وقتی امام(ره) گفتند«انقلاب دوم»، ما هم قبول کردیم

کد خبر: 298861

ما اصلا درخود سفارت آمریکا کمیته داشتیم. حتی به دستور خود امام، سفارت آمریکا چون اهمیت داشت و فضای بزرگی هم داشت و نیرو هم در آن زیاد بود؛ یعنی آمریکایی‌ها زیاد بودند به خصوص دستور دادم که آنجا را حفاظت کنید، لذا ما یک کمیته داشتیم که خود آمریکایی‌ها از ترس اینکه مردم به آن‌ها حمله کنند به این‌ها جا داده بودند که از آن‌ها حفاظت کنند.

وقتی امام(ره) گفتند«انقلاب دوم»، ما هم قبول کردیم
سرویس سیاسی «فردا»،فرید محمودی: بی‌شک پس از انقلاب بهمن سال ۵۷، یکی از مهم‌ترین اتفاقات رخداده در ایران، تسخیر سفارت آمریکاست. در واقع ۱۳ آبان ۵۸ یکی از نقاط عطف تاریخ جمهوری اسلامی است که بسیاری از حوادث شکل گرفته از آن تاریخ متاثر از این حادثه بودند. ماجرای تسخیر لانه جاسوسی از آنجا شکل گرفت که تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام اقدام به تسخیر سفارت آمریکا کردند و پس از آن، این اقدام مورد تائید امام خمینی قرار گرفت. با گذشت سال‌ها از آن ماجرا صحبت‌ها حول و حوش آن به قوت خود باقیست و موافقان و مخالفان آن به اظهار نظر در مورد آن می‌پردازند. قصد این نوشته بازخوانی نظرات برخی از بزرگان انقلاب در این مورد، در آن دوران می‌باشد.
آیت الله مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان، که خود یکی از مسئولین جمهوری اسلامی در آن زمان بود، عدم رضایت خود را نسبت به تسخیر سفارت آمریکا را در کتاب خاطرات خود اینگونه بیان می‌کند: «من با این کار قطع نظر از دستور امام مخالف بودم و آن را مفید نمی‌دانستم؛ به خصوص ادامه آن را به صلاح نمی‌دیدم، چنان که عملا ادامه این کار به نفع ما تمام نشد، زیرا آن‌ها پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند. آخر، کار به جایی رسید که ما التماس کردیم که گروگان‌ها را تحویل بدهیم. من در آن موقع که بیانیه الجزایر نوشته می‌شد، در دولت بودم. بیانیه با عجله و بدون مطالعه دقیق و بدون توجه به دقایق و ظرایف حقوق بین الملل تنظیم گردید. به نظر می‌آید که آثار و تبعاتش هم خیلی جالب نبود. البته آثار انقلابی‌اش به جای خود محفوظ است که امام فرمودند انقلاب دوم رخ داد، ولی این جریان از جهات گوناگون برای انقلاب سنگین تمام شد.
ما اصلا درخود سفارت آمریکا کمیته داشتیم. حتی به دستور خود امام، سفارت آمریکا چون اهمیت داشت و فضای بزرگی هم داشت و نیرو هم در آن زیاد بود؛ یعنی آمریکایی‌ها زیاد بودند به خصوص دستور دادم که آنجا را حفاظت کنید، لذا ما یک کمیته داشتیم که خود آمریکایی‌ها از ترس اینکه مردم به آن‌ها حمله کنند به این‌ها جا داده بودند که از آن‌ها حفاظت کنند.
من این حرکت یعنی اشغال سفارت را نمی‌پسندیدم و این را نمی‌پذیرفتم که به سفارتخانه‌ها به خصوص سفارت آمریکا حمله کنیم. من این را مضر می‌دیدم. برای اینکه از نظر قوانین بین المللی ریختن به سفارت ولو اینکه ما می‌گوییم لانه جاسوسی، در دنیا مورد پذیرش نیست. شاید همه سفارتخانه‌ها لانه جاسوسی باشد. اصلا روال معمول همه سفارت‌ها همین است که از این کار‌ها می‌کنند.
آقای بهشتی و مهندس بازرگان به من زنگ زدند که آقا شما چرا نشسته‌اید. کجا هستید. نیروهای انتظامی کجا است. کمیته‌ها کجا هستند. دانشجویان به سفارت ریخته و آنجا را تصرف کرده‌اند و آمریکایی‌ها را به گروگان گرفته‌اند. آن‌ها خیلی ناراحت بودند.
من ابتدا به حاج احمد آقا زنگ زدم و مساله تسخیر لانه جاسوسی و ریختن بچه‌ها را در لانه مطرح کردم و گفتم ما مسئول حفاظت آنجا بودیم، چه شد که یک دفعه به سفارت حمله کردند. این‌ها از کدام گروه و نهاد مردمی یا دولتی می‌باشند و منظور آن‌ها از این اقدام چیست. بالاخره چرا به مسوولین انتظامی اطلاع ندادند. از سوی دیگر دولت و تمام مسوولین اعتراض دارند. قوه قضائیه و ریاست آن آیت الله بهشتی اعتراض دارد. چه کسی باید پاسخگو باشد. حاج سید احمد آقا مرتب می‌خندید و می‌گفتند حالا چیزی نشده. در آخر گفتند اگر امام راضی باشند دیگر حرفی هست؟ گفتم نه، اگر امام دستور دادند اشکالی ندارد ولی خوب بود از قبل معلوم و هماهنگ می‌شد.» نکته حائز اهمیت آن است که آیت الله علاوه بر بیان نظر خود، از نگرانی آیت الله بهشتی و مهندس بازرگان؛ روسای قوای قضائیه و مجریه، نیز سخن به میان آورده است. ضمنا نقد اصلی آیت الله مهدوی کنی در عدم رفتار مرسوم دیپلماتیک است و ایشان نیز سفارت آمریکا را مکانی برای جاسوسی آمریکا می‌دانند.
یکی دیگر از بزرگان کشور که ماجرای آن روز‌ها را در کتاب خاطرات خود بازگو کرده است، آیت الله هاشمی رفسنجانی است. هاشمی رفسنجانی درکتاب «انقلاب وپیروزی» که به خاطرات سال ۱۳۵۸ اختصاص دارد خاطره آن روز‌ها را که به همراه آیت الله خامنه‌ای در سفر حج شرکت کرده‌بود را اینگونه بیان می‌دارد: «در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، من و آیت‌الله خامنه‌ای در مکه بودیم که خبر تصرف سفارت آمریکا را شب‌هنگام در پشت بام محل اقامتمان، هنگامی که آماده خواب می‌شدیم، از رادیو شنیدیم؛ تعجب کردیم زیرا انتظار چنین حادثه‌ای را نداشتیم. سیاستمان هم این نبود. حتی اوایل پیروزی انقلاب که گروه‌های سیاسی، شعارهای خیلی تندی علیه آمریکا می‌دادند، مسئولان کمک کردند که آمریکایی‌هایی که در ایران بودند، ‌بدون آسیبی به کشورشان بازگردند و خیلی از آن‌ها اموالشان را هم بردند. یک‌بار هم که [در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۵۷] گروهی مسلح به سفارت آمریکا حمله کردند و آنجا را به اشغال درآوردند، از طرف دولت موقت، نماینده‌ای [ابراهیم یزدی] رفت و مسئله را حل و فصل کرد. بنابراین واضح بود که نه شورای انقلاب و نه دولت موقت تمایلی به چنین اقداماتی نداشتند.
تحلیلمان این بود که با توجه به مورد مشابه قبلی، این مسئله نیز به سرعت حل و فصل خواهد شد. البته این نظر چیزی از نگرانی‌های ما کم نکرد، زیرا با توجه به‌شناختی که از اوضاع و احوال کشور داشتیم، می‌دانستیم که پیامدهای حادثه چندان هم قابل پیش‌بینی نیست.
روزهای بعد، روزهای انتظار و نگرانی بود، تا اینکه به تهران آمدیم و در جریان جزئیات قرار گرفتم و مشخص شد گروهی از دانشجویان معترض بدون اطلاع و هماهنگی با مسئولان به سفارت حمله کرده‌اند و آن را به اشغال خود درآورده‌اند. اکنون ما در مقابل یک عمل انجام شده‌ای قرار گرفته بودیم که امام نیز بعد از رویت اسناد و مدارک دخالت‌های آمریکا در اوضاع داخلی ایران، آن را تأیید کرده بودند.» هاشمی علاوه بر بازگویی آنکه در زمان تسخیر سفارت آمریکا به همراه رهبر معظم انقلاب در سفر حج بودند، بر عدم برنامه ریزی قبلی در این مورد و عدم دخالت دولت و شورای انقلاب در تسخیر لانه جاسوسی صحه می‌گذارد.
هاشمی رفسنجانی سال‌ها پس از این واقعه نیز، طی مصاحبه‌ای با یکی از سایت‌های خبری در پاسخ به این سوال که شما و آیت الله خامنه‌ای از ماجرای تسخیر متعجب شدید و به تعبیری مخالفت کردید اینگونه پاسخ می‌دهد: «بله. ناراحت شدیم. شب پشت بام خوابیده بودیم که از اخبار ساعت ۱۲ رادیو فهمیدیم. زود هم برگشتیم. مراسم حج تمام شده بود. به هر حال وقتی امام رسماً به عنوان انقلاب دوم اعلام کردند، ما هم پذیرفتیم.»
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت