یمن و قبای وارونه فدرالیسم

کد خبر: 420877

برخی قدرت های منطقه می خواهند با دادن هویت ایالتی به حکومت های محلی، بخشی از اختیارات دولت مرکزی را لغو کنند و به گروه های محلی واگذار کنند. این واگذاری قدرت در گام نخست مقدمه ایجاد امکان برای این می شود که گروه های محلی و حکومت های مداخله گر خارجی، روابط سیاسی و نظامی مستقل از دولت مرکزی با یکدیگر ایجاد کنند. ایجاد این روابط مستقل هم در عمل زمینه ساز تجزیه کشور می شود.

فردانیوز: «یمن و قبای وارونه فدرالیسم»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است که در آن می خوانید؛ ماه هاست که برخی محافل بین المللی از راه حل فدرالیسم برای یمن سخن می گویند. سناریوهای مختلفی براساس این راه حل بیان شده است. برخی از این می گفتند که 21 استان کنونی جمهوری یمن به 6 فدرال تقسیم شود. به تازگی هم از یک طرح جدید سخن گفته شده است که گویا به ابتکار پادشاهی عمان مطرح شده است. در این طرح یمن به یک کشور فدرالی با 2 منطقه ایالتی در جنوب و شمال تبدیل می شود. همیشه در پس چنین طرح ها و ابتکارهایی، انگیزه های سیاسی متفاوتی نهفته است اما فارغ از چنین اهداف و انگیزه هایی، این پرسش وجود دارد که اساسا در یمن یا حتی برخی دیگر از مناطق خاورمیانه می توان از ایده فدرالیسم استفاده کرد؟ قد و قواره قبای فدرالیسم فدرالیسم یکی از ایده های ذیل عنوان کلی منطقه گرایی (Regionalism) است. منطقه گرایی فرآیندی است که از طریق آن منطقه های جغرافیایی به بخش های مهم سیاسی یا اقتصادی تبدیل می شوند که مبنای همکاری یا (ایجاد) هویت (جدید) می شوند. منطقه گرایی ٢ حالت کلی دارد. در یک حالت، منطقه گرایی یک پدیده فروملی و فرآیند غیرمتمرکزسازی است که درون کشور ها رخ می دهد. این پدیده به عنوان نمونه در کشورهایی دیده می شود که فدرالیسم را تجربه می کنند که شامل ایالات متحده آمریکا، برزیل، پاکستان، استرالیا، مکزیک، سوئد، نیجریه، کانادا، اسپانیا و... است. ایجاد ایالات متحده آمریکا احتمالا محسوس ترین نمونه تاریخی از این قبیل است. از این طریق که ١٣ کلونی استعماری بریتانیایی سابق در شمال آمریکا از طریق پیروزی در "جنگ استقلال" (١٧٧٦) حق حاکمیت مستقل به دست آوردند. آنها ابتدا در قالب کنگره قاره ای(١٧٧٤-١٧٨١)، یک کنفدراسیون ایجاد کردند. با این حال به امید به دست آوردن نفوذ خارجی بیشتر و هماهنگی بیشتر در روابط خارجی شان، این کلونی های سابق گرد هم آمدند و ایالات متحده آمریکا را بنیان نهادند که در سال ١٧٨٩ با تایید قانون اساسی آمریکا اجرایی شد و ایالات متحده آمریکا به عنوان نخستین دولت فدرالی تشکیل شد. بنابراین در منطقه گرایی فروملی، 2 ویژگی مهم وجود دارد. اول این که در منطقه گرایی فروملی "تفویض اختیارات" به دولت مرکزی اجرا می شود. یعنی همه ایالت ها یک دولت فدرال را به رسمیت می شناسند و بخشی از اختیارات محلی را به این دولت مرکزی واگذار می کنند. نکته مهم تر اینکه در منطقه گرایی فروملی اساسا ایالت های فدرالی به دنبال وحدت و هم افزایی هستند. یعنی منطقه گرایی فروملی به ویژه در شکل فدرالی به دنبال افزایش قدرت کشور حول یک قدرت مرکزی است. یک رابطه بین مرکز و پیرامون است، بین نیروهای واگرایی که می خواهند متحد شوند. نسبت فدرالیسم و یمن اما وضعیت کنونی در یمن تلاش برای گرد هم نگه داشتن گروه هایی است که گویی تمایلی به گرد هم ماندن ندارند. یا به تعبیری واقع بینانه تر، برخی قدرت های منطقه می خواهند با دادن هویت ایالتی به حکومت های محلی، بخشی از اختیارات دولت مرکزی را لغو کنند و به گروه های محلی واگذار کنند. این واگذاری قدرت در گام نخست مقدمه ایجاد امکان برای این می شود که گروه های محلی و حکومت های مداخله گر خارجی، روابط سیاسی و نظامی مستقل از دولت مرکزی با یکدیگر ایجاد کنند. ایجاد این روابط مستقل هم در عمل زمینه ساز تجزیه کشور می شود. تجربه اقلیم کردستان در عراق و ادعاهای مسعود بارزانی برای تجزیه عراق به اسم نظام سیاسی فدرال، روشن ترین گواه برای این واقعیت دردناک است. کشورهای خاورمیانه زخم خورده مداخله کشورهای استعماری هستند و طرح راه حل هایی مانند فدرالیسم درباره آن ها، مانند این است که قیف را برعکس استفاده کنیم. ابتکار ایجاد حکومت فدرالی در خوشبینانه ترین حالت پاسخ کوتاه مدت به یک چالش بلند مدت است که در آینده ای نه چندان دور زمان مصرف آن سر می رسد و منقضی می شود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت