آقای عبدالحمید؛ بر مدار اسلام یا بر مدار شیطان؟!
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.
بولتن: مولوی عبدالحمید در ادامه مواضع قابل تامل خود در جریان خطبه های نماز جمعه مسجد مکی زاهدان در توصیه ای به ظاهر دلسوزانه و از سر خیرخواهی خطاب به مقامات جمهوری اسلامی اظهار داشته اند که برای کنار زدن بشار اسد از قدرت، پادر میانی کنند! تا هم خدا از آنان راضی شود و هم منافع ملت ایران در سوریه محفوظ باقی بماند! سه نکته در این اظهار نظر برای اهل فکر و اندیشه قابل تامل است: 1ـ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطابق با فصل 10 قانون اساسی و اصول 152 و 154 به قرار ذیل است. اصل یکصد و پنجاه و دوم: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است. اصل یکصد و پنجاه و چهارم: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنا بر این در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند. بنا بر این پر واضح است که قانون اساسی که سر منشاء قوانین کشور است و جناب عبدالحمید که در مقاطع مختلف به آن استناد کرده اند باید سرلوحه فعالیت ها باشد. چطور در جایی به قانون اساسی استناد نموده و آن را مورد تاکید قرار می دهند و در جایی دیگر قانون اساسی را نفی می کنند. به طور مثال ایشان طی نامه ای به آیت الله محسن اراکی، دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی می گوید: " ... این مسئله نه تنها با اصول مربوط به مساوات و عدالت در قانون اساسی در تضاد است بلکه نقض آشکار وحدت اسلامی بوده و همه تلاش ها برای دستیابی به وحدت را ناکام کرده است...... حوزه های علمیه اهل سنت همواره در چارچوب قانون اساسی فعالیت کرده ... " (91.6.9) و در خطبه های نماز جمعه اظهار می نماید: "ایجاد تنگنا در مقابل جماعت تبلیغ، جزو تعصبات مذهبی است، زیرا قانون اساسی به تمام مذاهب مختلف جامعه اجازه فعالیت مذهبی داده است و ایجاد هر گونه محدودیت برای این گروهها مخالفت صریح با قانون اساسی محسوب می شود" (91.8.12 خطبه های نماز جمعه مسجد مکی) 2ـ رضایت خداوند در حمایت از مظلوم است یا ظالم؟ آنچه در صحنه سوریه می گذرد به نفع چه کسانی است؟ آیا نباید از هر گونه تحرکی که باعث خشنودی دشمن است ممانعت کرد و در مواضع سیاسی آب در آسیاب دشمن نریخت. شما که از سیاست بین الملل اطلاع ندارید و یا اطلاع دارید و ... چرا بر مداری حرکت می کنید که منافع آمریکا و صهیونیسم تامین می شود. دیدار رئیس جمهور آمریکا با پادشاه اردن و نخست وزیر ترکیه در خصوص حمایت از معارضین سوریه 3- منافع ملت ایران در سوریه منافع مردم مظلوم آن کشور است، اگر قرار بود جمهوری اسلامی بر سر منافع دنیوی و قومی مد نظر شما معامله کند ملت بزرگ ایران جهت اعتلای اسلام متحمل این هزینه ها (جنگ تحمیلی، فتنه و ... ) نمی شد. توصیه جنابتان در خوشبینانه ترین حالت، بیانگر نا آگاهی از حقیقت تحولات بیداری اسلامی در منطقه محسوب می شود و چه بسا عنوان نمودن واژه بهار عربی به جای بیداری اسلامی در سخنانتان ادامه همان نگاه دنیوی، قومی ـ قبیله ای و پیروی از مواضع غربی ـ صهیونیسم است چرا که آنها همواره از واژه اسلام و اسلام خواهی هراس دارند. شما که بر سر واژه بهار عربی اسرار می ورزید چگونه می توانید پاسخ رسول الله (صلی الله علیه و آله ) را بدهید مگر نه اینکه او بعثت نمود تا قوم گرایی و ناسونالیسم را از جای برکند و اسلام و روح بزرگ بشریت را مجتمع کند، پس انحراف شما از راه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در عمل عیان است و آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. اما سوریه؛ سوریه در تمام این سالها مبارزه علیه رژیم منحوس صهیونیستی، خط مقدم جبهه مقاومت بوده و بسیاری از کمکها به حزب الله و حماس و سایر گروههای مبارز فلسطینی از طریق سوریه انجام شده است. چگونه بشار اسدی را که در این سال ها از مقاومت حمایت کرده است را به راحتی مورد هجمه قرار می دهید اگر قرار باشد اسد برود تنها یک راه دارد، در فضای آرام و به دور از تشنج، انتخاباتی آزاد برگزار گردد و ملت سوریه اعم از سنی، شیعه مسیحی و ... سرنوشت خود را تعیین نمایند. پرچم اسرائیل در دست تروریست های سوریه دیدار امیر قطر با معاون نخست وزیر و وزیر خارجه اسرائیل در خصوص تحولات سوریه جناب عبدالحمید دو نکته دیگر نیز جالب توجه است نخست آنکه از حمایت رسانه های فتنه گر، آمریکایی، صهیونیستی و منحرف خوشحال نباشید پیش از شما نیز بسیار بوده اند که دل در گرو BBC ، VOA و ... داشتند و عاقبتشان شد آنچه نباید و مردم چون تفاله ای آنان را به دور انداختند. بترسید از خشم خداوند متعال و مردم غیور! دگر اینکه مستنداً به موارد ذیل در جایگاهی غصبی قرار گرفته اید توبه کنید و به دامان ملت ایران بازگردید که این ملت بسیار بخشنده است. از دیدگاه فقه حنفی، اقامه نماز جمعه از اختیارات حکومت اسلامی و جزو مناصب دولتی است چون ماهیت نماز جمعه، ماهیتی سیاسی است و سکان دار آن، دارای قدرت اجتماعی درخور توجهی است که بر همه مردم شهر مقدم می شود، از این رو، افراد متمایل به ریاست و طلب قدرت برای تسخیر این جایگاه و منبر مقدس، با یکدیگر به مبارزه بر می خیزند و این، موجب شعله ور شدن آتش فتنه و آشوب و کشت و کشتار خواهد شد؛ اما اگر اختیار این منصب، به امام مسلمانان سپرده شود، همه فتنه ها، از این جهت خاموش می گردد. بنا بر این، چون میان منصب نبودن و بروز فتنه و نزاع، ملازمه هست، برای جلوگیری از فتنه که اهمیتی فراوان دارد و از وظایف حکومت است، باید امامت جمعه را منصب دانست و جزو اختیارات حکومتی شمرد. اگر هر طایفه و قومی، خود نماز جمعه اقامه کند، موجب از دست رفتن فایده ارزشمند نماز جمعه، که همان تشکیل اجتماعی بزرگ از همه طوایف و اقوام است، خواهد شد و اگر تنها یک نماز جمعه، در یک گروه برگزار شود، دیگر اقوام و طوایف، از آن محروم می شوند و این هر دو، با اقتضای حکمت ناسازگار است. پس مقتضای حکمت، آن است که خود حاکم یا نایب او نماز جمعه را با حضور همه مردم شهر اقامه کند. (المصادر الفقهیه، ج 3 ص 378) شما به استناد کدام قانون و یا اجازه ای امام جمعه مسجد مکی هستید؟
دیدگاه تان را بنویسید