مدیریت غلط منجر به خودباوری نمی شود/ اعتماد به نفس ملی نتیجه بها دادن به توانمندی داخلی است

کد خبر: 228416

ظرفیت ها و استعدادهای موجود در کشور ما زیاد است و باید قدر آنها دانسته شود. برای شناسایی و استفاده بهینه از آنها برنامه ریزی شود. این مهم یک مدیریت عقلانی می خواهد که به این توانمندی ها باور داشته باشد. در حقیقت اعتماد به نفس ملی از گذر بها دادن به همین استعدادها و پتانسیل های بومی است که حاصل می شود و مقدمه ای می شود برای حصول پیشرفت. ضروری است که در جهت گیری ها و برنامه ریزی ها توجه بیشتر داشته باشیم، از رفتارهای غیر کارشناسی و هیجانی و تبلیغاتی پرهیز کنیم

مدیریت غلط منجر به خودباوری نمی شود/ اعتماد به نفس ملی نتیجه بها دادن به توانمندی داخلی است
سرویس اجتماعی «فردا»: رهبر معظم انقلاب در سفر به استان خراسان شمالی و طی بیاناتی تاکید کردند که « اعتماد به نفس ملی» از ضروریات و مقدمات پیشرفت است. در همین باره گفتگو کرده ایم با دکتر سید احمد میر مطهری اقتصاد دان و استاد دانشگاه که در ادامه می خوانید.

آقای دکتر اعتماد به نفس ملی اساسا چه تعریفی دارد؟ چه مولفه هایی باید تحقق یافته باشد که ما بتوانیم بگوییم اعتماد به نفس ملی داریم یا نداریم؟

به نظرم می آید که اعتماد به نفس ملی تعریف دیگری از خودباوری است. وقتی ما می خواهیم خودمان را با کشورهای دیگر و میزان پیشرفت های آنها مقایسه کنیم؛ اگر این باور را داشته باشیم که چیزی از نقطه نظر توانمندی های حرفه ای و ذاتی نسبت به آنها کم نداریم، این یعنی خودباوری. ما باور داریم که می توانیم همان پیشرفت ها را داشته باشیم. من خودم عقیده دارم که ایرانی ها با هوش هستند و با توجه به اینکه جمعیت کشور جوان و آموزش دیده است و یک مهارت هایی هم در زمینه های مختلف دارند، زمینه ها برای خودباوری یا اعتماد به نفس ملی و تقویت آن فراهم است. اگر در کنار منابع و ذخایر و ظرفیت های خدادادی که کم هم نیستند، امکانات فیزیکی هم فراهم باشد- که بر می گرد به همت و برنامه مسئولان و دولتمردان- ترکیب اینها می تواند اعتماد به نفس ملی و پیشرفت را رقم بزند. برای نمونه خود شما استعدادی برای روزنامه نگاری دارید ولی اگر امکانات بروز این استعداد در اختیار شما نباشد، آنوقت این استعداد و ذوق قابلیت پرورش و ارائه را پیدا نمی کند. به طور خلاصه من اعتماد به نفس ملی را نوعی خودباوری می دانم. بروز نتایج خودباوری را منوط به امکانات فیزیکی می بینم. تامین امکانات فیزیکی را از وظایف دولت ها می بینم. البته فراهم کردن امکانات توسط دولت به معنای آن نیست که سهم و حضور خود در حوزه های مختلف را بیشتر کند بلکه شرایط را برای حضور بخش های خصوص مهیا کند.

من از فرمایشات شما این گونه برداشت کردم که اعتماد به نفس ملی دو وجه دارد یکی مبتنی بر امکانات و استعدادهای خدادای است و وجه دیگر عملکرها یا مدیریت های ماست که چگونه این استعدادهای را شکوفا کنیم تا به خودباوری ملی برسیم. به نظر می رسد کشور ما به لحاظ استعدادها و ذخایر و امکانات طبیعی کمبودی ندارد ولی در حوزه مدیریتی و استفاده بهینه از این امکانات یا بالفعل درآوردن ظرفیت ها و استعدادهای بالقوه مشکل داریم. به نظر شما ما توانسته ایم فرصت های مناسب برای استفاده از این استعدادها را فراهم کنیم؟

این یک بحث مدیریتی است و پاسخ من به سوال شما منفی است. به این دلیل که فکر می کنم ما می توانستیم امکانات بیشتر و بهتری را در خدمت استعدادهای کشور قرار بدهیم. نمی توانیم بهانه بیاوریم که دچار فقر مالی بودیم و نتوانستیم این کار را بکنیم. اگر کشوری بودیم که درآمد خوبی نداشتیم و فقیر بودیم، می توانستیم توجیه کنیم که به خاطر فقر مالی نتوانسته ایم. اما وقتی نگاه می کنیم و می بینیم که مثلا در همین 7- 8 سال اخیر درآمد فوق العاده ای از فروش نفت داشته ایم که به اندازه 100 سال گذشته بوده نمی توانیم توجیه کنیم. ما امکانات مالی خوبی داشته ایم. در کنار این امکانات مالی، هر دولتی در هر کشوری به مقتضای قانون اساسی اش تصمیماتی می گیرد. مثلا آموزش و پرورش را رایگان می کند. این خودش نوعی پرورش استعداد است. یا نیازهای درمانی و بهداشتی را در دسترس مردم قرار می دهند. اگر ما در کنار امکانات مالی همان توصیه هایی که در قانون اساسی بوده یا بعدها در قوانین دیگر معین گردیده، از قبیل آموزش رایگان یا تامین بهداشت و اشتغال زایی را فراهم می کردیم طبیعی بود که فضا را برای پرورش استعداد ها بهتر فراهم کرده بودیم. پس هنر این است که فضا و امکانات برای پرورش استعدادها را مهیا کنیم و آنوقت است که در همه زمینه ها توان رقابتی مان را با کشور بالا می بریم و برآیند این ایجاد نوعی اعتماد به نفس ملی است.

یعنی مدیریت های غلط و سیاست های ناکارآمد ما می تواند چه بسا تاثیر منفی در ایجاد اعتماد به نفس ملی داشته باشد و باعث هدر رفتن سرمایه ها و انگیزه ها شود؟

کاملا درست است. اگر مدیریت درستی نداشته باشیم که بتواند ظرفیت های موجود را به بهره برداری برساند و از استعدادهای بومی به خوبی استفاده کند، انگیزه های متخصصان و استعدادهای بومی برای حضور موثر در عرصه های مختلف کاهش می یابد. نخبگان و متخصصان وقتی مورد توجه و مشاوره قرار نگیرند، حاشیه نشین می شوند و جامعه از تخصص و تجربه آنها محروم می شود. وقتی رهبر انقلاب اعتماد به نفس ملی را لازمه پیشرفت می خوانند، مسئولان کشور باید توجه داشته باشند که بالا بردن اعتماد به نفس ملی خود نیز ملزوماتی دارد که باید آنها را محقق کنند. بخشی از این ملزومات مالی است بخشی مدیریتی است و بخشی هم ارشادی است. هر کدام از اینها باید در جای خودش مورد بررسی و موشکافی قرار گیرد. با مدیریت ناصحیح و غیر علمی یا با عدم تخصیص منابع و اعتبارات کافی و همچنین در غیاب فرهنگ سازی برای ترویج یک فرهنگ صحیح مصرف در جامعه، اعتماد به نفس ملی حاصل نمی شود.

به برخی از مولفه های مهم اشاره کردید همچون درآمد بالا در چند سال گذشته، آموزش عالی، جمعیت جوان، ذخایر و منابع زیر زمینی و ... که بیان گر این است که توانمندی های ما برای پیشرفت خوب است. در یک نگاه کلی به عملکرد دولت در 7 سال گذشته فکر می کنید از این ظرفیت ها و منابعی که نام برده شد، استفاده مناسبی شده است؟ آیا جهت گیری سیاست ها در راستای بالفعل درآوردن این ظرفیت ها بوده است؟

ما با معادله ای روبه رو هستیم که یک طرف آن کشور و آدم هایی هستند تحصیل کرده با استعدادهای ذاتی و بومی و فرهنگی و خدادادی و طرف دیگر آن این است که به هر حال این آدم ها شغل می خواهند و مسکن و بهداشت و ... وقتی نرخ بیکاری در خوشبینانه ترین حالت ثابت مانده، این به معنای آن است که ما در اشتغالزایی مشکل داشتیم. چرا مشکل داشتیم چون نتوانستیم سرمایه گذاری های لازم داشته باشیم که به واسطه آنها شغل ایجاد شود. به نظر من ما نتوانسته ایم از منابعی که شما یاد کردید به نحو احسن بهره ببریم. مخصوصا در دوره ای که رقابت بین کشورها و تولید کننده های اقتصادی بسیار بالاست و هر کدام از کشورهای تولید کنده سعی در تسخیر بازار کشور های دیگر دارند. وقتی سیاست ها این گونه باشد برآیند آن فرار مغزها و مهاجرت است. اگر هم این نباشد، آدم های با استعداد وقتی در حوزه مورد علاقه و تخصص خود به کار گرفته نمی شوند و از روی اجبار به سایر عرصه ها وارد می شوند، دچار ناهنجاری های فردی و اجتماعی می شوند. موضوع خیلی گسترده است و جای بحث دارد که خارج از حوصله این مجال است. با همه اینها ما خیلی بهتر و بیشتر از اینها با امکانات و جمعیت و ثروت ملی که داشتیم می توانستیم عمل کنیم. اینها همه باید تبدیل به تولید و دانش فنی و پیشرفت می شده است.

ااینها را که می گوییم به معنای این نیست که اساسا پیشرفتی نداشته ایم. در عرصه های مختلف توانسته ایم توانمندی های خود را نشان داده ایم. منتها برخی ضعف ها را باز گو می کنیم تا مسئولان و مدیران ما به هوش باشند ظرفیت ها و استعدادهای موجود در کشور ما زیاد است و باید قدر آنها دانسته شود. برای شناسایی و استفاده بهینه از آنها برنامه ریزی شود. این مهم یک مدیریت عقلانی می خواهد که به این توانمندی ها باور داشته باشد. در حقیقت اعتماد به نفس ملی از گذر بها دادن به همین استعدادها و پتانسیل های بومی است که حاصل می شود و مقدمه ای می شود برای حصول پیشرفت. ضروری است که در جهت گیری ها و برنامه ریزی ها توجه بیشتر داشته باشیم، از رفتارهای غیر کارشناسی و هیجانی و تبلیغاتی پرهیز کنیم و بدانیم که خودباوری نتیجه بها دادن به ظرفیت های داخلی و نخبگان و کارشناسان است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت