روزنامه جوان: «يك عدهاي اينجور وانمود ميكنند كه كأنه اين دستاوردهايي كه حالا مثلاً پيدا شد، امريكا يك لطفي كرد به ما كه اين تحريمها را مثلاً برداشت، اينجور نيست. يك عدهاي از اين فرصت ميخواهند استفاده كنند، باز چهره منحوس استكبار را بزك كنند، اين خيلي خطرناك است. چه لطفي؟ جنابعالي زحمت كشيدي، پول جمع كردي و يك خانه ساختي، قلدر محله ميآيد كليد خانه را از دست شما ميگيرد، مثلاً نصف خانه را تصرف ميكند، شما را زير فشار قرار ميدهد، بعد شما با زحمت، با تلاش، با نيروي فكري، با نيروي بدني، با نيروي عمومي، با تبليغات، كاري ميكني كه او از خانه بيرون برود اما دو اتاق را باز براي خودش نگه بدارد، اينكه از خانه بيرون رفت، غصبش را كم كرد، منتي دارد؟ امريكاييها اينجور هستند» اين بخش مهمي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار هفته گذشته دستاندركاران برگزاري انتخابات است كه به تلاشهاي جرياني اشاره دارد كه نزديك 30 ماه چهره نظام سلطه را تطهير و برداشته شدن بخش اندكي از تحريمها را نتيجه تغيير بنيادين در سياست خارجه امريكا و گردش آنها به سمت جمهوري اسلامي ايران در تحولات جهاني ميدانند.
سخنان اخير رهبري ناظر به ذوقزدگي جرياني است كه طي ماههاي اخير هر گونه اقدام ساده و خنثاي امريكاييها را عاملي مؤثر در توسعه روابط دو كشور عنوان كرده و در مقابل دشمنيها، تهديدات و عهدشكني طرف مقابل را سانسور كرده تا بخشي از جامعه همچنان نسبت به ماهيت جبهه استكبار پي نبرد و حداقل به اين تصور برسد كه سياستهاي ايالات متحده تغيير كرده و آنها از دشمني با مردم ايران دست برداشتهاند.
اين راهبرد كه بايد از آن به عنوان «تطهير استكبار؛ تخطئه انقلابيگري» ياد كرد در طول 30 ماه اخير به بهانه گذشته عملياتي شده و تا آنجايي پيش رفته كه بارها بحث ضرورت بازگشايي سفارت امريكا در كشور و پروازهاي مستقيم هوايي بين تهران- واشنگتن هم به ميان آمده است.
بلافاصله پس از انتخابات سال 92 جريان مورد اشاره تلاش فراواني داشته تا با بهرهگيري از تاكتيكهايي نظير «برجستهسازي» مواضع و رفتارهاي به ظاهر دوستانه مقامات غربي در رسانههاي زنجيرهاي خود و تعريف و تمجيد از رويكرد كنوني دولتمردان امريكا نگاه مردم به عملكرد سران اين كشور را تغيير دهد. پدرخواندههاي اين جريان تلاش ميكنند بر همين اساس ضرورت تجديدنظر در مباني سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را مطرح كرده و اين را القا كنند كه «مسامحه و گسترش روابط با امريكا» مطالبه عمومي مردم بوده و دشمني با امريكا بهرهاي جز تحريم و محدوديتهاي بينالمللي ندارد. برهمين اساس آنها تلاش دارند روحيه استكبارستيزي مردم را تبديل به سازش ناعادلانه با غرب نموده و حاكميت را در مسيري هدايت كنند تا به بسياري از خواستههاي نامعقول غرب و بهخصوص امريكا پاسخ مثبت دهد.
بنابراين تزريق نگاه خوشبيني به غرب در جامعه آن هم به كمك رسانههاي پرشمار خود را بايد يكي از تاكتيكهاي مناسب اين جماعت دانست آنگونه كه طي ماههاي گذشته بارها تلاش شده كماهميتترين اقدامات مقامات امريكايي، پراهميتترين موضوعات ترجمه شده و به «اساسيترين قدمهاي امريكايي» جهت مصالحه با جمهوري اسلامي ايران تعبير شود كه ميتوان به نمونههايي از آن اشاره كرد.
به عنوان مثال در طول هفتههاي ابتدايي پس از توافق ژنو، اعترافات دوپهلوي برخي ديپلماتهاي غربي درباره «حقوق هستهاي ملت» را به شدت برجسته يا سخنان مرموزانه نمايندگان نظام سلطه در مورد «لغو تحريمها» را با آب و تاب فراوان در سطح رسانههايشان جهيده ميكردند، اما برعكس، مواضع خصمانه و قلدرمآبانه سياسيون غربي را عليه مردم سانسور ميكنند يا بسيار كمرنگ و كمرمق پوشش خبري ميدهند. در آن مقطع زماني نه تنها رسانههاي هواخواه ليبراليسم در داخل به سخنان توهينآميز مذاكرهكننده ارشد تيم امريكايي در مذاكرات هستهاي واكنشي درخور توجه آن هم در قالب نوشتن يادداشت و مقاله نشان ندادند بلكه حاضر نشدند حتي اصل خبر را هم در صفحات خود براي تنوير افكار عمومي و حداقل رعايت حق ابتدايي مردم، پوشش خبري دهند. چنين رويهاي بعد از برجام هم سياست ثابت رسانههاي پرتعداد اين جريان بوده است.
دگرگوني در مباني انقلاب
امريكاييها بهخوبي ميدانند شعار مرگ بر امريكا ناشي از شعور و شناخت جامعه ايران نسبت به سابقه 300ساله استعمار و 60 ساله امريكا در كشور بوده و با سطحي نشان دادن چنين شعارهايي تلاش ميكنند يكي از مباني اصلي سياست خارجه جمهوري اسلامي ايران را تضعيف كنند و تغيير دهند كه از آن بايد به عنوان «تغيير موضع » با هدف « تغيير رفتار و رويكرد» نام برد. بر اساس چنين هدفي است كه جماعتي در داخل همگام با مقامات كاخ سفيد تلاش ميكنند به مردم القا كنند كه از شعارها و رويكرد انقلابي نفعي حاصل نميشود و جامعه بايد بين مرگ بر امريكا و رفاه و گشايش اقتصادي و معيشتي يكي را انتخاب كند. اين دسته معتقدند مردم در دوراهي «مرگ بر امريكا» و «رفاه و معيشت مناسب» بدون ترديد دومي را انتخاب خواهند كرد و همين مسئله ميتواند مقدمهاي مناسب براي مخدوش كردن اصل استكبارستيزي باشد.
ماهيتي غيرقابل كتمان
از دهها و حتي صدها توطئه و دسيسه امريكاييها عليه ملت ايران ميتوان به حادثه تلخ روز 13آبان در دانشگاه تهران اشاره كرد كه به خاك و خون كشيده شدن دانشآموزان و دانشجويان انقلابي در زمين چمن اين دانشگاه منجر شد؛ روزي كه دانشآموزان مدارس را تعطيل كرده بودند و در لبيك به حركت انقلابي و ضداستكباري امام خميني(ره) به جرگه راهپيمايان پيوستند. اين حركت با پيوستن دانشآموزان به دانشجويان در دانشگاه تهران و زمين چمن اين دانشگاه اجتماعي گسترده را تشكيل داد كه حكومت شاه نتوانست آن را بربتابد، از اين رو بود كه مأموران اين اجتماع را به خاك و خون كشيدند و 56 دانشآموز و دانشجو را در اين روز به شهادت رساندند.
اما اين تنها نمونهاي كوچك از مجموعه جناياتي است كه ايالات متحده به صورت مستقيم و غيرمستقيم عليه مردم و نظام كشورمان مرتكب شده است. تجهيز و كمك به عراق در جريان جنگ هشت ساله اين كشور با جمهوري اسلامي، كمك مالي و اطلاعاتي به گروهكهاي تروريستي از جمله منافقين و جندالشيطان كه منجر به كشته شدن صدها هزار شهروند ايراني شده و همچنين طراحي و برنامهريزي براي ترور دانشمندان هستهاي كشورمان را نيز بايد به پرونده جنايات اين كشور در قبال جمهوري اسلامي اضافه كرد. علاوه بر اين شايد مهمترين تقابلي كه چند سالي است از سوي ايالات متحده در خصوص جمهوري اسلامي به كار گرفته شده، موضوع تحريمهاي غيرانساني و يكسويه اين حكومت عليه كشورمان است؛ تحريمهايي كه امريكا مدعي است بر اساس آن به دنبال زمينگير كردن حكومت ايران است اما در حقيقت استفاده از يك نوع ترور خاموش براي هدف قرار دادن مردم ايران است. واقعيت آن بود كه ايالات متحده به رغم ژستهاي بشردوستانه خود، نوك پيكان تحريمها را به سوي حوزه نيازهاي اساسي مردم ايران نظير دارو، قطعات هواپيماهاي مسافربري و مواد غذايي هدف گرفت تا ثابت كند امريكا در روزگار نو نيز هنوز دست از خصلت
جنايتكارانه خود برنداشته است.
امروز در اوج مخاصمههاي امريكا با جمهوري اسلامي و در حالي كه پرونده گزينه نظامي آنان عليه كشورمان (به گفته خودشان) هنوز روي ميز است، دولت با تئوري لزوم اعتمادسازي جهاني بر سر پرونده فعاليتهاي صلحآميز خود شرايطي را بهوجود آورده تا جماعت تجديدنظرطلب هم در مسير تطهير امريكاييها قدم بردارند و به بهانه آن به دنبال عاديسازي روابط با ايالات متحده امريكا باشند و اين روند را از مسير حذف روز مبارزه با استكبار جهاني دنبال كنند. در خوشبينانهترين حالت به نظر ميرسد رهبران اين جريان فراموش كردهاند تخاصم ايران و امريكا قدمتي به بلنداي عمر نظام جمهوري اسلامي دارد و قرار نيست با چند روز مذاكره، اين روابط عادي شود. اين در شرايطي است كه هنوز تغيير قابلتوجهي در سياستهاي يكسويه امريكا در قبال كشورمان ديده نشده بلكه رفتار و مواضع آنها نسبت به گذشته هم رويكرد بدتري به خود گرفته است و در چنين شرايطي عقل و درايت نميپذيرد كه به دشمني كه همچنان به دشمني خود مصر و متمركز است اميدوار بود و با برخي امتيازات ظاهري سخن از چشمانداز مثبت روابط تهران - واشنگتن به ميان آورد.
دیدگاه تان را بنویسید