سرویس سیاسی فردا؛ محسن مهدیان: در ماجرای املاک جنجالی شهرداری، یک دسته خبر چشمگیر است. چه خبرهایی؟ نقش آفرینی برخی عدالتخواهان در این ماجرا؛ چه آنانکه صاحب نام در این عرصه اند و چه تشکیلات و جریان عدالتخواهی. برخی وقتی متهم این پرونده در زندان بود سراغ خانواده اش رفتند و تظلم خواهی و دادخواهی داشتند و برخی دیگر نیز بعد از آزادی متهم دعوتش کردند و بزرگداشت گرفتند.
این یادداشت به هیچ وجه غرضش پرونده املاک شهرداری و نسبتش با فرد بازداشتی نیست. اساسا جهت این یادداشت کوتاه، حوادث این روزها نیست. پرونده املاک تنها و تنها یک بهانه است برای طرح یک اشکال ساختاری و اساسی در بخشی از جریان عدالتخواهی کشور.
چرا این عدالتخواهان در ماجرای پرونده جنجالی با یک خط خبری اصلاح طلب، هم داستان و هم سفره شدند؟
پاسخ به این سوال را نباید در این روزها پی گرفت. اشکال، عمیق تر و مبنایی تر است. مساله در فهم این دوستان از عدالتخواهی است و کاملا مسبوق به سابقه.
سوال این است که عدالتخواهی را چه معنا کرده اند؟
اشکال اصلی این است که تلقی این دوستان از عدالتخواهی همواره منحصر به وجه اقتصادی است. عدالت اگر جامع دیده نشود، مطالبه اش دچار خطای فاحش محاسباتی می شود. عدالت خواهی دو وجه دارد. یک وجه قدرت سیاسی و یک وجه قدرت اقتصادی. هر دو وجه نیز مهم است اما کدام ارجح است؟ قدرت سیاسی.
به تعبیر قرآنی همواره "طاغوت فرعونی" بر "طاغوت قارونی" ارجح است. انشاالله مساله روشن است که این تعبیر قرآنی، جهت عدالتخواهی را روشن می کند، نه اینکه در جامعه خودمان دنبال مصداق باشیم.
عدالتخواهی ابتدا نیازمند فهم نظام مند و جامع از عدالت دارد. منشا بی عدالتی گسترده ابتدا قدرت سیاسی است. آیا این حرف به معنای باند بازی و قبیله گرایی در مبارزه با فساد است؟ به هیچ وجه. پرهیز از قبیله گرایی اصل اول در مبارزه با فساد است. اما فهم جامع از عدالت مسیر عدالتخواهی را به ما نشان می دهد. مسیری که مارا از مساله اصلی گمراه نکند.
قدرت سیاسی اگر فاسد باشد، خودش فساد اقتصادی می سازد. سیاست است که انحراف اساسی نسبت به حق ایجاد می کند و عدالت را به چالش می کشد.
با این مقدمه فهم ناقص از عدالتخواهی این روزها را در دو دسته خبر می توان ملاحظه کرد.
دسته اول دیدار رسانه ای با خانواده متهم طی روزهای گذشته است که سطحی از تقابل با عدلیه تلقی شد. این اقدام البته سابقه دارد. پیشتر هم نفر اول جریان اصلاحات به جهت دیدار با زندانیان سیاسی، متهم به تقابل با نظام بوده است. این مسیر نیز همان است. بلکه بجهت وجاهت اصولگرایی اثر تخریبی اش بیشتر است. آیا این به معنای مصونیت دستگاه قضا است؟ آیا به معنای سکوت مقابل اشتباه عدلیه است؟ خیر. اما راه اصلاح در نظام اسلامی جبهه گیری و صف کشی نیست. تظلم خواهی و رسانه کردن آن رخ کشیدن و تقابل است نه تذکر و اصلاح خیرخواهانه.
این خطا ناشی از چیست؟ عدم ارزش گذاری بین نهاد نظام اسلامی و یک مطالبه اقتصادی. همان اشتباه ساختاری در مقدمه.
دسته دوم خبرها مربوط به بزرگداشت متهم پس از آزادی است. آنهم وقتی گزارش دادستان صراحت دارد که کل ماجرای املاک فارغ از تخلفات احتمالی، سیاسی بوده است. خطای برخی دوستان عدالتخواه و بزرگوار اینجا فاحش تر است. کدام فساد خطرناکتر است؟ اقتصادی یا سیاسی؟ دقت فرمایید که انتخاب یکی به معنای رها کردن دیگری نیست. اما اگر اولویت ها مشخص نشود ممکن است مسیر نادرست به تقویت فساد سیاسی منجر شود. یک شاهد اینکه معاون دستگاه قضایی صریح می گوید دولت هنوز هیچ گزارشی درباره تخلف مربوط به حقوق نجومی ارائه نکرده است. غرض این نیست که حقوق نجومی را چرا عدالتخواه ها پیگیری نمی کنند؟ این هم هست . اما ماجرا فراتر است.
سخن سر این است که علیرغم عوارض جبران ناپذیر اجتماعی در ماجرای حقوق نجومی و دستور اکید رهبری، دولت هیچ گامی برنداشته است و ریشه این اهمال جای دیگری است؛ اساسا اعتقادی به برخورد با این دست تخلفات ندارند. نکته اصلی اینجاست که قدرت سیاسی اگر فاسد شد فساد اقتصادی یکی از خروجی های آن است. قدرت سیاسی اگر به فساد کشیده شد فساد اقتصادی ساختاری می شود. حالا اگر عدالتخواهی در پازل قدرت سیاسی به تقویت آن منجر شود پاسخ چیست؟ تحمل عواقبش را داریم؟ با این سخن بزرگداشت کسی که در جهت تکمیل همان نقشه سیاسی نقش آفرینی کرده است، اشتباه عجیب و ناشیانه نیست؟
این نیز به همان اشکال مبنایی بخشی از جریان عدالتخواه برمی گردد. تازمانیکه فهم جامع از عدالتخواهی ایجاد نشود مطالبه عدالت نمی تواند اصلاحی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید