تشویش اذهان عمومی آزاد شده؟

کد خبر: 169281

انصاف داشته باشیم ؛ آیا سخنرانی فلان مسوول ارشد که در آن همه مملکت را از بالا تا پایین زیر سوال می برد و درباره این و آن راست و دروغ می بافد و موجی از بدبینی مفرط ایجاد می کند تشویق اذهان عمومی است یا نوشته یک روزنامه نگار در یک سایت یا وبلاگ؟ پاسخ برای هر عقل سلیمی مشخص است اما چرا با اولی برخورد نمی شود و دومی باید هزار محنت ببیند و گاه زندگی اش دستخوش آسیب های جدی شود؟

عصر ایران: مدتهاست که مردم ایران شاهدند که برخی از مسوولان کشورشان نسبت هایی را به یکدیگر می کنند و علیه همدیگر سخن می پراکنند و طرف های مقابل شان نیز از باب واکنش و تکذیب در می آیند و گویندگان قبلی را دروغگو می نامند و این قصه همچنان ادامه دارد. این اوضاع بلبشو را بگذارید کنار برخوردهای مستمری که با رسانه ها به اتهاماتی مانند اشاعه اکاذیب و تشویش اذهان عمومی صورت می گیرد. اگر فلان وبلاگ نویس در وبلاگ خود که چند ده یا چند صد بیننده محدود دارد یک سطر مطلب بنویسد که به زعم آقایان مصداق اشاعه اکاذیب باشد ، همه قوانین کیفری مملکت در باب لزوم برخورد با دروغ پراکنان فوراً‌ درباره او اجرا می شود ؛ یا اگر وبسایتی مطلبی در نقد وضعیت موجود بنویسد ،‌ خطر برخورد و فیلتر را به اتهام "تشویش اذهان عمومی"‌ با تمام وجود احساس می کند ؛ وبسایتی که هر اندازه هم پر مخاطب باشد مطالبش به اندازه سخنرانی فلان مقام ارشد دولتی بازتاب داخلی و بین المللی نمی یابد. با این حال مسوولان کشور گویا شهروندان درجه یک و فعالان رسانه ای درجه دوهای این مملکت اند که هر چه اولی ها بگویند مصون از هر گونه پیگیری است و دومی ها برای بازگو کردن حرف های عادی مردم کوچه و خیابان نیز باید در استرس دائمی باشند. همین سخنانی که در همین یک هفته اخیر از سوی برخی مسوولان گفته شده است را مرور کنید. انصافاً‌ اگر یک دهم این حرف ها را یک رسانه می نوشت ، چه برخوردی با او می شد؟ قطعاً حال و روز خوبی در انتظارش نبود! حال سوال جدی و منطقی این است که اگر این گونه سخن گفتن در این مملکت آزاد است چرا این قدر بر رسانه ها سخت می گیرند و اگر قانونی دال بر منع و پیگرد این روش و منش وجود دارد چرا با مسوولانی که چنین ادبیاتی را پیشه کرده اند کوچکترین برخوردی نمی شود؟ آیا در این کشور دیواری کوتاه تر از دیوار اهالی اندیشه و قلم و رسانه وجود ندارد؟ همین تبعیض هاست که در گذر زمان رفته رفته به نارضایتی تبدیل می شود. اگر رسانه ای ببینید که با فلان مقام مسوول به خاطر افتراها و دروغ هایی که در یک محفل عمومی گفته ،‌بدون هیچ مصالحه ای برخورد می شود ، اگر روزی خود به اتهام مشابهی محاکمه و حتی محکوم شود ، احساس تبعیض نخواهد کرد ولی وقتی می بیند که فلان مسوول ارشد با سخنان خود واقعاً افکار عمومی را دچار تشویش می کند ، ولی برخوردی با او نمی شود و در همان حال به خاطر انتشار یک خبر عادی در یکی از صفحات داهخلی اش ، برایش پرونده سازی می شود آیا حق ندارد به اجرای عدالت در این کشور ناامید شود و خود را مظلوم و ستمدیده بداند؟ قطعاً حق دارد. انصاف داشته باشیم ؛ آیا سخنرانی فلان مسوول ارشد که در آن همه مملکت را از بالا تا پایین زیر سوال می برد و درباره این و آن راست و دروغ می بافد و موجی از بدبینی مفرط ایجاد می کند تشویق اذهان عمومی است یا نوشته یک روزنامه نگار در یک سایت یا وبلاگ؟ پاسخ برای هر عقل سلیمی مشخص است اما چرا با اولی برخورد نمی شود و دومی باید هزار محنت ببیند و گاه زندگی اش دستخوش آسیب های جدی شود؟ آقایان اگر می خواهند با اشاعه اکاذیب و تشویق اذهان عمومی مبارزه کنند ، راهش این نیست که به چند روزنامه نگار و رسانه بپیچند و آزارشان دهند ؛ باید مبارزه را از مسوولان شروع کنند تا مسوولان هم مانند رسانه ها بدانند که باید درباره واو به واو هر انچه می گویند پاسخگو باشند. رسانه های جدی و حرفه ای ایران امروز - و نه شب نامه ها - خوب می دانند که حرف زدن کنتور دارد و از این باب نهایت دقت را حتی در انتخاب واژگان به کار می برند ؛ مسوولان نیز باید این را بدانند و از فضای بی کنتوری بیرون آیند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت