«اصغر زارعی» در روزنامه «حمایت» نوشت: وزارت امور خارجه آمریکا در آستانه 10 تیرماه قصد دارد گزارشی از به اصطلاح وضعیت حقوق بشر در ایران را منتشر کند. این گزارش که انتشار فوری آن از سوی برخی سناتورهای تندروی ایالات متحده درخواست شده بود، به روال گذشته در حالی قصد محکومیت ایران را دارد که فجایع اخیر آمریکا، جامعه جهانی را در شوک فرو برده است. حادثه تیراندازی کلیسای تاریخی سیاهپوستان آمریکا در «چارلستون» واقع در کارولینای جنوبی که به کشته شدن دستکم 9 نفر منجر گردید، از جمله تازهترین این فجایع است. بر اساس تحقیقات پلیس، قاتل سفیدپوست بر اساس نفرتی که از سیاهپوستان داشته چنین اقدامی را مرتکب شده است. آنچه که امروز در آمریکا در برابر دیدگان جهانیان قرار دارد، دارای سابقهای دیرینه است. گروهی به نام «کوکلاکس کلان» در سال 1865 شکل گرفت که پشتیبان برتری نژاد سفید و نفرت نژادی بودند. آنها برای رسیدن به اهداف خود به اعمال غیر اخلاقی متوسل میشدند. برای نمونه پریشان ساختن شکل خود و ترساندن سیاهان آمریکا با استفاده از ابزار ترور، خشونت و ایجاد وحشت از جمله حربههای آنان جهت پیشبرد عقایدشان بود. «مالکوم ایکس» فعال
سیاهپوست مسلمان و مدافع حقوق آمریکاییهای آفریقایی تبار نیز به دست همین گروه نژادپرست کشته شد. فعالیت این گروه تا زمانی که وضعیت اقتصادی آمریکا بهبود نیافت، همچنان ادامه داشت. پس از اینکه شدّت فعالیت «کوکلاکس کلانها» به علت بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا و کاهش فشارها بر دولت این کشور تا حدودی کاسته شد؛ در نتیجه اقدامات نژادپرستانه آنان علیه سپاهپوستان نیز کمرنگ گردید. اما روند فشار بر سیاهپوستان که یا به دلیل نبود رسانهها برای انعکاس ظلمهای روا رفته بر آنان و یا کمتر شدن جریان نژادپرستی در دوران بوش پسر بازتاب کمتری داشت، پس از اتخاذ سیاستی نابخردانه دوباره از سر گرفته شد. به دنبال نمایش 11 سپتامبر و هجوم ناشیانه ایالات متحده به خاورمیانه، شرایط اقتصادی این کشور دوباره به حالت بحران بازگشت. اوضاع نابسامان اقتصادی پس از جنگ که ناشی از هزینه نظامی تحمیل شده بر مالیاتدهندگان آمریکایی بود، به خصوص بحران اقتصادی سال 2007 و تداوم آن، موجب تشدید اقدامات نژادپرستانه در این کشور گردید. احیای جریانهای نژادپرست علیه رنگین پوستان به ویژه سیاهپوستان در چند سال گذشته از شدّت و حدّت بیشتری به خود گرفت. نکته حائز
اهمیت این رویدادها، قتل شهروندان سیاهپوست به دست پلیس فدرال آمریکاست. این کشتارها که اگر هر هفته و هر ماه از آن خبری مخابره نشود، جای تعجب دارد، غالباً بدون دلیل و مدرک خاصّی اتفاق میافتد. برخی نهادهای حقوق بشری علیرغم اینکه تحت سلطه و نفوذ آمریکا قرار دارند، نتوانستند چشم خود را بر این حقایق تلخ ببندند و به ناچار نسبت به اینگونه اقدامات در جامعه آمریکایی واکنش نشان دادند. سازمان عفو بین الملل پنجشنبه هفته گذشته اعلام کرد سالانه دستکم 400 شهروند آمریکایی توسط پلیس کشته میشوند! این سازمان همچنین سیاهپوستان آمریکایی و افرادی که رنگ پوست تیرهتری دارند را قربانیان اصلی خشونت پلیس آمریکا معرفی کرده است. در حالی که سیاهپوستان 13.2 درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند ولی بیش از 27.6 درصد کل مرگ و میر توسط پلیس آمریکا را شامل میشوند. شبکههای تلویزیونی اروپایی نیز بر این تبعیض نژادی تصریح و تاکید دارند تا جایی که شبکه تلویزیونی فرانس24 بر این باور است که سیاهپوستان آمریکا هر روز بیشتر به حاشیه رانده میشوند. از سوی دیگر؛ تلاش آمریکا برای استفاده از حربه حقوق بشر برای تحمیل سیاستهای استکباری خود علیه
کشورهای مستقل از جمله ایران در حالی است که این کشور به عنوان داعیهدار دموکراسی و حقوق بشر هرگز سعی نکرده است که به حقوق سیاهپوستان توجه واقعی و حقیقی داشته باشد. با اینکه رئیس جمهور این کشور سیاهپوست محسوب می شود، اما به اعتقاد مردم آمریکا، باراک اوباما فردی دو رگه است که هیچگاه برای حقوق مدنی سیاهپوستان تلاشی نکرده است. گواه این حقیقت آن است که بر اساس آمار ارگانهای رسمی این کشور، احتمال اینکه پلیس آمریکا فرد سیاهپوستی را در خیابانها متوقف کند، 19 برابر بیشتر از بازداشت یک فرد سفیدپوست است. ابعاد نقض حقوق شهروندی تنها به جنبههای داخلی محصور نشده بلکه مقامات کاخ سفید، حتی بر قراردادهای بینالمللی نیز وقعی نمینهند. بر اساس اعلام کمیسیون حقوق بشر، آمریکا در هیچ یک از اسناد حقوق بشری منطقهای عضو نشده است. در مواردی هم که در کنوانسیونی وارد شده، قراردادهای حقوق بشری این کشور در کنگره تصویب نمیشوند. سیاق سازماندهی دولت آمریکا به نحوی است که تعهدات بینالمللی این کشور تنها توسط دولت فدرال آن هم به شیوهای معیوب که شاهد آن هستیم، اجرا میشود و دولت ایالات متحده مقاومتی سیستماتیک در برابر پذیرش
تعهدات بینالمللی در رعایت حقوق بشر دارد. در این کشور هیچ نهاد مستقلی وجود ندارد که بر رعایت حقوق بشر در هر سه سطح فدرال، ایالتی و محلی نظارت کند و آمریکا همواره از نظارت بینالمللی در این خصوص امتناع کرده است. آمریکا در کنوانسیونهایی مانند منع شکنجه، میثاق حقوقی، مدنی، سیاسی و بینالمللی عضو نشده و اساسا آنها را قبول ندارد، در حالی که این کشور بیشترین ادعای رعایت حقوق بشر در جهان را دارد، اما در سطح جهان کمترین عضویت در نهادهای حقوق بشری را داراست. مقامات کاخ سفید هیچگاه به این سوال پاسخ ندادهاند که چرا با وجود نمونههای فاحش و متعدد از نقض حقوق بشر، کشتار سیاهپوستان در خیابانها، خشونت وحشیانه علیه آنان و تلقی نمودن آنان به عنوان شهروند درجه 2، مسئله حقوق بشر ایران را همواره در بوق و کرنا میکنند و از مواردی چون اعدام قاچاقچیان مواد مخدر به عنوان نقض حقوق بشر یاد مینمایند؟ آیا جز این است که قصد دارند برای فشار بیشتر بر مذاکرهکنندگان ما از سیاست به اصطلاح«قدرت هوشمند» استفاده کنند؟ سیاستی که بر اساس آن، از تمام ابزارهای مستقیم و غیر مستقیم برای رسیدن به هدفی راهبردی استفاده می شود. استانداردهای
دوگانه و مزوّرانه کدخدا در زمینه حقوق بشر به خصوص در مبارزه با تروریسم، نیازمند تنها یک مقایسه کوتاه برای روشنگری است؛ آنجا که رهبر معظم انقلاب در سالروز رحلت امام(ره) فرمودند: «ما امروز به همان اندازه که با رفتارهای وحشیانه و ظالمانه جریان داعش در عراق و سوریه مخالفیم، با رفتار ظالمانه پلیس فدرال آمریکا در داخل این کشور مخالفیم و هر دو رفتار را همانند یکدیگر میدانیم.»
دیدگاه تان را بنویسید