چه کسانی به تکنوکراتها لبخند «تایید» میزدند؟
کسانی که در دوران غربت نیروهای انقلابی مشغول بساز بفروشی یا اقامت در ینگه دنیا یا مجیز گویی برای روسای جمهور وقت و ... بوده اند، صلاحیت داوری درباره مجاهدان و نیروهای مکتبی را ندارند. نخستین گام کارگزار «پیشرفت اسلامی» بودن ، دارا بودن مؤلفههای اولیه تعهد و اخلاق است که اگر اینها نباشد، اساساً ارزشها به حاشیه رانده شده است. بنابراین بهتر است، آقایانی که توشه بصیرت را زاد خویش میدانند، پیشینه خویش را نمایان نمایند.
در این میان جریان اصولگرایی انتقادی که امروز افراد شاخص آن از جمله منتقدین برجسته دولت فعلی محسوب می شوند در آن روزهایی که برای افراد حاضر در دولت فعلی و تشکلی مانند گروه پایداری، لبخند زدن به هاشمی سکه رایج بود، از جمله سرسخت ترین منتقدین دولت هاشمی بودند.
. اما در همین رابطه نیز باید به نکته قابل توجهی اشاره کرد . نخست آنکه انتقادهای روشن چهرههای شاخص این جریان از دولت سازندگی در سالهای دور آشکار است. کما اینکه محمد باقر قالیباف چندی قبل در پاسخ به مقایسه مشی او با روش هاشمی رفسنجانی تصریح نمود: «بنده شاید جزو اولین کسانی بودم که در سال 73 به ایشان و روند دولت ایشان انتقاد کردم. این موضوع را بطور مفصل زمانی با آقای هاشمی در میان گذاشتم که در قرارگاه سازندگی بودم و مثالی هم برای ایشان از مدل مدیریت در دوران دفاع مقدس در بکارگیری نیروهای بسیجی در کنار دیگر سازمانها آوردم. در انتقادي كه در آن زمان مطرح كردم اين نكته را عنوان كردم كه توسعه و پيشرفت ما بايد مبتني بر هویت و رويكرد اسلامي و تلقي ديني از انسان شكل بگيرد . » بنابراین سوال مشخص این است که این عده که امروز خود را متعهدترین افراد برمیشمارند و گفتمان سوم تیر را تابلوی اندیشهای خویش تلقی میکنند، در زمان یکه تازی تکنوکرات های دولت سازندگی کجا بودند؟ آقایانی که امروز دیگران را بیبصیرت میدانند،آیا گذشته خویش را در خاطر ندارند؟ شاید افرادی که به زعم آنها، بیبصیرت باشند کسانی اند که اگر امروز منتقد وضع موجود و منتقد ایدئولوژیک و اجرایی دولت کنونی هستند، در زمان دولتهای هاشمی و خاتمی نیز مشی مشابهی داشتند. امثال قالیباف مشی و تفکر و ارادهشان در طول دولتها تغییر و تحول نیافت و با چرخش جریانهای سیاسی از آسیابی به آسیاب دیگر کوچ نکرد.
کسانی که منتقد وضعیت اجرایی امروز کشور هستند، جزء منتقدان درجه اول دولتهای پیشین هم بودهاند؛ پس قیاس این افراد با کسانی که متغیر الاحوال هستند و رفتارهای پر ابهامی دارند، از بنیان نادرست است . و البته کسانی که هر دم به رنگ و رخی در می آیند و در دوران غربت نیروهای انقلابی مشغول بساز بفروشی یا اقامت در ینگه دنیا یا مجیز گویی برای روسای جمهور وقت و ... بده اند صلاحیت داوری درباره مجاهدان و نیروهای مکتبی را ندارند.
بدیهی است که نخستین گام کارگزار «پیشرفت اسلامی» بودن ، دارا بودن مؤلفههای اولیه تعهد و اخلاق است که اگر اینها نباشد، اساساً ارزشها به حاشیه رانده شده است. بنابراین بهتر است، آقایانی که توشه بصیرت را زاد خویش میدانند، پیشینه خویش را نمایان نمایند .
دیدگاه تان را بنویسید