ابوالفضل ظهره وند؛ سفیر سابق ایران در ایتالیا

کد خبر: 480480

در جهان امروز معادلاتی وجود دارد که ممکن است صورت مسأله های آن ها یکی باشد، ولی در هر کشوری معنای دیگری دارد. فهم این مسأله می تواند برای تحلیل مناسبات و مسائل بین الملل بسیار کارا باشد. برای اینکه به این موضوع مصداقی پرداخته شود می توان به مفهوم امنیت اشاره کرد. این مفهوم اگرچه که یک کلمه است اما تعریفی که از این مسأله در آمریکا می شود با تعریف ایران کاملاً متفاوت است.

سرویس بین الملل فردا:

هفته نامه پیک خورشید نوشت: در جهان امروز معادلاتی وجود دارد که ممکن است صورت مسأله های آن ها یکی باشد، ولی در هر کشوری معنای دیگری دارد. فهم این مسأله می تواند برای تحلیل مناسبات و مسائل بین الملل بسیار کارا باشد. برای اینکه به این موضوع مصداقی پرداخته شود می توان به مفهوم امنیت اشاره کرد. این مفهوم اگرچه که یک کلمه است اما تعریفی که از این مسأله در آمریکا می شود با تعریف ایران کاملاً متفاوت است. آمریکا به نوعی امنیت خاورمیانه را تصور می کند و ایران به نوعی دیگر. پس در روابط بین الملل نیز الزاماً اشتراک در لفظ به اشتراک در معنا منجر نمی شود. زمانی که پس از برجام وزیر امورخارجه آمریکا می گوید که برجام می تواند جهان را امن تر کند، الزاماً به این معنی نیست که از نگاه ایران نیز این مسأله رخ دهد. آمریکایی ها در مسأله هسته ای مسائل را به گونه ای تعریف کردند که عوامل مؤثر خود برای فشار بر ایران را از دست ندهند. وقتی رهبر انقلاب فرمودند که پرونده پی ام دی باید به طور کامل بسته و تحریم ها نیز باید یکجا برداشته شده و با ایران به عنوان یک کشور عادی عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی برخورد شود به این دلیل است که ابزار فشار را از دست طرف مقابل خالی کنیم، ولی به نظر می رسد که تا اینجای کار این مسائل محقق نشده است. از طرف دیگر آمریکا به طرق مختلف تلاش می کند که ابزارهای فشار جدیدتری نیز برای محدود کردن ایران تعبیه کند که یکی از مصادیق اخیر آن مصوبه کنگره در مورد محدودیت اعطای ویزا به مسافران به ایران است. در خصوص طرحی که در مورد کشورهای حامی حزب الله روی میز نمایندگان کنگره است نیز، اوضاع به همین صورت است. آن ها می خواهند که ایران در شرایطی باشد که بین دو گزینه حمایت از حزب الله که عمق نفوذ ایران در منطقه است دست بردارد یا تحریم های جدید را متحمل شود. این وضعیت در قطعنامه 2231 شورای امنیت نیز قابل مشاهده است. محدودیت هایی که در خصوص موشک های بالستیک ایجاد شده، منوط به این است که طرف غربی آن را چگونه تفسیر کند. ممکن است آمریکا یک موشک با کلاهک 500 کیلویی و با برد 1000 کیلومتر را نیز جزء موارد ممنوع شده در قطعنامه بداند، در حالی که قدرت موشکی جزء خطوط قرمز و قدرت بازدارنده ایران است و به هیچ وجه قابل مسامحه نیست. باید توجه داشت که با گذر زمان امکان خروج ایران از توافق هسته ای کاهش می یابد، چون مابه ازای روشنی برای هر اقدام ما تعریف نشده است. می بایستی پس از بستن پی ام دی غرب مابه ازای هم وزن آن را انجام می داد و بعد ما سراغ تعهدات مان درباره رآکتور اراک می رفتیم که اجازه "دبه" را از طرف مقابل بگیریم. زیرا در انجام تعهدات، ما در حال از بین بردن ظرفیت سخت هستیم که برگشت پذیری آن بسیار مشکل است ولی طرف مقابل با یک امضا می تواند شرایط را به شرایط قبل برگرداند. اگر ما ساختار سخت هسته ای را از بین می بریم آن ها نیز باید ساختار تحریم ها را از بین می بردند. اکنون فضای سیاسی آمریکا تحت تأثیر رقابت های انتخاباتی است. اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا سیاست های اوباما در موضوع هسته ای ایران را قبول نداشته باشد، تعهدی ندارد که به آن پایبند باشد، همان طور که برخی از کاندیدا های فعلی در آمریکا این سخن را گفته اند. اما برای مواجهه با غرب چگونه باید رفتار کرد که بتوان منافع ملی کشور را تأمین کرد؟ آمریکا قدرت بازیگری ایران در منطقه را حمایت از تروریسم نامیده، توان دفاعی ما که می تواند قدرت دفاعی امت اسلامی محسوب شود و توان تأثیر گذاری موثر ایران خارج از مرزها را تهدید تلقی کرده و پایبندی به سنن و ارزش های دینی و بومی در جامعه مان را نقض حقوق بشر می نامد. لذا آمریکا در حوزه های متعدد، ظرفیت هایی از ایران که برایش معضل محسوب می شود را با عناوین مختلف تحت فشار می گذارد. کاری که غرب برای تحت تأثیر گذاشتن این مؤلفه های قدرت ایران انجام می دهد تجزیه معادلات چند مجهولی غیر خطی به معادلات تک مجهولی خطی است این در حالی است که با این کار ما همه ابزارهای قدرت مان را در حوزه های مختلف از دست می دهیم. آمریکا از سوی دیگر به بهانه مذاکرات هسته ای شروع به باز کردن معادلات دیگر در زمینه مولفه های قدرت ما کرده است تا بتواند بعد از حل مسأله هسته ای آن ها را نیز با همین روش حل کند وگرنه چه نیازی به نوشتن بیش از 100 صفحه، موافقت نامه هسته ای بود. مگر همین آمریکا در توافق هسته ای با کره شمالی یک متن 4 صفحه ای را تنظیم نکرده بود؟ در حالی که کره شمالی به بمب اتم دست یافته و ایران به سمت ساخت بمب اتم هم نرفته بود، اما چون کره شمالی مولفه قدرت دیگری ندارد آمریکا تنها قضیه هسته ای را با آن ها حل کرده و کاری به مسائل دیگر نداشته است. انقلاب اسلامی یک رفتار کلی یا پارادایمی دارد که تابعی غیرخطی را توصیف می کند که تنها یکی از پارامترهای آن فعالیت ها و قدرت هسته ای کشورمان است. آن ها چون توان این را ندارند تا با پارادایم جمهوری اسلامی به صورت یکجا برخورد کنند آن را تجزیه کرده و به صورت معادلات خطی تک مجهولی آن ها را حل می کنند که این گونه حل مسائل برای ما نتیجه بسیار ناچیزی دارد. ادامه روند حل مسائل به صورت تجزیه شده خطی، نه تنها مشکلات ما را حل نمی کند، بلکه باعث کم رنگ شدن رفتن ظرفیت های ژئوپلیتیک و امنیت ملی ما می شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت