سرویس سیاسی «فردا»: آفت این روزهای سیاست کشورمان در برخی عرصههای اجرایی و تصمیمگیری بحث سیاستزدگی و ورود سیاستبازیها در این حوزههای استراتژیک است. زمینههای مختلف تصمیمگیری در عرصه اجرایی کشور به دلیل ماهیت راهبردی خود و به خاطر تأثیرگذاری بر زندگی، معیشت و روزمره مردم، از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر دچار سیاستزدگی شود، حتما معضلات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی متعددی را به بار خواهد آورد؛ معضلاتی که بعضاً حل و فصل آنها نیاز به توان گستردهتری خواهد داشت.
وقتی فضای اجرایی کشور دگرگون شود و رنگ سیاستبازی در اقتصاد، فرهنگ، آموزش، بهداشت و ... خودنمایی میکند، عملاً کارآیی اثربخشی سیستم کاهش یافته و ساختارهای تصمیمگیرنده نمیتوانند نقش خود را به دقت ایفا کنند؛ چرا که باید منویات مسئولین یا گروههایی که این سیاستزدگی را رواج میدهند اجرا نمایند. وقتی جریان سیاستزده وارد هر حوزهای میشود، متناسب با مؤلفهها و ظرفیتهای آن حوزه به پایین آمدن بهرهوری و جاماندن از مسیر ترسیم شده اهداف منجر خواهد شد. محمدباقر قالیباف، چندی
پیش در میان مردم تاکستان اینگونه عنوان کرده بود: «مدیر معتقد و انقلابی که قصد خدمت دارد اساسا به دنبال اختلاف و دعوا نمی رود، چرا که احساس می کند اگر به دنبال اختلاف باشد اساس کار را از دست خواهد داد. همین اختلافات و رفتارهای سیاست زده در حوزه مدیریت و اقتصاد و برای این که قانون را اجرا نکنیم رخ داده است. نتیجه آن می شود که اگر درآمد ما در کشور از 20 ميليارد به 120 میلیارد دلار برسد. هیچ تفاوتی در وضع اقتصاد نمی کند به نحوی که مسائل و مشکلات بدتر می شود که بهتر نمی شود». او همچنین با اشاره به از دست رفتن فرصتها در سایه سیاستزدگی اظهار داشته بود: «وقتی به سر و صداهای سیاسی و سیاست زدگی می افتیم، دیگر گوش و ذهن ما، خرج حل مشکلات مردم نمی شود. تنها در ذهن ما این است که با رقیب سیاسی خود چکار کنیم. به این ترتیب فرصت ها را از دست می دهیم». تاکید قالیباف بر دوری از رقابت سیاسی به بهای به حاشیه رفتن مشکلات مردم، قابل تأمل است. او در شرایطی این تاکید را به کار میبرد که کارنامهاش نشان داده است اولویت و اصل فعالیت خویش را بر پیشبرد امور قرار میدهد و نه بر بازیهای جناحی؛ این امر به ويژه در شهرداری تهران که
مدیران گسترده و با سلایق مختلفی فکری و سیاسی و البته در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند، اهمیت یافته است. مهم نیست که یک مدیر اجرایی سلیقه سیاسیاش در چارچوب جمهوری اسلامی به کدام جریان نزدیک باشد، مهم آن است که حزباللهی و ولایتمدار بوده و کارآمد و کاربلد باشد. بها دادن به سیاستبازیها و جناحبازیها عایدی جز عقبماندگی و از دست رفتن ظرفیتها ندارد. این فکر دقیقاً نقطه مقابل تفکراتی که خود و جریان متبوعشان را نسبت به سایرین اولی دانسته و عملکرد خویش را بر اساس بهرهمند کردن جریان مورد علاقهشان تنطیم میکنند نه بر اساس کارآمدی و حقانیت عملگرایی افراد که در سایه این سیاستپیشگیها هرز میرود. سیاستبازی و سیاستگری در قالب امتیازدهی، رانتخواهی، قبیلهگرایی و ... توانایی بروز دارد و هر کدام از این عناصر آفتی بر دل جامعه کشور و اداره مملکت خواهد بود. از این رو دولت یازدهم اولویتی ویژه در این بین خواهد داشت و باید قدم روشن و محکمی را در راستای حذفی این سیاستبازی بردارد تا ظرفیتهای مردمی و تواناییهای عمومی در اداره جامعه از بین نرود و کاهش نیابد.
دیدگاه تان را بنویسید