سرويس سياسي «فردا»؛ افول قدرت آمريكا مساله مهمي است كه بايد آن را در ساختار نظام بين الملل مورد توجه قرار داد. البته افول قدرت آمريكا به اين معنا نيست كه آمريكا ديگر قدرتي ندارد و ابرقدرت نيست اما با توجه به فضاي كلي جهان به خوبي ميتوان مشاهد كرد كه ابرقدرتهاي ديگري در جهان و قدرتهاي منطقهاي ظهور كردهاند كه اين مساله به هژموني آمريكا در جهان لطمه جدي وارد ميسازد. قدرتهايي مثل چين و هند عموما در زمينه اقتصادي پيشرفت چشمگيري داشتهاند و پيشبيني مي شود كه كشوري مانند چين در سالهاي آينده از لحاظ اقتصادي بالاتر از آمريكا بايستد.
از سوي ديگر قدرتهاي منطقه اي مثل ايران نيز توانستهاند با چالشهايي كه در راه اهداف آمريكاييها ايجاد كنند، قدرت خود را به منصه ظهور درآورند. مساله سوريه و عقبنشيني آمريكا از جنگ با اين كشور و همچنين عدم تفوق در جنگ نيابتي در برابر ايران و روسيه و حزب الله لبنان به خوبي نشان دهنده ضعف آمريكاست. چالشهاي اقتصادي ايران براي آمريكا تعطيلي اخير دولت آمريكا كه سه شنبه گذشته به دلیل
تصویب نشدن لایحه بودجه دولت فدرال در کنگره آن کشور صورت گرفت نيز يكي ديگر از نشانه هاي تعضيف دولت آمريكاست. اخيرا جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در همين زمينه هشدار داده که ادامه تعطیلی دولت باعث تضعیف جهانی این کشور می شود. کاخ سفید همچنين روز جمعه اعلام کرد، تعطیلی دولت آمریکا از اجرای تحریمها علیه ایران و سوریه جلوگیری میکند که دلیل آن، مرخصی کارمندان دفتر اجرای تحریمها در وزارت خزانهداری آمریکاست. جیکارنی، سخنگوی کاخ سفید، با تاكيد بر تأثیرات مخرب بنبست مالی تلاش کرد تا بر جمهوریخواهان فشار آورد. وی گفت که تعطیلی دولت، تعداد کارمندان دفتر کنترل اموال خارجی را که به طور عادی صد و هفتاد و پنج نفر بودهاند، به یازده نفر کاهش داده است. شايد بتوان تعطيلي دولت آمريكا را پاسخي آمريكايي به سخنان باراك اوباما، رئيسجمهور اين كشور قلمداد كرد كه چند روز پس از مكالمه تلفني با حسن روحاني بيان داشت كه اشتياق ايران براي احياي ارتباط في مابين نشان دهنده اثرگذاري تحريمهاست. این اظهارنظرها در حالی مطرح میشود که تعامل دیپلماتیک دولت اوباما با حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، آغاز شده و تمرکز بر تحریمها از سوی
آمریکا براي امتيازگيري بيشتر از طرف مقابل افزایش یافته است. اين مساله البته تحريمهاي آينده ايران را نيز مختل ميكند. سخنگوی کاخ سفید در همين زمينه تشريح ميكند: «این اداره وظایفی دارد؛ از جمله صدور فهرست تحریمهای جدید علیه دولتهایی مانند ایران و سوریه و نیز سازمانهای تروریستی، تکثیرکنندگان تسلیحات کشتارجمعی، کارتلهای مواد مخدر و گروههای تبهکاری سازمانیافته و بینالمللی.» نكته ديگري كه ميتوان در همين راستا بدان اشاره كرد نياز اقتصادي دولت آمريكا به ايران است. اين شكي نيست كه از نظر اقتصادي آمريكاييها نيازي به ايران ندارد اما از سوي ديگر ايران ميتواند هزينه آمريكاييها را در خاورميانه تا حدود بسيار زيادي بالا ببرد و همين موضوع روابط ايران و آمريكا را از لحاظ اقتصادي براي آمريكاييها توجيه ميكند.
آمريكايها امروز به دنبال كاهش هزينههاي خود در مناطق مختلف جهان هستند و البته ميخواهند تفوق و هژموني خود را در جهان حفظ كنند. به عنوان مثال كشوري مانند ژاپن بنابر قانوني كه در آمريكا وجود دارد نظارت منطقه اي و امنيتي خود را به آمريكاييها واگذار كرده است و همين موضوع هزينه گزافي را به آمريكاييها تحميل ميكند كه موجب انتقاد بسياري از سياستمداران اين كشور شده است. وضع آمريكا در خاورميانه نيز به همين منوال است. حضور پوتين به عنوان رئيس جمهور روسيه و اهداف جهاني وي براي روسيه و چشم طمع آن به كشورهاي اروپاي شرقي نيز به نگراني آمريكا دامن ميزند. آمريكا همواره براي استيلاي خود برجهان سعي كرده است كه سناريوهاي كلاني را در مناطق مختلف جهان پياده كند و از همين رو هزينه هنگفتي را در اين راه صرف می کند.از سوي ديگر اقتصاد آمريكا امروز مانند گذشته فربه نيست و نمي تواند اين سر بزرگ را تحمل كند و از اين منظر مشكلاتي براي اين كشور در آينده قابل پيشبيني است. عدم اقدام نظامي آمريكا عليه سوريه نيز به نظر ميرسد كه بيربط با اين جريان نباشد. تنش داخلي سياستمداران آمريكايي و تاثيرات بين المللي آن به گفته كارشناسان
آمريكا، موضوع جنگ داخلي كه ميان دو حزب وجود دارد نيز بيش از پيش به استیلاي آمريكا در جهان لطمه مي زند. اينك آمريكا به قول ریچارد هاس« به نقطهای رسیده که بزرگترین تهدید علیه امنیت ملیاش، در آینده نزدیک و دور، یک کشور یا سازمان دیگر نیست بلکه خود عملکرد بد سیستم سیاسی آمریکاست.» در آمریکا وزارت دفاع که در کنار وزارت خارجه و سازمانهای اطلاعاتی از محورهای قدرت است در تعطیلی دولت میتواند به عملیات مهم خود ادامه دهد اما فشاری مضاعف را وزارتی تحمل خواهد کرد که بودجه آن محل اختلاف دو حزب است. در دستگاههای وابسته به سیاست خارجی صدها هزار نفر و در وزارت دفاع نزدیک ۴۰۰ هزار نفر به مرخصی اجباری خواهند رفت و این برابر با افت عملکرد است. بنابر هشدار كارشناسان سياسي آمريكا اين موضوع اگر ظرف مدت زمان تعيين شده حل نشود و يا در آينده اين زخم سر باز زند، مشكلات عديدهاي را به سياست خارجي آمريكا تزريق مي كند. هدف پنهان كاخ سفيد از ايجاد ارتباط با ايران موقعيت ژئوژپلوتيكي ايران در جهان سبب شده است كه كشورمان به عنوان چهارراه حوادث مهم جهان شناخته شود. گذشته تاريخي و حل و فصل منازعات بين المللي مانند جنگهاي جهاني با
تصرف ايران بر اين موضوع صحه ميگذارد. «فريد زكريا»، كارشناس برجسته خاورميانه درهمين زمينه با تاكيد بر اهميت كشور ايران در نظام جهاني بيان ميكند كه « نميتوان در معادلات بينالمللي ايران را ناديده گرفت و بايد كاري كرد كه به تدریج اين كشور وارد نظام جهانی شود.» با توجه به اين سخنان، مشخص است كه همراهي و دوستي با ايران بهتر از دشمني با آن است و دليل دلسوزيهايي كه اينگونه از زبان زكريا بيان ميشود كمك به ايران نيست بلكه استفاده از ايران و يا لااقل كنار زدن سد ايران در برابر اهداف آمريكاست. مساله اصلي ديگري كه ميتوان در خصوص ايران اشاره كرد، فكر و انديشه و ايدئولوژي نظام جمهوري اسلامي ايران است كه در سطح منطقه و جهان بسيار شناخته شده است. درواقع همين موضوع سبب شده است كه مرزهاي استراتژيك ايران بسيار فراتر از مرزهاي زميني آن گسترش يابد. سي و چند سال است كه ايران در برابر آمريكا در خاورميانه قرار دارد و توانسته است هيمنه كاخ سفيد را بشكند. آمريكاييها همواره در گفتار خود بر اين موضوع تاكيد دارند كه اشتياق ايران براي احياي روابط دليل بر ضعف ايران در برابر سياستهاي كاخ سفيد است. چنانكه گفته شد اوباما مساله
تحريم را در اين زمينه بيتاثير نميداند اما هدف نهاني كه آمريكاييها تا به امروز از آن سخني به ميان نياوردهاند قدرت معنوي ايران است كه در قالب « استراتژي ضد امپریالیستی» توانسته اهداف و سياستهاي آمريكا در خاورميانه را با چالش جدي روبرو سازد. جنگ 33 روز اسرائيل عليه حزب الله لبنان و پس از آن جنگ 22 روزه عليه غزه و امروز نيز مقاومت سوريه كه به شكست سياستهاي آمريكا در منطقه انجاميد در همين زمينه قابل تحليل است. پاسخ سردار سليماني، فرمانده سپاه قدس به سخنان اوباما كه بيان كرده بود آمريكا به دنبال براندازي نظام ايران نيست در همين راستا قابل توجه است. دوراقع سردار سليماني به اين موضوع اشاره ميكند كه آمريكا از سر ضعف و ناتواني در برابر سياستهاي منطقه ايران رو به سوي تعامل با رقيب خود آورده است. مساله عمده در اين زمينه اقتدار استراتژيك و ايدئولوژيك ايران در منطقه است كه آمريكاييها به اين مساله اشارهاي نمي كنند و با پيش كشيدن مباحث اقتصادي سعي دارند كه آن را پنهان كنند اما براي خدشهدار كردن اين موضوع قطعا برنامه دارند كه اين موضوع نيز نبايد از سوي وزارت خارجه ايران ناديده گرفته شود. ماشين هستهاي ايران
دنده عقب ندارد! بحث اصلي مناقشه ايران و آمريكا به ظاهر بحث هستهاي است. اما آمريكاييها در اين زمينه به نتايج قابل تعملي دست يافتهاند. آمريكاييها به خوبي ميدانند كه در زمينه مساله هستهاي ايران بايد ساده لوحی را کنار گذاشت. آنها مي دانند كه ايران به دانش زيربنايي هسته اي دست يافته و در اين زمينه به پرورش نيرو و متخصص مي پردازد. اکنون به هیچ وجه نمیتوان این فرایند را معکوس کرد و البته باید گفت هرگز نمیشد آن را بازگرداند. از اين رو ايران بايد با رويكرد تعاملي به پاي ميز مذاكره برود و در اين زمينه نبايد درباره اصل غنيسازي صحبت شود بلكه بايد گامهاي بعدي را در اين زمينه برداشت كه البته اين موضوع همواره مورد تاكيد جواد ظريف، وزير امور خارجه قرار گرفته است. همه اين مسائل، پالسها و نشانههايي است كه به طرف ايراني اعلان مي دارد كه نبايد با دست پايين به مصاف جنگ ديپلماتيك با حريف قدرتمند خود برود چراكه طرف مقابل با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم ميكند كه ايران می تواند كليد حل برخي از اين مشكلات باشد.
دیدگاه تان را بنویسید