روزنامه کیهان:محمدرضا تاجیک در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد و در پاسخ این سؤال که «آیا نقطه عطف کارهای حسن روحانی در چهارساله اولش یعنی برجام را به خطری برای سقوط او تبدیل کرده است؟» گفت؛ بله! بعضی موفقیتها را نمیتوان با زبان گفتاری در افکار عمومی جای انداخت بلکه باید با زبان کنش و زبان عملی به جامعه شناساند تا مردم با آن بتوانند ارتباط برقرار کنند، طبیعتا جامعه ما که درصد زیادی از آن زیر خط فقر زندگی میکنند و درصد زیادی از آنها در انتظار گشایشی در عرصه زندگی روزمرهشان هستند، میخواهند ببینند ترجمان عملی اتفاقات بزرگی که در صحنه داخلی و خارجی رخ میدهد، در زندگی روزمره آنها چیست؟ دولت باید تلاش کند موفقیتهای خودش را ترجمان عملی بکند.
به هر حال در همین مدتکوتاه، دولت اگر بتواند این ترجمان عملی را انجام دهد، اقبال عمومی مردم را به سمت خود خواهد داشت و گرنه این موضوع به بدنه دولت لطمه میزند و رقیب هم میتواند روی این مورد کشت کند، مرتب فضای ضددولت را پرورش دهد و افکار عمومی را بر سر این مسئله (علیه دولت) جهت دهد، بنابراین دولت باید تمام تلاشش را انجام دهد تا به اثبات برساند که دردی از دردهای بیشمار مردم را مرتفع کرده است و در زندگی روزمره مردم جای گرفته و گشایشی هر چند کوچک در زندگی آنها ایجاد کرده است.
به نظرتان تا امروز، برجام چقدر این نمود را داشته است؟ به نظر من خیلی ضعیف بوده است و بعید میدانم که اتفاق خاصی بیفتد.
مشاور خاتمی همچنین درباره فوت مرحوم هاشمی گفت: من بعید میدانم که روحانی و تیم او بر این مفروض باشند که فوت ایشان موجب تقلیل اقبال به روحانی میشود یا اینکه چون حمایت هاشمی نیست حامیان روحانی ریزش پیدا میکند. من چنین برداشتی ندارم. اما اگر روحانی و تیم او واقعا چنین برداشتی داشته باشند باید ببینند که آیا زنده هستند یا نیستند؟
آیا کنشگر هستند یا نیستند؟ آیا همه فضای وجودشان را از دم مسیحایی یک فرد مثل هاشمی میگرفتند؟ یا خود نیز از استعدادی برخوردارند؟ اگر استعدادی دارند پس باید آن را کشت و پرورش داد تا انشاءالله در آینده هم توفنده در رقابتها حضور داشته باشند، اگر نه همان بهتر که چنین جریانی به حاشیه کشیده و به فراموشی سپرده شود. جریانی که همه هستی خودش را در یک فرد خلاصه کرده، بهتر است که از بین برود.
تاجیک درباره امکان جایگزینی هاشمی با ناطقنوری هم گفت: من معتقدم که به صورت اصولی باید به سمت و سویی برویم که صرفا به خودمان دخیل ببندیم و این دخیل بستن به خود را به یک فرهنگ تبدیل و نهادینه کنیم. تا با آمد و رفت این شخصیت و آن شخصیت مردم و جریان سیاسی دچار تب و لرز نشوند و بدنشان کهیر نزند! و بدتر آنکه نباید درمان را در این ببینیم که یک شخصیت دیگر را جای او بیاوریم و آنقدر فرد جدید را بزرگ کنیم تا بتوانیم جنازهای را سرپا نگه داریم.
وی با طعنه به ناطق گفت: در صحنه سیاسی نمیتوانید هم کت به تن کنید هم زیر شلواری بپوشید یا باید پیژامه برپا کنید خانه بمانید یا باید کت و شلوار بپوشید وارد صحنه شوید. هم کت و هم زیرشلواری نمیشود! هم قهر و هم آشتی نمیشود! هم بودن و هم نبودن نمیشود! هم حضور و هم عدم حضور نمیشود! بالاخره باید یا بود تا این بودن تاثیرات وجودی داشته باشد.
بازداشتی فتنه 88 در پاسخ این سؤال که یعنی بعد از فوت هاشمی و حتی پس از سخنرانی ناطق در مراسم ترحیم او، هنوز مشخص نشده که آقای نوری هستند یا نیستند؟ گفت؛ نه! مشخص نشده. شاید ناطق نوری منتظر فضایی است که برایش ایجاد شود یا شاید به دنبال دستی است که خود واقعی او را از درونش بیرون بکشد.
دیدگاه تان را بنویسید