در مبانی نظری و فکری اختلافی با ایثارگران و پایداری نداریم
بعد از مدتها حزب موتلفه چندی است توجه همه را به خود جلب کرده است. البته گفته میشود بسیاری از این توجهها از سر دلسوزی برای حزبی است که پرچمدار میانهروی در کشور بود و اکنون این گمانه وجود دارد که با تغییر استراتژی به جمع تندروها بپیوندد. اما حمیدرضا ترقی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه تمام این تحلیلها را رد کرده و میگوید که هیچ مبنایی ندارد.
بعد از مدتها حزب موتلفه چندی است توجه همه را به خود جلب کرده است. البته گفته میشود بسیاری از این توجهها از سر دلسوزی برای حزبی است که پرچمدار میانهروی در کشور بود و اکنون این گمانه وجود دارد که با تغییر استراتژی به جمع تندروها بپیوندد. اما حمیدرضا ترقی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه تمام این تحلیلها را رد کرده و میگوید که هیچ مبنایی ندارد. وی تاکید کرد که هدف موتلفه صرفا وحدت اصولگرایان است. براساس گفتههای این چهره قدیمی حزب موتلفه مواضع مشترک موتلفه با جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری که اخیرا با یکدیگر ائتلاف کردهاند، بسیار زیاد است. او ضمن رد میانداری تندروها در حزب موتلفه به اصطکاک تیم رسانهای حزب با پایداری اشاره دارد که طی جلسات اخیر و با بحثهایی که صورت گرفته، این مواضع قدری تعدیل شده است. ترقی حتی از عملکرد پایداری دفاع کرده و میگوید که تندروها یگر در پایداری عضو نیستند. *سوال نخستم درباره ائتلافی است که اخیرا حزب موتلفه با ایثارگران و پایداری صورت داده است. به هر حال موتلفه یک حزب شناسنامهدار، با تجربه و با سابقه است و با ۲حزب دیگر متفاوت است و از دو حزب دیگر بخصوص پایداری بهعنوان احزاب فصلی یاد میشود. هدف موتلفه از اینکه با این گروهها سر میز مذاکرات وحدت نشسته و ائتلاف کرده، چیست؟ اولا اینکه میفرمایید با ۲حزب دیگر متفاوت است، باید ببینیم تفاوتهای ما در چه چیزهایی است. اعتقاد ما بر این است امروز که رقابت انتخاباتی هم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و هم انتخابات مجلس خبرگان، رقابت بین طرفداران اسلام حداقلی و اسلام حداکثری است، بنابراین باید وحدت حول محور اسلام حداکثری صورت بگیرد و تشکلهای پایداری و ایثارگران هردو از تشکلهایی هستند که مانند موتلفه معتقد به اسلام حداکثری بوده و پایبند به پیاده کردن تمام اسلام در جامعه تا حد امکان و توان، هستند. بنابراین در مبانی نظری و فکری ما اختلافی با یکدیگر نداریم. ممکن است در روشها در گذشته برخی اختلافنظرها وجود داشته باشد ولی الان در مبانی نظری ما همفکر هستیم و طبیعتا در این رقابت، وحدت و هماهنگی باید پیشگام باشیم. لذا آنچه تاکنون دنبال شده این است که اولا تحلیل مجموعه این تشکلها نسبت به مسائل جاری کشور و فهمشان از مواضع مقام معظم رهبری و درکشان نسبت به رقابتهای اصلی که باید در این مرحله از انتخابات صورت بگیرد و همچنین اهدافی که باید بهعنوان منشور اصولگرایی دنبال کنند، با همدیگر یکی شود و به یک سند مشترکی در مجموعههای این مسائل برسیم که بحمدالله رسیدیم و این سند مورد توافق همه است. * شما به احزاب و گروههایی اشاره کردید که دنبال پیاده کردن اسلام حداکثری هستند. به هر حال گروههای اصولگرا حداقل داعیه چنین امری دارند و نمیتوان در گروههای اصولگرا، حزبی را یافت که چنین ادعایی نداشته باشد. حزب موتلفه جزو احزابی محسوب میشود که در دورههای مختلف همواره بهعنوان یک حزب میانهرو محسوب میشد، حال سوالی که پیش میآید اینکه چرا موتلفه از بین احزابی که دنبال پیاده کردن اسلام حداکثری هستند سراغ ایثارگران و پایداری رفته و سراغ طیف میانهروتر مانند جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری و یا حتی فراکسیون رهروان ولایت نرفته و با آنان ائتلاف نکرده است؟ اولا جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری هم همراه با موتلفه است و در این مسیر جلسات متعددی با آنان داشته و گزارشهای مورد نیاز به آنان هم منعکس شده و طبیعتا در شورای هماهنگی اصولگرایان که تشکیل خواهد شد همه گروههای جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری حضور خواهند داشت. ولی بحث مقدماتی و زیرساخت این وحدت را این 3تشکل شروع کردند، بدون آنکه بخواهند در انحصار خود در بیاروند. نکتهای که هر 3تشکل روی آن توافق دارند اینکه هیچکدام خود را مجاز به سهمخواهی در انتخابات نمیدانند و همه به این پایبند هستند که نیروهای اصولگرا به مجلس راه پیدا کنند، حتی اگر غیر از اعضای تشکل خودشان باشند. در واقع این اصول بهطور طبیعی زمینه را فراهم میکند که بقیه تشکلها با این حرکت همراه شوند و بر این موضوع کاملا واقف شوند که تشکلهایی که کار وحدت را آغاز کردند برای منافع گروهی خودشان وارد این فاز نشدهاند. بلکه بهعنوان ضرورت اجتناب ناپذیر برای کل جریان اصولگرا مقدمات این کار را فراهم کردند. *اما تجربه یک چیز دیگر را میگوید. ما در 2انتخابات قبلی مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم که بزرگان اصولگرا مانند مرحوم آیتالله مهدویکنی و مرحوم عسگراولادی تمام تلاش خود را انجام دادند تا گروههای اصولگرا ذیل یک چتر و لیست وارد انتخابات شوند، اما پایداری هیچوقت قبول نکرد کنار سایر گروههای اصولگرا قرار بگیرد. حال چه اتفاقی افتاده که پایداری وعده داده سهمخواهی نکند؟ قطعا تجربهای که در انتخابات۹۲ به دست آمده برای پایداری جزو مواردی است که آن را تشویق کرده که به وحدت اصولگرایان بپیوندد. طبیعتا آن تجربه و اشکالاتی که در روش گذشته اصولگرایان وجود داشته امروز درس عبرتی است برای آنکه وحدت را جدیتر گرفته و هماهنگی و همگرایی را افزایش دهند. *بنابراین به نظر شما موتلفه تغییر موضع نداده و صرفا وحدت اصولگرایان را دنبال میکند؟ همینطور است. این تعبیرها و تحلیلها که چرا موتلفه به تندروها پیوسته و اینکه چرا هضم احزاب تندرو شده و... اینها نهتنها هیچ مبنایی ندارد بلکه کاملا برداشتهای غیرواقعی از این مساله است. اولا عناصر تندرویی که قبلا در پایداری بودند و الان ممکن است در مجلس باشند، الان از پایداری جدا شدند و ارتباطی با پایداری ندارند که ما عمکلرد آنان را به حساب کل پایداری بگذاریم. نکته دوم مواضع شخص آیتالله مصباح است که کاملا با مواضع آیتالله موحدیکرمانی دبیرکل جامعه روحانیت و آیتالله محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین هماهنگ بوده و کاملا همفکر و همنظر هستند و در این مسائل دیدگاههایشان نزدیک است. نکته دیگر اینکه ما در جلسات متعدد- حدود ۴۰جلسه- پیرامون این موضوعات با یکدیگر نشست داشتیم و دیدگاهها با یکدیگر بسیار نزدیک شده است. بنابراین قضاوتی که از بیرون صورت میگیرد، بهتر است بگوییم ناشی از کماطلاعی است. حزب موتلفه امروز ضرورت وحدت و انسجام اصولگرایان را بسیار از منافع جناحی و حزبی خود مهمتر میداند. لذا بر همین اساس به نظر میرسد این نوع تحلیلها واقعبینانه نیست و مواضع مشترک ما در تحقق اسلام حداکثری با این تشکلها بسیار زیاد است و اختلافنظرهایی که ممکن است در سلیقهها و روشها وجود داشته باشد، جای طرح آنها الان نیست. * قبول دارید اخیرا مواضع حزب موتلفه که از سوی دبیرکل حزب اعلان عمومی میشود، مقداری تندتر شده و به دیدگاههای پایداری نزدیک شده است؟ اینکه مواضع تندتر شده یعنی چه؟ *مقداری انتقادهای حزب موتلفه بیشتر شده است. انتقاد نسبت به چه؟ *مثلا انتقاد موتلفه نسبت به عمکلرد دولت در موضوعات مختلف از جمله برجام بیشتر شده است. موتلفه از ابتدا اولین گروهی بود که خدمت آقای روحانی رسید و اعلام آمادگی برای همکاری کرد. موضع ما هم همانجا اعلام شد که حزب موتلفه به دنبال حمایت حکیمانه از دولت است و نقد مشفقانه و رصد هوشمندانه را دنبال میکند. گفتیم که هرجا دولت اقدامش خوب، مثبت و در جهت خواستههای مقام معظم رهبری باشد، ما از آن حمایت میکنیم و هرجا هم که احساس کنیم کوتاهی شده یا تقصیری صورت گرفته، نقد خود را مطرح کرده و بیان میکنیم. اینطور نبود که تمام موضعگیریهای آقای حبیبی درباره دولت منفی باشد یا تمام آن مثبت باشد. سعی شده در موضعگیریها نسبت به دولت هم به نقاط قوت عملکرد دولت اشاره شود و هم به نقاط ضعف عملکرد دولت. در موضع هستهای حزب موتلفه هیچگاه با دلواپسان نبوده و این موضوع در موضعگیریها هم رعایت شده است. طبیعی است که اگر در این موضوع ما با دولت مخالف بودیم یا نقد تندی داشتیم در مواضع خود آن را بیان میکردیم ولی سعی کردیم در بیان مواضع در مسیری حرکت کنیم که مقام معظم رهبری حرکت کردند و نکاتی که به دولت متذکر شدند. ما هم سعی کردیم این نکات را بهعنوان مطالبه احزاب و مردم مطرح کنیم و فکر نمیکنم مواضع موتلفه در قبال عملکرد دولت تند باشد. *اخیرا شبههای هم درباره حزب موتلفه مطرح شده و آن اینکه اخیرا نیروهای نزدیک به جبهه پایداری در حزب موتلفه وارد شدهاند. مثلا گفته میشود تیم رسانهای موتلفه کلا از سوی عناصر رسانهای پایداری تامین میشود. آیا این قضیه واقعیت دارد؟ به هیچوجه چنین چیزی صحت ندارد. اتفاقا اصطکاک تیم رسانهای موتلفه با پایداری از قبل بیشتر بوده و الان در اثر این جلسات و با بحثهایی که صورت گرفته تعدیل شده است. اما چنین چیزی نیست که تیم رسانهای موتلفه تحتتاثیر جریان سیاسی خاصی قرار بگیرد. تیم رسانهای حزب موتلفه اسلامی براساس خط و مشی که در مرکز سیاسی و در شورای مرکزی تعیین میشود، اتخاذ مواضع میکند و اگر از آن هم عدول کند، طبیعتا برخورد حزبی صورت میگیرد. اما همیشه در موضعگیریهای خود سعی کرده مطابق مواضع کلان حزب عمل کند. *سوال آخر من راجع به انسجام حزبی موتلفه است. بعد از رحلت مرحوم عسگراولادی برخی گفتهاند فقدان لیدر موتلفه باعث نمایان شدن اختلافات اعضای موتلفه شده است. آیا چنین موضوعی صحت دارد؟ خب، حقیقا رحلت آقای عسگراولادی یک ثلمهای بر موتلفه وارد کرد. ولی درایت آقای عسگراولادی از قبل موجب شده بود که خودشان را از بخش اجرایی و بخش تصمیمگیری حزب، خارج کند و به قرار گرفتن در دبیرکلی جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری سعی میکرد، مواضعاش مواضع جبههای برای کل جریان اصولگرایان تنظیم کند، نه مختص به حزب موتلفه اسلامی. لذا ایشان مقداری مواضعاش را فراحزبی اتخاذ میکرد و حتی در همین اواخر عمر هم ایشان وقتی میخواستند مواضعی راجع به سران فتنه اتخاذ کنند، اصرار داشتند که این مواضع از سوی حزب نباشد، بلکه از سوی یک شخصیت فراحزبی اتخاذ شود تا محدودیتی نداشته باشند. بنابراین از زمانی که ایشان از دبیرکلی حزب موتلفه کنار رفتند و بعد هم سعی کردند دبیرکل جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری باشند، اگرچه همواره بهعنوان پدر معنوی موتلفه محسوب میشدند، به مرور سعی کردند تکیه و اتکای موتلفه به خودشان را به حداقل برسانند. بنابراین از زمان درگذشت ایشان، اگرچه نوع تشکلهای ما همیشه به شخصیتها آویزان بودند ولی موتلفه سعی کرده متکی به سیستم باشد و این اتکا به سیستم و تشکیلات را در داخل خود نهادینه کند تا با از دست دادن این نوع شخصیتها تزلزلی در روند کارش بهوجود نیاید. البته نمیشود انکار کرد که فقدان مرحوم عسگراولادی هیچ تاثیری نگذاشته است، به هر حال تاثیر خود را دارد ولی توانسته ظرف همین زمان یکسال و اندی بعد از رحلت ایشان تکانههای بعد از رحلت ایشان را تحمل و جبران کرده و به یک آرامشی برای برگزاری کنگره آینده خود برسد. منبع: همشهری ماه
دیدگاه تان را بنویسید