حاج احمد خمینی اولین بار اعتدال را مطرح کرد/ ما زمان اصلاحات زمین خوردیم/چپ و راست، جریان سوم را بر نمی تابند

کد خبر: 283786

از سویی جریان راست ما را متهم کرد که طرفدار اصلاح‌طلبان هستیم البته پر بیراه هم نمی‌گفتند که رویکرد روزنامه در عین دفاع از بنیان‌های نظام و قانون اساسی اما با جریان اصلاحات قرابت بیشتری داشت. اصلاحاتی که شعار زنده‌باد مخالف من سر می‌داد با دوستانش این‌گونه عمل می‌کرد.

حاج احمد خمینی اولین بار اعتدال را مطرح کرد/ ما زمان اصلاحات زمین خوردیم/چپ و راست، جریان سوم را بر نمی تابند

سرویس سیاسی«فردا»: سید طه هاشمی،نماینده سابق مجلس،موسس روزنامه انتخاب بوده و زمانی در پی راه اندازی جریان سومی در صحنه سیاسی ایران بوده است.در چند سال گذشته او به حاشیه رفت و در سمت های فرهنگی مشغول فعالیت شد.او در گفتگویی با شماره 111 مجله همشهری ماه به طرح دیدگاههای خود در مورد سابقه و تبار جریان سوم در جمهوری اسلامی ایران به بهانه حضور دکتر روحانی در مقام ریاست جمهوری و بحث های مطرح پیرامون جریان سوم در مقطع کنونی می پردازد.

شما چندسالی از صحنه سیاسی دور بودید، قصد ندارید در فضای جدید به فعالیت سیاسی مشغول شوید؟

طبیعی است که من همواره به دنبال مسیری بودم که راه برون‌رفتی باشد از مشکلات و معضلاتی که جامعه در آن قرار داشت. حال که فضا مناسب شده علاقه‌مند هستم تفکری را که چندین سال پیش مطرح شد به عنوان اعتدال‌گرایی و عقلانیت که بر این عقیده بودیم این وضعیت را بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی کشور حاکم کنیم، این را عملیاتی کرده و آن را نهادینه کنیم.

که در آن زمان این جریان در حد شعار باقی ماند!

بله، در آن زمان در حد یک شعار باقی ماند اما جنبه عملیاتی این جریان را ما توانستیم در روزنامه انتخاب عرضه کنیم.

چرا جریان سوم راه سختی پیش رو دارد؟

متاسفانه در کشور ما جناح‌های راست و چپ متحد هستند که جریان‌ها ی میانه را بزنند.اگر کمی دقت کنید متوجه می‌شوید که دو جناح راست و چپ یا به تعبیر امروز اصولگرا و اصلاح‌طلب همیشه این طرز تفکر را داشته‌اند که یا باید کسی با ما باشد، یا اگر با ما نبود پس بر ما می‌باشد. این‌طور به نظر می‌رسد که نمی‌شود افرادی راه میانه را پیش بگیرند که ویژگی‌هایی از جناح راست در آن باشد و ویژگی‌هایی هم از جناح چپ در آن باشد.

نخستین بار چه کسی ایده جریان سوم را مطرح کرد؟

سال ۶۰ یا ۶۱ بود که حاج احمد آقا این ایده را مطرح کردند.

دلیل اینکه در آن زمان این ایده را مطرح کردند چه بود؟

در آن زمان مجموعه‌ای که در داخل کشور مشغول فعالیت بودند، جریان‌ها‌یی بودند که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشتند؛ حتی جریان‌هایی که امام(ره) و انقلاب را قبول داشتند اما در بعضی مسائل و موارد با جمهوری اسلامی تعارضاتی داشتند. وقتی ایشان راه میانه یا راه سومی را مطرح کرد، برای برون‌رفت از همین بحران‌ها بود که تصور می‌کرند شاید در داخل کشور بحران‌هایی در حال به وجود آمدن است که شاید بعد‌ها مشکل‌ساز شود و قابل حل نباشد.

شما چرا جذب ایده راه سوم شدید؟

زمانی که ما این بحث را مطرح کردیم، زمانی بود که دولت در دست اصلاح‌طلبان بود و مجلس دست اصولگرایان؛ البته آن زمان بیشتر راست و چپ مطرح بود تا اصلاح‌طلب و اصولگرا.

فکر کنم سال 76 بود که این ایده مطرح شد و همان سال بود که بحث اصلاح‌طلبان وارد ادبیات سیاسی شد.

زمانی که ما بحث جریان سوم را مطرح کردیم روزنامه هم داشتیم و طرفدارانی هم در جامعه پیدا کردیم. اگر در گذشته فقط در سطح خواص و مسئولان بحث اعتدال مطرح بود، با انتشار روزنامه انتخاب و نشریات دیگر بحث اعتدال دیگر در سطح خواص و مسوولان مطرح نبود و این مباحث وارد لایه‌های مختلف و زیرین اجتماع شد. این نشان می‌دهد که این تفکر راه خودش را باز کرده است و اگر غیر از این بود، آقای روحانی نمی‌توانست با این شعار پیروز شود. شخص دکتر روحانی خود در طول دوره‌هایی که در مجلس حضور داشت، بر محور عقلانیت و اعتدال پا فشاری می‌کرد.من به آقای روحانی توصیه می‌کنم در حالی که تفکر اصلاح‌طلب و اصولگرا در یک وضعیت ابهامی در حال فعالیت و حرکت هستند و مرتبا با فراز و فرود همراه هستند، به دلیل اینکه سازماندهی مناسبی ندارند و جناحی و جبهه‌ای عمل کردند. این آفت فعالیت‌های سیاسی ماست. کسانی در درون این جناح‌ها هستند که به کلی با سران این جناح‌ها مشکل دارند و اینها را قبول ندارند.نتیجه می‌گیریم اگر دکتر روحانی می‌خواهد با همین تابلو اعتدال و عقلانیت در صحنه سیاسی ایران و با قدرت باقی بماند، راهی ندارد جز اینکه در نهادینه کردن و تثبیت شاخصه‌های جریان اعتدال در قالب یک حزب فراگیر سیاسی اقدام کند.‌‌ همان اقدامی که شخص آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری در ارتباط با اصلاحات باید انجام می‌داد و نداد.

تعدد احزاب از نظر شما خوب است یا خیر؟

چند حزبی و تعدد احزاب سوغات غربی‌هاست برای شرقی‌ها.

به چه دلیل؟

به خاطر اینکه نظرشان این است که شرق هنوز استعداد تمرین دموکراسی را ندارد. در حالی که خود تعدد احزاب مشکل‌آفرین است. در آمریکا تنها دو حزب فراگیر و قدر مشغول فعالیت هستند و همه مردم هم عضو نیستند؛ شاید 30 یا 40درصد از افراد در احزاب عضو باشند. به عقیده من در کشور ما هم باید دو یا حداکثر سه حزب فراگیر و توانمند تشکیل شود. بسیاری از این احزابی که فقط اسم حزب را یدک می‌کشند، می‌توانند در آنها ادغام شوند.

در صحبت‌هایتان گفتید احزاب در حال حاضر در حال فعالیت هستند. چه حزبی در حال حاضر فعالیت می‌کند؟

نه، به معنای حقیقی که فعالیت نمی‌کنند. حزب مولفه‌های مشخص دارد.

چه مولفه‌هایی؟

یکی اینکه در سراسر کشور گستره فعالیتش امکان‌پذیر باشد. همچنین حاکمیت آن را به رسمیت بشناسد و مرامنامه و اساسنامه داشته باشد.

جریان سیاسی با حزب چه تفاوتی دارد؟

جریان سیاسی تفاوتش با حزب در این است که قاعده‌مند نیست. هر کسی خودش را می‌تواند با یک تابلویی عضو جریان بداند و خودسرانه هر کاری که می‌خواهد انجام دهد، کما اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی افرادی در جریان‌های سیاسی بودند که سران این جریان‌ها از حضور این افراد و کار‌هایشان ناراضی بودند.ما ناگزیریم به سمت به رسمیت شناختن تشکل‌هایی برویم که بتوانند جامعه را سازماندهی کنند، وگرنه آینده نظام، آینده‌ای همراه با ابهام است. نظام نمی‌تواند با تابلوی جمهوریت و با اتکا به رأی مردم ولی خیلی سیال و در خلاء حرکت کند.

عده‌ای از مخالفین حزب در ایران می‌گویند احزاب دستاورد غربی‌هاست و به همین دلیل نباید از دستاورد و آموزه‌های غربی‌ها استفاده کرد! نظر شما در این باره چیست؟

آنهایی که می‌گویند حزب یک سوغات غربی است و دستاورد غربی است آیا نظرشان این است که جمهوریت هم یک دستاورد غربی است؟ خب ما قالب جمهوریت را برای نظاممان انتخاب کردیم. این قالب هم دستاورد غرب است، پس ما نباید می‌پذیرفتیم. عقلانیت ما، عقلانیت دینی است اما ساختارمان جمهوریت است.این افراد بهتر است به این نکته توجه داشته باشند که التزام به شیء، التزام به لوازمش را هم به همراه دارد، وقتی جمهوریت پذیرفته شده است، امکان ندارد که بخواهیم لوازم جمهوریت را قبول نکنیم. از جمله لوازم جمهوریت احزاب هستند. اگر بخواهیم احزاب را قبول نکنیم، در واقع جمهوریت را هم قبول نکرده‌ایم. یعنی در لفظ قبول کرده‌ایم اما در معنا خیر.

به همین دلیل است که من می‌گویم جناح‌ها و احزاب برای فعالیت باید شناسنامه داشته باشند. اگر حزب به معنای واقعی کلمه در کشور وجود داشت به هیچ‌وجه به این افراد اجازه فعالیت داده نمی‌شد؛ چرا که حیثیت خود حزب هم با رفتار این افراد زیر سوال می‌رود و حزب باید پاسخگوی رفتار و کردار اعضای خاطی خود باشد.

چرا در اول انقلاب به جای یک حزب دو حزب فراگیر تشکیل نشد تا همه جناح‌ها را در خود جای دهد؟

این موضوع یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی بود که در آغاز انقلاب شد.نظام تک حزبی در همه جای دنیا یک نظام شکست‌خورده و ناکارآمد است. اگر در آن زمان در کنار حزب جمهوری اسلامی یک حزب دیگر تشکیل می‌شد که افکار و عقاید دیگر را در خود جای می‌داد، امروز نظام ما از یک ثبات سیاسی به معنای ساختاری برخوردار بود.متاسفانه امروز تا بحث حزب فراگیر و توانمند مطرح می‌شود، عده‌ای می‌گویند اگر حزب می‌خواست موفق باشد حزب جمهوری اسلامی موفق می‌شد، در حالی که سخت در اشتباه هستند و به آسیب‌شناسی موضوع نگاه نمی‌کنند و شاید هم چون منفعتشان در نبود احزاب است مخالفت می‌کنند.

البته در این میان عده‌ای هم می‌گویند کار حزبی باید از پایین و در لایه‌های پایین جامعه صورت بگیرد!

اینها داستان است. در جامعه ما این موضوع امکان‌پذیر نیست. همه نگاه‌ها به راس هرم حاکمیت است. همه نگاه می‌کنند که در فلان حزب افراد سر‌شناس که مورد تایید مردم و حاکمیت هستند حضور دارند یا نه و بعد به عضویت حزب درمی‌آیند. در واقع یکی از ملاک‌های حزب موفق در ایران وجود افراد و چهره‌های سر‌شناس در آن است. ما امروز می‌توانیم سه حزب قوی در کشور تشکیل بدهیم و امیدوارم آقای روحانی اشتباه آقای خاتمی را نکند و حزبی قوی و فراگیر تشکیل دهد.

البته باید دید برای تشکیل حزب جریان اعتدال بدنه اجتماعی دارد یا نه! عده‌ای می‌گویند که اساسا جریان و گفتمانی به نام اعتدال نداریم.

بالاخره 20 سال پیش وقتی بحث اعتدال مطرح می‌شد، این بحث مبهم و گنگ بود ولی کم‌کم اعتدال وارد ادبیات سیاسی ما شد. خوشبختانه امروز اعتدال در جامعه ما جا افتاده است.

پس شما معتقدید افرادی که به روحانی رأی دادند، به اعتدال رأی دادند و نه اصلاح‌طلبی؟

البته رأی به روحانی رأی به تغییر بود.این را باید بپذیریم همه افرادی که به روحانی رأی دادند، اصلاح‌طلب نبودند. یک گروهی از اقشار میانه جامعه جریان میانه‌ای بودند که تصورشان این بود که بالاخره هم در جناح اصلاح‌طلب نقاط مثبت و خوبی است و هم در جناح اصولگرا. در انتخابات اخیر این دو تفکر به غایت به هم نزدیک شدند و به روحانی رأی دادند چون همه خواهان تغییر وضعیت موجود بودند.جریان اعتدال این نیست که یک روز یک سرمقاله علیه جناح چپ در روزنامه‌اش منتشر کند و فردا هم یک سرمقاله علیه جناح راست. این بحث را ما در روزنامه انتخاب داشتیم. این اصلا درست نیست. ما باید گفتمان راه سوم را تعریف کنیم و جا بیندازیم تفکر اعتدال خود هویتی جداگانه دارد.

روزنامه انتخاب مهم‌ترین نماد تلاش شما برای شکل‌دادن به جریان سوم بود. از مشکلات زمان منتشر شدن روزنامه انتخاب بگویید؟

زمانی که ما روزنامه انتخاب را منتشر می‌کردیم، افراد و گروه‌ها به ما خندیدند، برای ما کاریکاتور کشیدند، سرمقاله علیه ما زدند اما همین‌ها سال‌ها بعد آمدند و ادعای اعتدال کردند و این روز‌ها که مردم به اعتدال و میانه‌روی رأی دادند، با زبان بی‌زبانی معترفند که در آن زمان اشتباه کردند. فقط تفاوتش این بود که جریان انتخاب آن روز بهتر و بیشتر از اینها می‌فهمید که کشور برای برون‌رفت از بن‌بست‌ها باید به نوعی اعتدال و میانه‌روی روی آورد و این موضوع به طور قطع برای ما یک پیروزی بود.

پس شما دشواری‌های راه سوم را چشیدید؟

صددرصد. آن زمان خیلی سخت بود اما زخم زبا‌ن‌ها را به جان خریدیم، ایستادگی کردیم به خاطر اینکه به این موضوع اعتقاد داشتیم.روزنامه انتخاب روزی سخنگوی جریان اعتدال‌گرایی بود، آمد در میدان لطمه‌ها را خورد و ایستادگی کرد چون به کارمان باور داشتیم، علیه ما هر چه توانستند جوسازی کردند.

فکر نمی‌کنید چون بدنه اجتماعی نداشتید به همین دلیل شکست خوردید؟

بله، طبیعی است. ما تلاشمان این بود که نشریاتمان را اضافه کنیم و اخبار امروز را برای همین اضافه کردیم. انتخاب رویکردش برای طبقه‌ای خاص و روشنفکران بود. اما اخبار امروز برای این بود که برویم در لایه‌های پایین‌تر جامعه و با آنها هم ارتباط برقرار کنیم.

خب با اینکه این موضوع را می‌دانید، پس چرا کار اجتماعی انجام ندادید و بعد وارد فضای سیاسی نشدید؟ فکر نمی‌کنید اگر این کار را می‌کردید موفق می‌شدید؟

بدون شک همین‌طور است. همان موقع دنبال این رفتیم که حزب تشکیل بدهیم اما آن زمان که می‌خواستیم حزب تشکیل بدهیم حداقل سه یا چهار میلیارد تومان پول می‌خواست. حالا جایی مثل اندونزی حاکمیت به احزابش معدن می‌دهد که خرج خود را در بیاورند اما در کشور ما این‌طور نیست متاسفانه و شرایط به گونه‌ای می‌شود که رسانه‌ها و احزاب مستقل به حاشیه بروند.

به روزنامه انتخاب کمک مالی نشد؟

آن زمان به انتخاب ۱۶ میلیون کمک کردند و بعد این پول را هم نامه زدند که برگردانده شود.در‌‌ همان زمان به روزنامه کیهان و مشارکت و نوروز کمک می‌کردند اما ما این وسط سرمان بی‌کلاه بود، به خاطر اینکه حامی نداشتیم. به کیهان از ترسشان کمک می‌کردند، به روزنامه‌های اصلاح‌طلب هم که از خودشان بودند. البته بعضی از روزنامه‌ها که فحشنامه است و جز اینکه اعصاب آدم را خراب می‌کند هیچ فایده‌ای ندارد و بعضی‌ها هم اعتمادبه‌نفسی که بتوانند حقایق را بگویند ندارند.

گفتید خیلی سعی کردند تا به شما لطمه بزنند. برای این امر چه کارهایی انجام می‌دادند؟

یارانه کاغد را به دیگران به موقع می‌دادند اما برای ما هیچ یارانه‌ای در نظر نمی‌گرفتند یا اگر هم می‌دادند با تاخیر فراوانی این کار را صورت می‌دادند.

چرا بعد از پنج سال روزنامه انتخاب تعطیل شد؟

بخش عمده‌ای که باعث شد روزنامه انتخاب تعطیل شود، نداشتن بودجه بود. البته مدتی دفتر تبلیغات اسلامی کمک‌های مالی به ما کرد اما این کمک‌ها را ادامه نداد.

به چه علت؟

می‌گفتند یا روزنامه باید ارگان دفتر شود و هرچی که ما می‌گوییم در روزنامه صورت بگیرد یا اینکه دیگر کمک نمی‌کنیم، و ما این کار را نکردیم. این بود که امکانات از ما گرفته شد و دولت هم که این وسط هیچ کمکی به ما نمی‌کرد.من الان این حرف‌ها را که می‌زنم، شاید دوستانی که در راس هرم تصمیم‌گیری در آن زمان در دولت بودند اظهار تاسف بکنند که چرا این کار را با ما کردند.

چه کسانی؟

آقای مهاجرانی، آقای مسجدجامعی و در راسشان آقای خاتمی. کسانی بودند که اگر بنیه انتخاب را تقویت کرده بودند، ما به این روز گرفتار نمی‌شدیم. از سویی جریان راست ما را متهم کرد که طرفدار اصلاح‌طلبان هستیم البته پر بیراه هم نمی‌گفتند که رویکرد روزنامه در عین دفاع از بنیان‌های نظام و قانون اساسی اما با جریان اصلاحات قرابت بیشتری داشت. اصلاحاتی که شعار زنده‌باد مخالف من سر می‌داد با دوستانش این‌گونه عمل می‌کرد.

برگردیم به جریان راه سوم و شکل‌گیری آن! ایده جریان سوم برای شما چگونه شکل گرفت؟

انقلاب‌اسلامی به تفکر خیلی‌ها یک راه سومی بود اما به دلیل اینکه ما قاعده‌مند حرکت نکرده‌ایم، سازمان‌دهی نکرده‌ایم و باری به هر جهت پیش رفتیم، آرمان‌های انقلاب اسلامی به مرور زمان کمرنگ شده است. همین‌جا این نکته را تذکر بدهم وقتی ما نامی از آرمان‌های انقلاب می‌آوریم، نباید تصور شود این آرمان‌ها در مصادره جریانات تندرو و افراطی است. امروز بعضی از روزنامه‌های راست آنچه که در پسند خودشان هست، آن را آرمان انقلاب می‌دانند، در حالی‌که بر فراز آرمان‌های انقلاب آزادی و استقلال بود. امروز جامعه ما با ۳۰ سال پیش و حتی ۱۰ سال پیش متفاوت است اما ما چیز جدیدی برای ارائه نداریم. ما فقط حرف‌های کلی و خوب می‌زنیم اما در ارائه الگویی برای اداره جامعه با توجه به مقتضیات زمانه خیلی موفق عمل نکرده‌ایم. می‌گوییم کشور‌های عربی از انقلاب اسلامی الگو بگیرند اما پکیجی نداریم که بگوییم برای اداره جامعه و فرهنگ و سیاست و اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر چه کاری انجام دهند.

شما مشکل را در کجا می‌بینید؟

تا زمانی که حزب سیاسی به معنای واقعی کلمه در ایران تشکیل نشود و نتوانند آزادانه کار کنند، ما در خلاء حرکت می‌کنیم. اگر می‌خواهیم نظام را حفظ کنیم، باید به احزاب اجازه فعالیت دهیم. اگر غیر از حزب و احزاب فراگیر نمی‌خواهیم، رفراندومی بگذاریم و نام جمهوری را از روی نظام برداریم تا حکومت اسلامی جایگزین جمهوری‌اسلامی شود.‌‌

در حوزه سیاست از چه کسی الگو گرفته‌اید؟

من در حوزه سیاست خیلی از الگو‌هایم را از آقای رفسنجانی گرفته‌ام. شاید این بحث اعتدالی را هم که مطرح کردم، قسمتی از آن با رویکرد و تفکر ایشان بوده است.

از میان چهره‌های سیاسی چه کسی عملیاتی وارد بحث اعتدال و جریان سوم شد؟

آقای هاشمی که تا امروز هم بحث دولت فراجناحی را داشته است.

آقای ری‌شهری چطور؟

ایشان هم در مقطعی این ایده را مطرح کردند. اما بزرگ‌ترین علت شکست ایشان این بود که قبل از اینکه تشکیلاتی به تمام و کمال شکل بدهد، برای تثبیت و تداوم اهداف خود نیروسازی کند، سریع آمد در راه کاندیداتوری قرار گرفت. حزب ارزش‌ها که آقای ری‌شهری و دوستانشان تشکیل دادند، بهتر بود دو، سه‌ دوره صبر کند و با برنامه‌ریزی و کادرسازی وارد عرصه سیاست شود، نه اینکه تا شورای مرکزی تشکیل داده شد، بخواهد کاندیدا شود.

آقای ناطق نوری در سال‌های اخیر از جریان راست فاصله گرفته و تلاش کرده در قالب یک جریان سوم قرار گیرد؟

آقای ناطق منتسب به جناح اصولگراست اما افکارشان نزدیک به نگاه اعتدالی است. ایشان الان می‌توانند نقش خوبی در ارتباط با تثبیت جریان اعتدالی داشته باشند.اما در کل ‌ای‌کاش خیلی از مسوولان ما همانند ناطق فرصتی پیدا می‌کردند تا به عملکرد گذشته خود و همراهان خود نگاهی کرده و ارزیابی می‌کردند از آنچه در گذشته انجام داده‌اند و این دوره بازنگری را سپری می‌کردند و به اشتباهات خود پی می‌بردند.

فکر می‌کنم محسن رضایی هم مدت‌هاست خود را فراسوی راست و چپ تعریف می‌کند.

آقای رضایی در جامعه اقبال دارد اما سازماندهی مناسب را در جامعه ندارد؛ چراکه حزب ندارد. اگر از‌‌ همان اول که وارد فضای سیاسی شد، حزب راه می‌انداخت و با برنامه کار می‌کرد، خیلی بهتر و موفق بود.

دکتر قالیباف چطور؟ آیا ایشان می‌خواهد جریان سوم را راه‌اندازی کند؟

آقای قالیباف هم در واقع شبیه به آقای رضایی است اما در واقع موفق‌تر عمل کرده است چون دایره مانور و فعالیت‌های اجرایی برای او فراهم‌تر بوده است اما اشکالی که به همه این آقایان وارد است، این است که هدف‌گیری و یارگیری خود را در جریان‌های سیاسی دیگر قرار داده‌اند و خود به فکر کادرسازی و تربیت نیروی متناسب نبوده‌اند. مشکل این است که نیرو‌هایشان را می‌خواهند از داخل جناح‌های دیگر به دست بیاورند.

آیا امکان دارد که آقای روحانی از زیر سایه هاشمی و خاتمی بیرون بیاید و جریان مستقلی شکل دهد؟

دکتر روحانی اگر بخواهد در آینده تفکر و دیدگاه اعتدالی را ماندگار کند، ناگزیر است تا برای این تفکر شناسنامه تعریف کند و این ممکن است همه آنچه که هاشمی و خاتمی می‌گویند نباشد. من فکر می‌کنم آقایان هاشمی و خاتمی هم ترجیح دهند که روحانی چنین کاری بکند.

منتقدان جریان سوم اعتقاد دارند که این جریان هویت مشخص و رفتار قاعده‌مندی ندارد و به‌نوعی فرصت‌طلب است. نظر شما در این باره به عنوان شخصی که در پی تشکیل جریان سوم بوده است چیست؟

فعالیت سیاسی یعنی فرصت‌طلبی. بله، وقتی که ما ساختار نداریم، طبیعی است فرصت‌طلبی پیش می‌‌آید. جریان سوم هم چون شناسنامه و ساختار درستی نداشته است، طبیعی است که فرصت‌طلبی هم پیش می‌‌آید. برای اینکه در عرصه سیاست باقی بماند، ناچار است یکی به نعل بزند، یکی به میخ. به همین دلیل است که در این مقطع من مصر هستم تفکر اعتدالی و میانه‌روی باید نهادینه شود و مرزبندی‌های آن با سایر نحله‌های فکری و جناح‌های سیاسی تعریف شود. همان‌گونه که گفتم این تفکر دارای شاخصه‌های متقنی است. با این مخالفم که هم این است و هم آن، بلکه این جریان به عنوان یک تفکر دارای مرزبندی و اصالت‌های خاص خود است.

در دعواهای سیاسی آن سال‌ها این درست بود که بخواهید جریان سوم را راه بیندازید؟

ما تعبیر خط سوم را نداشتیم و بیشتر میانه‌روی مدنظرمان بود؛ هرچند که همه این مفاهیم انگشت اشاره‌اش به یک سمت بود. از سویی چون من در مجلس بودم، یک پشتوانه مجلسی داشتیم. در آن زمان در مجلس پنجم، چهار فراکسیون عمده وجود داشت و رهبری جریان مستقل مجلس با من بود و روزنامه‌ای هم داشتیم. برای همین فکر می‌کردیم می‌شود این کار را کرد.

بنابراین خود را از مطرح‌کنندگان ایده اعتدال و اعتدال را جریان سوم می‌دانید؟

واضح است، میانه‌روی.برخلاف آن چیزی که می‌گویند نه راست و نه چپ، اعتدال خودش یک تفکر است. یک پیشینه است و باید فقط به سمت سازماندهی و ساماندهی برود.

قصد دارید روزنامه انتخاب را دوباره راه‌اندازی کنید؟

شاید. ممکن است خودم هم آن را راه‌ نیندازم، ولی به هرحال این نیاز را احساس می‌کنم که جریان رسانه‌ای اعتدال را به‌طور جدی پیگیری کنم.

شما از دوره‌ای به حاشیه رفتید. این حاشیه برای شما چه مزیت‌هایی داشت؟

قطعا توانستیم نقاط ضعف‌مان را ببینیم. فرصت خوبی بود در سال‌های اخیرکه ببینیم مشکلات کارمان کجا بوده است.

دلیل اینکه در این سال‌ها هیچ مصاحبه‌ای انجام ندادید چه بوده؟

صدای من روزنامه انتخاب بود، تعطیل شد و تعطیلش کردند، به هر دلیلی. من دوست داشتم که صدای من از روزنامه انتخاب شنیده شود. در این میان نیازمند فرصتی بودم تا بپردازم به گذشته و اشتباهات خودم را بررسی کنم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت