تاوان سکوت در برابر احمدی‌نژاد را پرداختیم

کد خبر: 316783

اصولگرايان اميد دارند كه رقباي سياسي خودشان از طريق كاركردهاي نهادهاي قانوني نظام امكان حضور در صحنه انتخابات‌ها را نداشته باشند. اين موضوع به خودي خود يك عامل بازدارنده‌اي براي حركت‌هاي سياسي اصولگرايان است؛ يعني نبايد به اين كاركردهاي قانوني نهادهاي قانوني نظام اميد داشت. وقتي اميدواري در اين زمينه باشد شاهد كار و تلاشي هم نخواهيم بود. درست مانند پسري كه پدر متمكن داشته باشد. اين فرد هيچ وقت تن به كاركردن و كسب درآمد نمي‌دهد براي اينكه از پدر خود مي تواند متنفع شود.

سرويس سياسي «فردا»- امير حمزه ن‍ژاد؛ اصولگرايان امروز در مرحله گذاري قرار دارند كه اين مرحله از زمان انتخابات رياست جمهوري يازدهم و به سبب عدم موفقيت آنان در انتخابات آغاز شده است، همين موضوع ضرورت بازيابي جبهه اصولگرايي را مطرح مي‌كند، به اين معنا كه اصولگرايان براي سپري كردن اين مرحله گذار بايستي به بازيابي خود بپردازند و با تشكيل يك جبهه واحد به طور جدي وارد صحنه سياسي كشور شوند. اما وضعيت اصولگرايان در اين زمينه مشخص نيست و برخي تلاش‌ها در گوشه و كنار اين جريان ديده مي شود كه بيشتر به صورت تك صدايي است و نشاني از يك حركت جمعي در آن ديده نمي شود. با اين حال ضرورت بازيابي در جريان اصولگرايي موضوعي است كه بيشتر چهره‌هاي فعال اين جناح سياسي بر روي آن تاكيد دارند. همين موضوع پايه گفت‌وگوي خبرنگار سياسي «فردا»‌ را با «ناصر ايماني» تشكيل داد. وي روزنامه‌نگار و كارشناس مسائل سياسي است كه سالها در رسانه‌ها و مطبوعات كشور مشغول به فعاليت بوده كه در كارنامه كاري وي مي‌توان عضويت در شوراي سردبيري روزنام رسالت را مشاهده كرد. در ادامه مخاطبين گرامي را دعوت مي كنيم تا خواننده گفت‌وگوي ما با اين كارشناس مسائل سياسي باشند.‌ اصولگرايان در حال حاضر در يك وضعيت گذار قرار دارند كه به نظر مي‌رسد كه براي پشت سر گذاشتن اين مرحله بايد به بازيابي خود دست بزنند. با توجه به اين موضوع به نظر شما وضعيت اصولگرايان چگونه است. آيا فعاليت و حركتي در اين زمينه ديده مي شود؟ مشكل اصلي اصولگرايان درواقع از زمان انتخابات شروع نشد، بلكه از زمان دولت سابق شروع شد. دولت آقاي احمدي‌ن‍ژاد حركت‌ها و رفتار سياسي داشت كه اين سياست‌ها مطابق افكار عمومي و افكار خواص مردم نبود و همين مساله سبب شد كه انتقادها و اعتراض‌هاي زيادي به عملكردها، روش‌ها و منش‌هاي دولت آقاي احمدي‌ن‍ژاد بوجود آيد. اصولگرايان در زمان آقاي احمدي‌ن‍ژاد و بخصوص در دور دوم دولت وي نتوانستند رابطه خوبي در ميان افكار عمومي نسبت به دولت ايجاد كنند؛ به اين معنا كه معلوم نبود كه موضع اصولگرايان نسبت به حركت‌ها و سياست‌هاي غلط دولت قبلي چيست و همين موضوع منجر به نوعي سكوت و مماشات در مقابل تخلفات متعدد دولت قبلي شد و به همين دليل اصولگرايان دچار نوعي تشتت و گسيختگي ايدئولو‍ژيك در دوران آقاي احمدي‌ن‍ژاد شدند. برخي از اصولگرايان از دولت ايشان في الجمله حمايت مي‌كردند ولي عموم اصولگرايان با نوعي سكوت با رفتارهاي دولت آقاي احمدي‌نژاد برخورد مي كردند. به همين دليل هم اصولگرايان در اين دوره به نوعي از سوي افكار عمومي مورد سئوال قرار گرفتند و يك نوع تشتت سياسي در درون‌شان بوجود آمد و اين وضعيت روز به روز بدتر مي شد تا رسيديم به انتخابات رياست جمهوري امسال. اصولگرايان در اين انتخابات نيز به دليل تشتتي كه در دوران آقاي احمدي‌نژاد بوجود آمده بود نتوانستند با يك سياست واحد و يا با كانديداي واحد و يا با كانديداهاي مورد اجماع همه اصولگرايان وارد صحنه شوند و برخي از كانديداها هم اساسا از هر گونه ارتباطي با مجموعه جريان اصولگرايي با اينكه خودشان اصولگرا هستند، تمرد كردند. برخي از آنها نيز علي رغم اصرار بخش‌هايي از جريان اصولگرايي براي اينكه انصراف بدهند، حاضر به انصراف نشدند. اين انتخابات وضعيت سياسي اصولگرايان را بيشتر متشتت كرد و قاعدتا منجر به اين شد كه فرد ديگري خارج از جريان اصولگرايي يعني آقاي دكتر روحاني پيروز شود. اين مساله بازهم وضعيت را براي جريان اصولگرايي مشكل تر كرد. حجم اختلافات دولت قبلي در ميان اصولگرايان، به اضافه نارضايتي افكار عمومي از دولت قبل و در نتيجه از اصولگرايان و به اضافه تجربه تلخي كه اصولگرايان براي انتخابات قبل داشتند و به اضافه دولت جديدي كه از دولت اصولگرا نيست همه اينها شرايطي را بوجود آورده است كه كار را براي اصولگرايان بسيار سخت كرده است. در حال حاضر ما در جريان اصولگرايي تقريبا هيچ تشكل يا فرد يا افرادي كه محوريت داشته باشند كه بتوانند اين جريان را حول يك محور جمع كنند، نداريم. از طرف ديگر خط مشي‌هاي متعدد سياسي هم در ميان جريان اصولگرا پيدا مي‌شود، از كساني كه به طور مثال اعتقاد دارند مذاكرات هسته‌اي بايد متوقف شود تا كساني كه نقطه مقابل اين تفكر هستند. در همه مواضع سياسي در حال حاضر ما مي‌بينيم كه در ميان طيف بزرگ اصولگرايان همه نوع اعتقادي پيدا مي‌شود و واقعا يك مقداري تعريف از اينكه اصولگرا كيست و چيست را مقداري مشكل كرده است. در مجموع جناح اصولگرا وضعيت خوبي ندارد. البته مطالبي كه عرض كردم به معناي نااميدي نيست. من اين موارد را با صراحت عرض كردن زيرا ما براي اينكه يك حركت مثبتي را آغاز كنيم بايد شناخت كلي از وضعيت خودمان بدون تعارف داشته باشيم تا بتوانيم حركت‌هاي درستي را انجام بدهيم. اينكه مي‌فرماييد در حال حاضر هيچ گروه يا كسي در اصولگرايي محوريت ندارد به چه معناست. درحالي كه در جريان اصولگرايي جامعتين حضور دارند و در مجلس نيز فراكسيون اصولگرايان و از سوي ديگر رهروان ولايت شكل گرفته است كه بالاخره اينها سازوكارهاي تشكيلاتي خاصي دارند كه قادر هستند جلسات ميان گروهي تشكيل بدهند و تصميم واحدي را بگيرند. آيا اينها نمي توانند با اين شرايط به اجماع برسند؟ اي كاش بود اما متاسفانه نيست. شما نگاه كنيد همه تشكل‌هايي كه نام برديد در انتخابات چند ماه پيش نيز حضور داشتند.اما نتوانستند كه حتي جلوي كانديداتوري برخي از آقايان را بگيرند و حتي بعضي‌ از آقايان اصولگرا كه كانديدا شده بودند، وادار كنند كه به نفع ديگري استعفا بدهند. عملا نتوانستند. حتي منجر به اين شد كه برخي از اين كانديداها در يكي دو روز منتهي به انتخابات گوشي موبايل خود را خاموش كنند كه كسي نتواند با آنها تماس بگيرد و از او درخواست انصراف كند. اين موضوع نشان مي‌دهد كه اين وضعيت خوشبينانه است؛ يعني در حال حاضر چنين وضعيتي نداريم و جامعتين هم نتوانسته‌اند اين محوريت را ايجاد كنند. درواقع جامعتين در انتخابات دو سال پيش مجلس نيز يك آسيبي به خاطر اينكه برخي از جريانات داخل اصولگرايي حكميت و سيادت آنها را نپذيرفتند، ديدند و اين انتخابات نيز اين مساله را تشديد كرد. پس با توجه به صحبت‌هاي شما بيشتر از اينكه مشكل اصولگرايان بحث محوريت فردي يا گروهي و تاثيرگذاري آنان بر ديگران باشد، بيشتر اين مشكل وجود دارد كه اصولگرايان خودسري مي‌كنند و برخي از آنها در چارچوب اجماعي كه در اصولگرايي وجود دارند حركت نمي كنند؟ من حالا از اين كلمه نمي خواهم استفاده كنم. زيرا ممكن است بر اين كلمه تعابير ديگري نيز تعميم داده شود و به نظرم بايد از اين موضوع اجتناب كنيم ولي مشكلي كه در اين زمينه وجود دارد اين است كه نوع حركت سياسي يك جناح تا يك مقداري مي‌تواند بر اساس روش كدخدا منشي انجام شود و موثر باشد و تا يك مقداري اين موضوع مي تواند انجام شود. بيشتر از يك مقداري ظرفيت روشهاي ريش سفيدي و كدخدا منشي وجود ندارد. در جريان اصولگرا اين غلظت زياد است. يعني بيشتر از اينكه اصولگرايان به اتخاذ روش‌هايي كه منجر به تفاهم شود روي بياورند به يك نوعي اميد به بزرگ سالاران و ريش‌سفيدان دارند كه آنها اختلافات را حل كنند و اين موضوع هم تا يك حدي كارايي دارد و از آن مقدار بيشتر ديگر راهگشا نيست. بنابراين اين موضوع باعث شده است كه اصولگرايان به بعضي از حركت‌هاي ريش سفيدانه اميد داشته باشند و به حركت هاي تشكيلاتي كمتر اعتنا كنند كه اين موضوع نيز در جاي خود در يك زمان‌هايي مشكل آفرين مي شود،‌ همچنان كه شد. اصولگرايان بايد تجمع خودشان را بر اساس رفع اختلافات فكري و كاركردهاي تشكيلاتي براي اطاعت هاي جناحي تقويت كنند تا بتوانند براي حركت سياسي بعدي مانند انتخابات مجلس به طور موثر در صحنه باشند. ما در گذشته شاهد برخي تلاش‌ها براي ايجاد وحدت در اصولگرايان بوديم. مثل تدوين منشور اصولگرايي در دوران انتخابات مجلس كه به نظر مي‌رسد كه تا به امروز موفق نبوده است. به نظر شما عاملي كه مي‌تواند اصولگرايان را بيشتر به هم نزديك كند چيست؟ آيا انتخابات آينده مجلس و احساس خطر از اينكه جناح رقيب كرسي هاي مجلس را از اصولگرايان بگيرد، مي‌تواند اين عامل باشد يا عوامل ديگري در اين ميان وجو دارد؟ قطعا احساس اقليت بودن هر جريان سياسي را به تحرك وادار مي كند و در حال حاضر اصولگرايان به دليل اينكه در مجلس اكثريت را دارند، چنين احساسي را ندارند. اما اگر اصولگرايان در انتخابات بعدي موفق نشوند كه اكثريت مجلس را كسب كنند، ‌در اين صورت حالت و اراده تجمع‌شان مستحكم‌تر خواهد شد. البته انتخابات مجلس آينده انتخابات بسياري مهمي است. اصولگرايان بايستي تلاش زيادي كنند تا بتوانند در مجلس بعدي اكثريت خودشان را حفظ كنند. نكته‌اي كه در اينجا وجود دارد اين است كه اصولگرايان شايد به نوعي اميد دارند كه رقباي سياسي خودشان از طريق كاركردهاي نهادهاي قانوني نظام امكان حضور در صحنه انتخابات‌ها را نداشته باشند. اين موضوع به خودي خود يك عامل بازدارنده‌اي براي حركت‌هاي سياسي اصولگرايان است؛ يعني نبايد به اين كاركردهاي قانوني نهادهاي قانوني نظام اميد داشت. وقتي اميدواري در اين زمينه باشد شاهد كار و تلاشي هم نخواهيم بود. درست مانند پسري كه پدر متمكن داشته باشد. اين فرد هيچ وقت تن به كاركردن و كسب درآمد نمي‌دهد براي اينكه از پدر خود مي تواند متنفع شود. اصولگرايان بايد اين امكان كاركردهاي نظام را به كنار بگذارند و تصور كنند كه در آينده نزديك ممكن است كه شانس موفقيت كمتري داشته باشند و بر اساس اين موضوع تجمع و تلاش خودشان را بيشتر بكنند و روش‌هايي بيابند كه با كار تشكيلاتي همه اصولگرايان زير يك چتر گرد هم بياورند . خيلي اميد به بعضي از روشهاي كدخدا منشي كه بتواند حلال مشكلاتشان باشد، نداشته باشند زيرا اين روشها مقداري اثر دارد و بيش از آن اثر گذار نيست. با اين تفكر است كه مي توانند خودشان را به عنوان يك جريان معتقد و فعال در صحنه نشان بدهند. اين كار تشكيلاتي كه شما بدان اشاره كرديد داراي مشكلاتي نيز هست. به عنوان مثال در بدنه اصولگرايايي كمتر از جوانان بهره‌مند مي‌شوند و به طور سخت چرخش نخبگان را در اين جريان شاهد هستيم. در اين زمينه چه كارهايي بايد انجام بگيرد؟ ما به هر حال در اين راهكارهايي كه عرض كردم با اشكلات و تنش‌هاي بسيار زيادي مواجه هستيم. سختي كار هم درواقع در همين جا است. كسي نگفته كه اين كار راحت است. در اين زمينه بايد ديدگاه‌هاي خودمان را در اصولگرايي از ديدگاه هاي تنگ‌نظرانه يك مقداري رها سازيم و به آن وسعت دهيم و سعي كنيم تمام جريانات اصولگرايي را زير يك چتر قرار دهيم. با انگيزه وحدت جريانات اصولگرايي مختلف را ولو اينكه خيلي با سلايق ما مطابق نباشد جمع كنيم و آ‌نها را ترد نكنيم. تلاش كنيم كه به جوان‌ها بيشتر بها بدهيم. جريانات اصولگرايي سعي كنند كه سهم خواهي نكنند و بدانند كه چه مشكلات جدي در آينده در پيش دارند كه در راس آن انتخابات آينده مجلس است. به همه تشكل‌هاي اصولگرايي به جوانان بها بدهند و به كاركردهاي قانوني نظام و اينكه در لحظات آخر شيخوخيت مي تواند مشكلاتشان را حل كند، دل نبندند. به كار تشكيلاتي و سازماندهي بيشتر و به طور جدي اعتنا كنند. اگر اين روش‌ها را پيش بگيرند به نظر من اميداري در اين جهت كه ما از اين مشكلاتي كه اصولگرايان در چند سال گذشته بدان دچار شده‌اند، فاصله مي گيريم. براي آخرين سئوال، در مساله افكار عمومي چطور بايد كار كرد. بالاخره اصولگرايان براي اينكه كرسي‌هاي مجلس و همچنين دولت را از آن خود كنند، بايستي به نوعي افكار عمومي را با افعال خود همراه سازند، در اين جهت چه كارهايي بايد انجام شود. اصولگرايان در اين زمينه به خاطر سكوتي كه عموم آنان در برهه‌اي از زمان درباره دولت آقاي احمدي‌نژاد داشتند يك مقداري در ميان افكار عمومي متهم به نوعي حمايت از روش‌هاي دولت قبل شده اند. از طرف ديگر اصولگرايان به نوعي متهم به بسته بودن فضاي كشور هستند. من جمله در خصوص سياست خارجي و مساله هسته‌اي، تحريم‌ها و ... كه اينها يك وضعيت سختي را براي اصولگرايان در ميان افكار عمومي بوجود مي آورد كه بايد از اين وضعيت عبور كنند و تلاش كنند تا در ميان عامه مردم يك چهره موافق با آرامش كشور، رفاه مردم، گذشتن از سختي هاي اقتصادي و روشهاي تنگ نظرانه و زورمدارانه و نوعي حركت هاي تند و افراطي ترسيم كنند. اصولگرايان بايد افكار عمومي را در اين زمينه قانع بكنند كه چنين چهره اي را ندارند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت