در حالی که مطالبه‌گری استعفای شهردار تهران در فضای مجازی از همان ساعات اولیه فاجعه راه افتاده بود، پس از مراسم تشییع و توضیحات شهردار تهران در مجلس شورای اسلامی، این مطالبه در صحن شورای شهر تهران و از سوی نمایندگان مخالف شهردار، به پافشاری برای عذرخواهی وی تقلیل یافت.
آنچه ذکر شد، نه سهم شهرداری تهران از رخداد تلخ پلاسکو را ندیده می‌گیرد و نه از مسوولیت سنگین آقای شهردار در مواردی این‌چنین کم می‌کند؛ اما بر سرخط‌هایی انگشت می‌گذارد که برخورد سیاسی به کمک شتاب‌دهنده‌های رسانه‌ای را از برخورد کارشناسی در این مورد متمایز می‌کند.
در این میان از عملکرد ضعیف رسانه‌های در اختیار شهرداری برای اطلاع‌رسانی مناسب به افکار عمومی نیز نباید غافل شد. حتی خود آقای قالیباف نیز چه در مجلس و چه در شورا می‌توانست سخنانی بهتر و بهتر سخن بگوید. باز هم جای خالی یک مشاور رسانه‌ای کاربلد و یک سخنگوی توانمند به جای دستگاه رسانه‌ای عریض و طویل اما کُند و شلخته به چشم می‌آید.
پس‌لرزه‌های پروژه رسانه‌ای پلاسکو ممکن است تا مدتی ادامه داشته باشد اما آقای شهردار باید این نکته را دریابد که نمی‌توان برای همیشه با تکیه بر خطای حریف از معرکه جان به در برد؛ در مواقع بحران، توان رسانه‌های مردمی {نسبتاً} مستقل بیشتر به‌کار خواهد آمد تا سامانه‌های رسمی رسانه‌ای.
*صبح نو
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت