نتایج عددی رقابت درونی اصولگرایان /جدول
اصولگرايان در رقابت درونی برخلاف برخی ادعاها نتوانستند نفوذ خود را در بدنه مردم افزايش دهند و به نوعي همديگر را تراشيدهاند و فقط رأي سرليستها و مشتركين رشد داشته است و اگر حماسه عظیم الهی مردم ایران در مشارکت دشمن شکن در انتخابات نبود، اکنون شاهد آرایی به مراتب پایین تر برای اصولگرایان تهران می بودیم.
جهان: پیش از برگزاري انتخابات نهمین دوره مجلس شوراي اسلامي، تلاشهاي زيادي از سوی بسیاری از بزرگان اصولگرا صورت گرفت تا طيف هاي مختلف اصولگرايان اعم از پايداري، ايستادگي و ... در جبهه متحد اصولگرايان جمع شده در سامانه وحدت اصولگرایان بمانند؛ اتفاقی که لااقل در ليست انتخاباتي تهران میسر نشد، اگرچه در سراسر کشور اشتراک فهرستها بین 80 تا 100 درصد بود. برخي دلسوزان، حكمت و مصلحت را در وحدت ميديدند و برخي برای توجیه رقابت بين خوديها، داغ شدن كوره انتخابات را بهانه ميكردند. دلایل خروج از وحدت برخي دوستان نسبت به ضرورت اصل وحدت قابل توجیه نبود؛ چراکه هیچگاه پاسخ ندادند در آبانماه 89 (بعد از فتنه) و زمانی که احمدی نژاد میزبان نشست 30 نفره اصولگرایان بود، چرا در کنار افراد خط قرمز کنونی خود نشستند و تصمیم تشکیل هیات سه نفره حدادعادل، ولایتی و عسکراولادی را صحه گذاشتند و بعد از خانه نشيني رييس جمهور و در اردیبهشت 90 ناگهان فهمیدند که نشستن کنار برخی افراد را نمی پسندند؟! بررسی این موضوع البته مجالی دیگر می طلبد، اما اكنون كه آراي مردم شمارش و نتايج رسمي آن اعلام شده است، ميتوان به قضاوت بهتري نشست و درباره دو ديدگاه وحدت و عدم وحدت، نگاه نادرست را نقد نمود. دقت در رأي افرادي كه در دو ليست مشترك بودند و افرادي كه اكنون و چهار سال پيش در ليست اصولگرايان تهران بودهاند به اين قضاوت كمك ميكند. در این مقایسه، اسامی افرادی چون ابوترابی که در انتخابات مجلس هشتم نامزد تهران نبوده اند نیامده است. نکته مقدماتی مهم اینکه در انتخابات مجلس هشتم در تهران ۱۶۸ هزار و در انتخابات مجلس نهم، ۲۱۵ هزار رأي آن باطله بوده است، بنابراين نسبت افزايش رأيهاي باطله نسبت به ميزان رشد مشارکت همبستگي دارد و لذا افزايش غيرمتعارف در رأيهاي باطله نداشتهايم.
بررسی جدول فوق چند نتیجه مهم را به دست می دهد: 1. رقابت درونی اصولگرایان هیچ تاثیری در افزایش مشارکت مردم در انتخابات نهم نداشته است. چراکه اولا افزایش مشارکت مردم و حماسه 12 اسفند پدیده ای سراسری بود، درحالی که اصولگرایان به جز تهران در تمام حوزه های انتخابیه کشور اشتراک نامزد بین 80 تا 100 درصدی داشتند. ثانیا سقف سهم آرای اصولگرایان در کل آرای تهران، 48 درصد و متعلق به حداد عادل است و اگرچه تعداد آرای سرلیست جبهه متحد اصولگرایان از 844 هزار در مجلس هشتم به یک میلیون و 120 هزار رای در مجلس نهم افزایش یافته، سهم رای او چندان فراتر نرفته است. به عبارت دیگر اگر قرار بود رقابت درونی اصولگرایان تاثیری در افزایش مشارکت مردم داشته باشد، می بایست نخستین اثر افزایشی خود را در سهم آرای نفر اول تهران می گذاشت که نامزد مشترک دو لیست اصلی اصولگرایان بود؛ چرا که معتقدان به رقابت درونی اصولگرایان باور داشتند که رقیبی وجود ندارد و این بدان معناست که میزان افزایش در آرای مردم نباید به سبدی غیر از اصولگرایان ریخته می شد. 2. با وجود اکثریت تعداد و نیز آرای جبهه متحد اصولگرایان در 30 نفر اول تهران، این مساله برای آنها توفیق محسوب نمی شود چراکه عدم رسیدن به لیست واحد باعث شد افزايش ۴۳۵ هزار نفري رأي مردم تهران نه تنها به افزايش رأي اصولگراياني كه چهار سال پيش در ليست ۳۰ نفره اصولگرايان بودهاند كمك نکند که میزان و درصد آن را کاهش دهد. این اتفاق همچنین باعث گردید برتری مطلق نامزدهای مورد حمایت جبهه متحد اصولگرایان در سراسر کشور چندان به چشم نیاید و تحت الشعاع تشتت آرای تهران قرار گیرد. 3. افزايش رأي ۴۳۵ هزار نفري مردم تهران به اصلاحطلبان هم تعلق نگرفته است. چراکه مقايسه رأي امسال آقاي عليرضا محجوب و خانم جلودارزاده با رأي سال ۱۳۸۶ آنها نشان ميدهد كه محجوب در سال ۱۳۸۶ در مرحله اول انتخابات با قرار گرفتن در رده سي و دوم جدول ۳۰۸ هزار رأي داشته است، حال آنكه اكنون با ۲۵۵ هزار رأي در رده سي و نهم قرار دارد. خانم جلودارزاده در سال ۱۳۸۶ با قرار گرفتن در رده سي و سوم جدول ۳۰۳ هزار رأي داشته است اما اكنون با قرار گرفتن در رده چهل و دوم 227 هزار رأي کسب نموده است؛ بنابراين افزايش رأي تهران به سمت اصلاحطلبان هم نبوده است. 4. به دلیل عدم وحدت رأي اصولگرايان نيز به صورت فردي در مقايسه با چهار سال پيش رشد نداشته است. در ليست نهايي رأي آورندگان تهران فقط رأي كساني افزايش يافته است كه يا سر ليست بودهاند يا در هر دو ليست حضور داشتهاند، به طور مثال میزان رأي آقایان حداد عادل و مرندي که با وجود تعلق اصلی به جبهه متحد اصولگرایان در ليست پایداری نیز بوده اند به ترتیب حدود 276 هزار و 180 هزار افزايش نشان می دهد. رأي آقای آقاتهراني نیز که سرلیست اختصاصی پایداری بود، حدود 106 هزار افزايش نشان ميدهد، بنابراين طبیعی است که اگر اصولگرايان داراي ليست واحدي بودند، سایرین نیز افزایش رای داشته و اصولگرایان با رأي مقتدرتري وارد مجلس نهم ميشدند. 5. در انتخابات مجلس هشتم در مرحله اول ۱۹ نماينده به مجلس راه يافتند. اين در حالي است كه امسال فقط پنج نفر توانستهاند در مرحله اول وارد مجلس شوند. اين كاهش ورود را وقتي با لحاظ افزايش مشاركت در تهران و افزايش رأي آقای حداد عادل پس از سه دوره مقايسه ميكنيم ميتوانيم قضاوت كنيم كه علت اينكه آمار ۱۹ نفر ورودي مرحله اول به پنج نفر تقليل يافت، رقابت درون گفتماني بوده است. 6. با مقایسه میزان رأي ديگر افرادي كه در دو دوره اخیر در ليست تهران بودهاند، آسيب رقابت درون گفتماني مشهودتر ميشود؛ آقای زارعي در سال ۱۳۸۶ با قرار گرفتن در رتبه بيستم تهران ۴۲۳ هزار رأي را به خود اختصاص داده و اكنون بهرغم ارتقا به رتبه يازدهم 414 هزار رأي به دست آورده است. آقای نادران چهار سال پيش در رتبه بيست و يكم ۴۲۱ هزار رأي داشته و اكنون فقط با يك رتبه تنزل ۳۴۸ هزار رأي را به خود اختصاص داده است. آقای كوچكزاده بهرغم ارتقاي چهار رتبهاي نسبت به سال ۱۳۸۶ حدود ۵۲ هزار رأي كاهش داشته است. آقای زاكاني در سال ۱۳۸۶ در رتبه بيست و چهارم تهران بوده است و اكنون با وجود ارتقای خوب ۱۲ رتبه ای، حدود ۱۸ هزار رأي كاهش داشته است. آقای سروري تنها كانديدايي است كه در هر دو دوره در جايگاه بيست و هفتم قرار گرفت، اما رأي ايشان در انتخابات اخیر نزدیک به 50 هزار کاهش داشته است. آقای رسائي نسبت به چهار سال پيش پنج رتبه ارتقا داشته اما ميزان رأي وي حدودا 30 هزار تنزل يافته و رای خانم الهيان فقط با يك رتبه كاهش جايگاه نسبت به چهار سال پيش ۵۸ هزار كاهش داشته است. بنابراين ميتوان نتيجه گرفت همانطور که قبل از انتخابات هشدار داده شده بود، اصولگرايان در رقابت درونی برخلاف برخی ادعاها نتوانستند نفوذ خود را در بدنه مردم افزايش دهند و به نوعي همديگر را تراشيدهاند و فقط رأي سرليستها و مشتركين رشد داشته است و اگر حماسه عظیم الهی مردم ایران در مشارکت دشمن شکن در انتخابات نبود، اکنون شاهد آرایی به مراتب پایین تر برای اصولگرایان تهران می بودیم.
دیدگاه تان را بنویسید