سناریوی عربستان بعد از شکست در یمن

کد خبر: 412749

عربستان سعودی بعد از چهار هفته از تجاوزگری نظامی خود به یمن با اعلام توقف عملیات "طوفاق قاطعیت" بدون دستیابی به هریک از اهداف سیاسی خود شکست خورد.

تسنیم: روزنامه الاخبار لبنان در مقاله ای به قلم "ناهض حتر" به بررسی نتایج تجاوزگری چهار هفته ای ارتش سعودی به یمن و عواقبت و آثار آن بر موازنه قوا و تغییرات راهبردی در منطقه خاورمیانه پرداخت و نوشت: این خلاصه بسیار روشن و غیرقابل شک و تردید از تجاوزگری عربستان علیه یمن است. تجاوزگری بعد از چهار هفته از کینه توزی سیاه با اعلام توقف "طوفان قاطعیت" بدون دستیابی به هریک از اهداف سیاسی خود شکست خورد. جنبش انصار الله زیر بمباران وحشیانه سرتسلیم فرود نیاورد و نیروهایش را از حتی یک وجب از مناطق تحت کنترل خود خارج نکرد و از مبارزه مشروع خود علیه تروریست های القاعده در استان حضرموت و سایر مناطق دست نکشید. عربستان در یمن شکست خورد. عربستان جنایت های جنگی علیه یمنی ها مرتکب شد، کودکان و زنان و سالخوردگان را به قتل رساند. تاسیسات و پل ها و مراکز خدماتی و ساختار زیربنایی را منهم کرد. زندگی روزمره خانوارها، کارگران و دانش آموزان و دانشجویان را مختل کرد اما نتوانست نه به هدف علنی خود یعنی بازگرداندن عبدربه منصور هادی (رئیس جمهور مستعفی وفراری یمن) به قدرت و نه به هدف پنهان خود یعنی توانمند کردن شبکه القاعده برای پیروزی بر ملت یمن یا گسستن این ملت سرافراز براساس مبانی مذهبی و شعله ور کردن جنگ داخلی برسد. یمنی ها با تجاوزگری با شجاعت، واحد و صبورانه برخورد کردند و آماده بدترین ها شدند. عربستان شکست خورد. شکست خوردن عربستان قطعی بود زیرا از همان آغاز دو گزینه پیش رو داشت. نخست مجبور بود که حملات هوایی را بدون تحقق هرگونه هدف سیاسی متوقف کند. آن شکستی صریح بود. دوم وارد تجاوزگری و حمله زمینی شود که عربستان را وارد چرخه فرسایشی می کرد و سیطره آل سعود بر عربستان را که در معرض تجزیه به چهار اقلیم شامل استانهای اشغالی یمن (جیزان ، نجران وعسیر)، استان های اشغالی بحری در شرق شبه جزیره عرب، حجاز و نجد قرار دارد، تضعیف می کرد. در نهایت، آل سعود اذعان به شکست سیاسی را برای نجات مملکت خویش از سرنوشتی حتمی انتخاب کرد. جالب اینجاست کسانی که به ریاض نردبان دادند تا از درخت تجاوزگری مایوسانه پایین بیاید، همان کسانی هستند که ریاض آنها را دشمن خود می داند؛ یعنی روسیه و ایران. این دو برای نجات عربستان از این خوی جنون آمیزش وارد عمل شدند و شیوه برقراری آرامش و ابتکار عمل های مسالمت آمیز را دنبال کردند. درحالی که مسکو با همراهی با ریاض برای تصویب یک قطعنامه بین المللی که آبروی عربستان را حفظ می کرد، همراه شد و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه سیاست مهار انتحار عربستان را دنبال کرد و به ملک سلمان درباره تعبات خطرناک تجاوزگری هشدار داد و از او خواست تا سفری به کرملین برای تفاهم در مورد اینکه روسیه آماده تضمین امنیت عربستان برای توقف جنگ هایش در یمن و سوریه و عراق است داشته باشد، دیپلماسی ایران نیز در مسیر دستیابی به یک چارچوبی برای خاموش کردن شعله های آتش نه فقط در شبه جزیره عربی بلکه در مشرق عربی به حرکت درآمد. اگر تجاوزگری شکست خورده سعودی به یمن به طور مستقیم به هدف جلوگیری از استقلال ملت یمن و حضور ایران و روسیه در جوار عربستان بود، آل سعود مرعوب شده از اذعان غرب به ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای اصلی و ائتلاف ایران و روسیه تلاش کرد تا در مقابل این محور دست به تنش آفرینی بزند که آن را "طوفان قاطعیت" نامیدند. این امر بیانگر ترس از تحولات راهبردی حاصل شده در دو سطح منطقه و بین المللی است؛ نخست: توافق بین تهران و جامعه بین المللی برای حل و فصل پرونده هسته ای و رفع محاصره ایران. دوم: رویکرد ایران برای پیوستن به پیمان دفاعی "شانگهای" و تصمیم مسکو برای اجرایی کردن قرارداد فروش سامانه های "اس 300" و سوم: سخنان باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه خطرات پیش روی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از داخل این کشورها و نه جانب ایران است که این خطرات داخلی به علت انسداد افق سیاسی و اجتماعی پیش روی ملت های این کشورهای عرب است. بعد از شکست، عربستان نه تنها گزینه ای جز اذعان به موازنه جدید قوا در سطح منطقه ای و بین المللی پیش رو ندارد بلکه بقای آن در آینده، در گروه تفاهم های راهبردی است که با مسکو و تهران بدست می آید. بعد از شکست، هدف بعدی "طوفان قاطعیت" جدید علیه سوریه نخواهد بود بلکه هدف مذاکره درباره حل و فصل درگیری در این کشور زیر سقف بشار اسد رئیس جمهور سوریه و نظام او خواهد بود. بحثی در اینجا نیست؛ به جز در زمینه جزئیات اجرایی به منظور ملحق کردن مخالفان مورد قبول به روند سیاسی ملی. بعد از شکست، پیش روی عربستان کاری خواهد بود که همواره از انجام آن درقبال عراق فرار کرده است؛ یعنی همان اذعان به دولت جدید عراق و روابط منطقه ای آن و پیوستن این کشور به محور مقاومت است. بعد از شکست، ملک سلمان به کمپ دیوید خواهد رفت تا این بار به خوبی به مطالب دیکته شده از طرف آمریکا درخصوص اولویت اصلاحات سیاسی و فرهنگی و دینی داخلی گوش فرا دهد زیرا غربی - که همواره از وهابیت و تولیدات تروریستی آن به عنوان ابزاری سیاسی در کشورهای ما استفاده کرده است- امروز پی برده است که عربستان قدیمِی وهابیِ تروریستیِ به خطری برای همه جهان تبدیل شده است و دیگر جهان راهی جز پایان دادن به این فرمول سعودی تاریخ گذشته و به روز کردن نظام سعودی یا خلاصی از آن ندارد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت