سرویس سیاسی فردا: فعالان اصلاح طلب و اصولگرا در کانال های تلگرام خود به تحلیل و بررسی برخی مسائل روز می پردازند. گزیده ای از این تحلیل ها را در ادامه می خوانید.
مهدی محمدی در کانال تلگرام خود نوشته است: علي لاريجاني با ١٧٣ راي رييس مجلس شد. عارف تنها ١٠٣ راي آورد. اين يعني طرفي كه ادعا مي كرد پيروز انتخابات است، حداقل ٧٠ كرسي خطا دارد. در مجلس خبرگان هم اين خطا بيش از ٦٠ كرسي بود. اين نوع راي دهي، نشان مي دهد تركيب مجلس آينده نهايتا دوضلعي است اما طول اين اضلاع، ثابت نيست و به حسب موضوع تغيير خواهد كرد. با اين حال، اين مسئله را مي توان "تكرار كرد" كه راديكاليسم دوم خردادي بازي را باخته است. مهم ترين پرسش اكنون اين است كه پافشاري خاتمي و هاشمي بر حمايت از عارف، چه تاثيري بر مشي سياسي لاريجاني خواهد گذاشت؟ يك سوال ديگر اين است كه محمدرضا عارف، از اين پس، چه تعريف سياسي از نقش خود در مجلس خواهد داشت؟ اين مستقيما بستگي دارد به اينكه عارف چه كسي را مسئول "خيانت" به خود بداند.
رأى گیری برای تعیین ریاست موقت مجلس دهم را از چند منظر باید مورد مداقه و بررسی قرار داد. این رخداد اگر چه به ظاهر یک پایان بود؛ اما در باطن، یک آغاز است.
همه جانبه نگری به انتخاب ریاست مجلس : در نگاه اول به انتخابات هیأت رئيسه مجلس دهم، شکسته شدن حباب خود پیروز پنداری و خود اکثریت پنداری مدعیان صداقت و اصلاحات به چشم می آید. عالیجنابانی که با تزویر و فرافکنی، حتی بدنه اجتماعی خود را نیز تحمیق نمودند. در نگاه دوم، دیکتاتوری مدعیان آزاداندیشی و روشنفکری بیش از همه خود را نشان می دهد. آنانی که نگران رسوایی دروغ پردازی خود در کسب اکثریت مجلس بودند؛ عارف را تحت فشار قرار دادند تا با انصراف از نامزدی هیأت رئيسه، آوار دروغگویی و تزویر اکثریت پنداری را مهار سازند. اما در نگاه سوم، بی رحمی و ناجوانمردی مدعیان کرامت انسانی مشهود می گردد. آنانی که -چون نتوانستند عارف را با وعده کمیسیون اصل 90 بفریبند- با کمک دولت راستگویان و درستکاران تصمیم گرفتند از طریق حمله #گازانبری عارف را دور زده و قیچی کنند.
در انتخابات هیأت رئيسه مجلس، یکبار دیگر عارف قربانی دیکتاتوری و بازی ناجوانمردانه سران فتنه شد. بنابراین به نظر می رسد به قول یک ضرب المثل کودکانه، تا سه نشه، بازی نشه، عالیجنابان خود را باید منتظر عارف 96 کنند.
مجلس با آبروی خود بازی نکرد و به مطهری رای نداد!
گنجی مدیر مسئول جوان نیز به مناسبت رای نیاوردن علی مطهری پست یک ماه پیش خود را بازنشر کرده است:
نيابت مجلس از سوي علي مطهري با نوعي ريانمايي در رسانه هاي خاص روبرو شد که هم مطهري را قبول ندارد و زنگ تفريح و موجب انبساط خاطر آنان است و هم علاقه مندند نوعي ميدان داري کاذب براي وي تعريف کنند . فهم من اين است که جايگاه اجتماعي -توده اي مطهري بسيار با جايگاه نخبگي- مديريتي وي متفاوت است . به طور مثال ممکن است راي اول تهران را هم اخذ کند اما هيچ موقع رييس يک دانشکده در دانشگاه تهران نخواهد شد. بنابرين اعلام حضور وي شايد عملياتي رواني براي عقب کشاندن امثال کواکبيان باشد که با عارف به نيابت مي انديشد .شايد لاريجاني بخواهد با پيش اندازي مطهري يک" اصلاحات مالي "شده را به يک اصلاح طلب براي نيابت خود ترجيح دهد. اما هرگز مجلس به نيابت ايشان راي نمي دهد چرا که از قواعد عرفي -رفتاري مدير استفاده نمي کند وفراتر از محاوره وسخن هنر ديگري از وي مشاهده نشده است .فرض کنيم بخواهد با رييس مجلس فلان کشور بحث کاري کند .ايا ضوابط اين کار والزامات وسياست هاي مربوطه نظام در ان حوزه را قبول دارد؟يا وارد فاز روشنفکري و سوتي دادن خواهد شد ؟اگرفهمي متمايز از نظام و مجلس داشت از فهم خود عدول مي کند؟يقينا مجلسيان با ابروي خود
ريسک و بازي نمي کنند.
چرا با وجود ادعای اکثریت اصلاح طلبان رای نیاوردند؟
او همچنین در مطلبی به فروض چهارگانه رای نیاوردن عارف در محلس اشاره کرده و نوشته است:
فروض چهارگانه راي به لاريجاني و ناکامي اصلاح طلبان
پس از چند ماه سر و صدا که اصلاح طلبان پيروز انتخابات شدنده اند، امروز معلوم شده که حداکثر راي آنان 103 نفر است. چگونه مي توان تفاوت آن نگاه و اين عدد را تحليل نمود؟ براي فهم درست مسئله بايد همه فرض هاي احتمالي را از نظر گذارند.
1 .فرض اول اينکه راي اصلاح طلبان و اعتداليون از اول همين قدر بوده است و مدعاي رسانه اي اصولگرا از اول مبتني بر واقعيت موجود اعلام شده است. اما طرف مقابل با غوغا سالاري درصدد مه آلوده کردن فضا و ايجاد فرصت براي خريد راي مستقل ها بوده است. لذا برآورد خود را به عنوان واقعيت، رسانه اي و اعلام نمودند.
2. فرض دوم اين است که راي آنان بيشتر از 103 نفر است اما در خلوت خود به اين نتيجه رسيده اند که لاريجاني معقول تر و جا افتاده تر است و در نظام هم بهتر مي تواند مسائل را دنبال کند.
3 .فرض سوم اين است که بخشي از اين جماعت به تعبير کواکبيان معامله گر هستند و طبق بررسي هاي خود به اين نتيجه رسيدند که سبد لاريجاني ميوه هاي بهتري دارد و دنياي آنان را چرب تر مي کند و شايد هم قول آن را گرفته باشند. لذا با عارف عکس مي گرفتند اما زنبيل را جاي ديگر گذاشته بودند.
4. فرض چهارم که بعد از فرض اول مهمترين فرضيه است اينکه بخشي از اصلاح طلبان احساس کردند با آمدن عارف بايد فشارهاي اسلاف و پدر سالاران مشارکت و روشنفکران سکولار، جمهوري خواه، دمکراسي خواه و مشروطه خواه را براي عبور از نظام ديني تحمل کنند و ممکن است منجر به رويارويي ناخواسته خودشان با نظام شود. لذا براي فرار از پرداخت هزينه بي مورد «مهرم حلال، جانم آزاد» را برگزيدند و از احتمال روندهايي مانند مجلس ششم پيشگيري کردند و از اول چراغ سبز خود را دورن نظام روشن نگه داشتند.
پیروزی «معجزه لابی» و ۸ شکست در انتخابات هیأت رئیسه مجلس
پرویز امینی در تحلیلی مفصل، به بررسی شکست عارف و پیروزی لاریجانی پرداخته است:
بنده قبلا درباره مدیریت مجلس گفته بودم چون جریانها نتوانستهاند اکثریت را بسازند، مدیریت مجلس نیز با لابی شکل خواهد گرفت وترکیب هیأت رئیسه نشان داد که سازوکار لابی چه معجزهای میتواند درسیاست بکند. فاصله ۷۰ رأی بین لاریجانی به عنوان نفر دوم قم با عارف به عنوان نفر اول تهران، با حدود ۱۰ برابر اختلاف رأی بین این دو، نشان داد انتخابات در شکلدهی هیأت رئیسه مجلس موثر نبوده و «لابی» درتعیین ریاست اثر گذاشته است. بنابراین پیروزی بزرگ روز 9 خرداد، پیروزی لابی در امر سیاست بود.
شکست «بازیگری تاکتیکی»
شکست اول «شکست بازیگری تاکتیکی درسیاست دربرابر سیاستورزی راهبری و استراتژیک» بود. امروز روز شکست لاریجانی هم محسوب میشود؛ چراکه او یک بازیگر تاکتیکی است که عقبه ایدئولوژیک وسیاسی خود درحوزه سیاسی و اجتماعی را رها کرده بود. پیشتر درتحلیلی گفته بودم، لاریجانی «قهرمان تاکتیک و مغلوب استراتژیک» است چراکه در مسیر سیاستورزی، عقبه ایدئولوژیک خود را ترک کرده بود که ارزش راهبردی برای هربازیگری درسیاست دارد. اما امروز جناب لاریجانی با حمایت و رأی همان آنها رئیس مجلس شد.
شکست «فرصتطلبی»
جریان اصلاحطلبی درتغییر رویههای خود بویژه بعد از سال ۸۴ از خیلی از شعارهای خود عدول کرد. شعار عبور از حاکمیت و عبور از خاتمی، ابتدا به بازگشت به سوی خاتمی، سپس بازگشت به هاشمی، موسوی و حتی روحانی تبدیل شد و در انتخابات اخیر به بازگشت به لاریجانی رسید. طوری که لاریجانی به عنوان نماینده راستگراترین گروههای سیاسی و بخشی از همراهانش در لیست اصلاحطلبان حضور داشت. بنابراین اصلاحطلبی تحت تأثیر «اپورتونیسم» و قدرتطلبی صرف بی معنا شده بود. اما این مسیر قابل تداوم نبود و به شورش بدنه و بازیگرانی مثل عارف که در این فرصتطلبی قربانی میشدند انجامید و ناکام ماند. اصلاحطلبان انتظار داشتند در این فضای فرصتطلبی، عارف انصراف بدهد اما به خاطر فشار افکار عمومی این کار را نکرد.
شکست «ادراک»
پس از نتیجه انتخابات هفتم اسفند، اصلاحطلبان احساس پیروزی و اصولگرایان احساس انفعال داشتند؛ اما مسیری که امروز در انتخابات هیأت رئیسه مجلس طی شد، اصلاحطلبان را در موضع «احساس شکست» قرار داد و از این رو پیروزی ادراکی تبدیل به شکست ادراکی شد. کسانی که تا پیش از این میگفتند ما پیروز انتخابات هستیم، از ۱۲ نفر هیأت رئیسه دیدند که ۹ نفر از جریان رقیب رأی آورد. خصوصا بعد از نتایج انتخابات رئیس مجلس خبرگان که با مخالفت سه چهارم اعضای خبرگان (۶۴ نفر) با هاشمی توام بود، احساس شکست مضاعف در این بدنه اجتماعی رقم خورد که سرخوردگی و بی اعتمادی از پیامدهای آن است.
شکست «تحلیلها»
شکست تحلیلهای غیرواقعبینانه و سیاستزده از مصدایق شکستهای امروز است. چراکه جریان اصلاحطلب تا امروز از پیروزی خود سخن میگفتند، اما فاصله ۷۰ رأی بین لاریجانی و عارف نشان داد اگر آنها پیروز انتخابات بودند، چنین نتیجهای نباید شکل میگرفت.
شکست «مبناگرایی خام»
برخی در سیاست آنچنان روی مبناها تأکید میکنند که از نتیجه و عمل سیاسی صرفنظر میکنند و این دامنه عملشان را محدود میکند و زمانی که به واقعیت رجوع میشود ما شاهد نوعی از مبناگرایی خام هستیم که مصداق این امر، مرزبندی ضخیم اصولگرایان با لاریجانی و قالیباف پیش از این، و حمایت از لاریجانی در انتخابات هیأت رئیسه و پذیرفتن اوست.
شکست «نمادگرایی»
شکست دیگر، «شکست نمادگرایی در سیاستورزی» بود که نماد آن نیز خاتمی است. این مسئله نشان داد سیاست محدود به سیاستورزی نمادین نیست که آقای خاتمی گفت «تکرار میکنم به هر دو لیست رأی بدهید». فکر کردند پیروز انتخابات شدهاند اما الان هم در خبرگان و هم در مجلس ریاست به گونهای رقم خورده که نتیجه دلخواه آنها به دست نیامده است.
شکست «نابلدی»
نماد شکست «نابلدی» در انتخابات امروز، آقای عارف است؛ چراکه شما نمیتوانید با ادعا و پروپاگاندا پیروز میدان عمل باشید و سیاست یک امر کاملاً حرفهای است و از این رو ما دیدیم که نفر دوم شهرستان قم با فاصله ۷۰ رأی و با غلبه بر نفر اول تهران، رئیس مجلس شد.
شکست «دو قطبی»
فضای هیأت رئیسه نشان داد حضور افراد مستقل در مجلس آن قدر جدی است که آنها را در بالا و پایین آوردن موقعیت اقلیتهای بزرگ اما شکننده دو طیف سیاسی نقش آفرین کند. از این رو ما دیدیم همزمان لاریجانی با ۱۷۳ رأی رئیس مجلس شد و مطهری رأی نیاورد، اما پزشکیان با ۱۵۴ رأی در ترکیب هیأت رئیسه قرار گرفت. بنابراین رأی مستقلها در مجلس دهم سرایت کرده و ما شاهد شکست تحلیلهایی هستیم که سعی داشتند فضای جامعه را دوقطبی کرده و به تکثر بیتوجه باشند.
اصلاح طلبان نهایتا 40 درصد مجلس را در اختیار دارند
فرید مدرسی از روزنامه نگاران اصلاح طلب نوشته است:انتخابات صبح امروز هیات رییسه، پایگاه اصلاحطلبان در مجلس دهم را مشخص کرد. با توجه به چگونگی چینش لیست امید در انتخابات مجلس، این وزنکشی برای این جریان لازم بود تا وضعیت شان روشن شود و بتوانند برنامههای خود را در آتیه مجلس، بر این مبنا رقم بزنند. امروز این جریان مطلع شد که در حال حاضر حدود ۴۰ درصد مجلس را در اختیار دارد؛ هر میزان برنامههایش آرمانگرایانه و رادیکال شود، از این درصد کاسته (همانطور که در تصمیم فراکسیونی عدم رای به لاریجانی این میزان به ۳۰ درصد رسید) و هرچه به عملگرایی و محافظهکاری نزدیک شوند، بر این درصد افزوده میشود.
روایت "عزت الله ضرغامی" از پشت پرده جشنواره فیلم کن
عزتالله ضرغامی ، رئیس اسبق رسانه ملی به پشت پرده "جشنواره فیلم کن" پرداخت و نوشت:" امیر نادری در آمریکا، فیلمی ساخت که محتوای آن فقر و فحشا و ابتذال در جامعه امریکا بود. فیلم را به جشنواره کن فرستاد؛ علیرغم تصور او، از همان ابتدا فیلم مردود و از مسابقه کنار گذاشته شد!، آقای عباس کیارستمی در یک جلسه طولانی و صمیمی با من، به این مسأله اشاره کرد و گفت آقای نادری از من خواست پا در میانی کنم؛ با رئیس جشنواره کن صحبت کردم و راجع به کارنامه آقای نادری توضیح دادم و از او خواستم این فیلم در مسابقه پذیرفته شود. آقای ژیل ژاکوب در پاسخ گفت بله، فیلم خوبی است؛ ولی مربوط به جامعه آمریکاست؛ اگر مربوط به ایران بود، حتماً قبول می کردیم!"
دیدگاه تان را بنویسید