ایران: نقزدن در هر کاری آسانترین کار است و در سیاست چنان آسان میگردد که گاهی توهین و فحاشی هم چاشنی آن میشود! آن هم در صحن علنی مجلس که خانه ملت خوانده میشود و آن را در رأس امور میدانیم یا در سرمقالهنویسی که از توهین و استفاده از کلمات رکیک فروگذار نمیکنیم، آن هم برای دو نفری که کارنامه زندگیشان روشن است و هر دو شخصیتهایی علمی شمرده میشوند. یکی؛ دکتر علی اکبر صالحی، از خاندان «شهید ثالث» که در یکی از مهمترین مراکز علمی جهان دانش آموخته فیزیک هستهای است و دیگری؛ دکتر محمدجواد ظریف که رئیس جمهوری او را «قهرمان ملی» مینامد و استاد روابط بینالملل و مؤلف در رشته تخصصی خود است. دوستی که 10 سال قبل همراه با او به سفر حج رفته بود، میگفت؛ دو نفری با خودرویی از مکه به مدینه میرفتیم، شب جمعه بود، به جای گفتوگوهای ساده پیشنهاد کرد که با هم دعای کمیل بخوانیم.
گفتم ما که متن دعا را در اختیار نداریم. گفت؛ خدا کریم است، من شروع میکنم، تو هم با من همراه شو، شاید آن حفیظ، حافظه ما را یاری کند. دعای کمیل را با هم خواندیم و لذت کلمات آن بر جانم آنگاه حک شد که ظریف میخواند و اشک میریخت. حالا این هر دو که مردم به آنها افتخار میکنند، مخاطب عباراتی نظیر؛ «غلط اضافی کرده»، «قدر یک خروس غیرت داشته باش»، «زیر سیمان دفنت میکنیم»، «پدرسوخته بازی»، «ننر بازی» و... شدهاند. تعجب از دستگاههای نظارتی است که زبان و قلم برای بیان و نوشتن چنین کلماتی را باز گذاشتهاند و دریغ حتی از یک تذکر ارشادی یا قضایی! بگذریم...
در فضای اندوهزده از شنیدن و خواندن این کلمات بودم که شنیدم آقای اشتاینمایر در سفر به تهران ابراز تمایل کرده تا میان تهران و ریاض میانجیگری کند! و روابط ایران و عربستان سعودی را تلطیف سازد! چندین ماه قبل را به یاد آوردم زمانی که هنوز ملکعبدالله در قید حیات بود و جنگ الفاظ میان تهران و ریاض سر برآورده بود. بسیاری در محافل سیاسی پیشنهاد میدادند که سالمسازی این فضای آلوده میتواند به دست آقای هاشمی رفسنجانی انجام پذیرد. زیرا شخصیت آقای هاشمی رفسنجانی مورد احترام بسیاری از سعودیهاست. در همان ایام در روزنامهای خبر داده شد که آقای هاشمی رفسنجانی میخواهد برای انجام این کار چنین سفری انجام دهد اما شروطی دارد که بسیاری از تندروها برنمیتابیدند و همچنان هم به آقای هاشمی رفسنجانی نق میزنند و هم اینکه، صدایشان در توهین به سعودیها را در جهت منافع ملی ما میشمارند! لاجرم نخواستند که آقای هاشمی رفسنجانی مدیریت این کار را به دست گیرد و روابط دو کشور مهم اسلامی را تلطیف کند! اما امروز، کار به کجا رسیده است که وزیر خارجه آلمان به تهران میآید و از تهران راهی ریاض میشود و به وزیر خارجه ما میگوید، مایل است تا
میانجیگری را برعهده گیرد و تفاهم میان دو کشور را برقرار سازد! بیشتر نمینویسم الا، فاعتبروا یا اولی الابصار!
دیدگاه تان را بنویسید