خبرگزاری تسنیم: جنایت آل سعود در اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی برجسته و انقلابی عربستانی در روز شنبه دوازدهم دی ماه برابر با دوم ژانویه 2016 به اتهام واهی اقدامات تروریستی موجی از خشم و انزجار در جهان از این رژیم سرکوبگر به وجود آورد.آل سعود سه مبارز شیعی دیگر بهنامهای علی سعید الربح، محمد علی عبدالکریم الصویلم و محمد فیصل محمد الشیوخ را به شهادت رساند.
شیخ نمر روحانی برجسته شیعه عربستانی بهسبب حمایت از حقوق مشروع و پایمال شده شیعیان و اعتراض مدنی به اقدامات و سیاستهای تبعیضآمیز رژیم آل سعود علیه مردم شرق عربستان و نابرابری در حقوق شهروندی، با حکم اعدام مقامات سعودی روبهرو شده بود که این رژیم 12 دی ماه، این روحانی مبارز را با شمشیر گردن زد و حتی از تحویل پیکر مطهر وی به خانوادهاش به سبب تاثیرات خاکسپاریاش در شرق عربستان خودداری کرد،شیخ نمر چندی پیش از اعدام خود به طرفدارانش و محبان اهل بیت(ع) در اقصی نقاط جهان مژده داد و خداوند را بهخاطر سرنوشتی که برایش مقدر کرده است، شکرکرده بود.
آل سعود به بهانه حمله برخی افراد به سفارت و کنسولگری رژیم در ایران، در اقدامی فریبکارانه و فرا رو به جلو، روابط دیپلماتیک و تجاری خود با ایران را قطع کرد و البته به یارکشی علیه کشورمان در سطح منطقه پرداخت که تنها موفق شد چند کشور ضعیف و فقیر عربی همچون سودان، سومالی، جیبوتی،کومور و بحرین را با خود در قطع روابط آن هم با تطمیع و تهدید و فشار همراه کند و برخی کشورها همچون امارات، تنها نمایندگی خود را تا سطح کاردار کاهش دادند،اما حاضر به قطع روابط با ایران نشدند، برخی کشورها همچون قطر و کویت ضمن تایید سیاستهای ماجراجویانه و تنشآمیز آل سعود علیه ایران، صرفا به فراخواندن سفیرانشان از ایران دست زدند.
صرفا نظر از دلایل و گرایش این کشورها به رژیم عربستان که تحت سیاست تطمیع، تهدید و فشار آل سعود صورت گرفت، نگاهی به سابقه و پیشینه روابط این کشورها با عربستان بیانگر عمق اختلافات ریشهای و بنیادی میان آنهاست تا جایی که حتی سعودیها نسبت به برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ادعای مالکیت آنها را داشته اند که قطر مهمترین آنهاست. در این پرونده نگاهی به این اختلافات خواهیم انداخت.
پرونده نخست : نگاهی به مناقشات تاریخی قطر- عربستان سعودی
ریشههای نزاع رژیمهای عربستان و قطر به مطالبات منطقهای آل سعود از قطر در اوایل این قرن برمیگردد ، چرا که آل سعود،قطر را به مثابه بخش جداییناپذیر اقلیم الاحساء قلمداد میکردند، الاحساء در سال 1913 میلادی به قلمرو حکومت سعودی اضافه شد، اما آل سعود تحت تاثیر فشارهای انگلیسیها، پس از دو سال به مرزهای قطر اعتراف کردند. اما در حقیقت این اعتراف سبب دست برداشتن آل سعود از خواستههای خود به ویژه پس از کشف چاههای نفتی در قطر نشد و این مشکل همچنان محور نزاع میان حکومتهای قطر و آل سعود به ویژه با توجه به اقدام قطر در دادن اجازه اکتشاف نفت به شرکتهای نفتی خارجی باقی ماند این در حالی بود که انگلیسیها جانب قطر را گرفتند و از موضع این کشور در برابر آل سعود حمایت کردند و در طول حضورشان در منطقه خلیج فارس به آن پایبند بودند. در سال 1965 میلادی، حکومتهای قطر و آل سعود توافقنامهای را امضا کردند که بر اتخاذ تدابیری برای ترسیم مرزهای مشترک تصریح میکرد، اما قطر در ادامه از بخشی از مرزهای خود به نفع عربستان سعودی کوتاه آمد.
در سپتامبر 1992 میلادی، بار دیگر سایههای تنش و بحران بر روابط قطر و عربستان سعودی حاکم و اختلافات دو طرف بر سر مرزها تشدید شد که در این باره دو روایت مختلف مطرح شده است: روایت قطری میگوید که یک یگان از نظامیان سعودی به مرکز مرزی الخفوس قطر دو بار حمله کردند که طی آن دو نیروی گارد مرزی قطر را کشتند و بقیه را مجبور به تخلیه این مرکز کردند. اما روایت سعودی ادعا میکند حادثه صرفا چیزی جز تبادل آتش بین قبایل نبود که آن هم در خاک عربستان رخ داد نه در خاک قطر.
در هر حال، این حادثه سبب شد تا قطر توقف اجرای توافقنامه امضا شده در سال 1965 میان آل سعود و آل ثانی را اعلام کند که سعودیها به شدت با آن مخالفت کردند. قطریها همچنین نظامیان خود را از نیروی موسوم به "سپرجزیره" خارج کرده و نشستهای شورای همکاری خلیج فارس در سال 1992 میلادی را هم تحریم کردند.
با وجودی که مصر به طور مستقیم تلاشهای میانجیگرانه خود را برای نزدیک کردن مواضع سعودیها و قطریها به یکدیگر آغاز کرد، با این حال این وساطت تنها نتیجهای که داشت،آرامسازی موقت نزاع میان آل سعود و آل ثانی بود و بحران و تنش میان دو طرف همچون آتش زیرخاکستر همچنان باقی مانده است.
دیدگاه تان را بنویسید