كيهان: سكولارهاي داغدار مصر!
گزارش هاي منتشره نشان مي دهد كه توده هاي مردم و انقلابيون كمترين ترديدي در ادامه مسير انقلاب ها به خود راه نداده اند و ذره اي از آرمان ها و تحقق خواسته ها و مطالبات شان عقب ننشسته اند.
تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا هر چند طي هفت ماه گذشته با فراز و نشيب هايي همراه بوده اما آنچه كه همواره بيش از همه قابل تأمل و توجه ويژه است، حضور پررنگ و پايدار مردم و افكار عمومي در صحنه مبارزه عليه سياست هاي آمريكايي و رژيم صهيونيستي و حاكمان مستبد و مرتجع و دست نشانده بوده است. گزارش هاي منتشره نشان مي دهد كه توده هاي مردم و انقلابيون كمترين ترديدي در ادامه مسير انقلاب ها به خود راه نداده اند و ذره اي از آرمان ها و تحقق خواسته ها و مطالبات شان عقب ننشسته اند. در اين ميان وضعيت مصر و انقلاب 25 ژانويه مردم اين كشور طي روزهاي اخير وارد فاز جديدي شده و همچنانكه در تجمعات و راهپيمايي ها و شعارها تجلي يافته به روشني نشان مي دهد انقلابيون مصري توانسته اند بر ترفندها و كارشكني هايي كه آمريكا و متحدانش براي دستبرد به قيام و انقلاب آنها تدارك ديده بودند فائق شوند. در چند روز اخير دو رويداد مهم و بيرون از خواست آمريكا، غرب و رژيم صهيونيستي از سوي انقلابيون مصري در قاهره رقم خورده است. ابتدا جمعه گذشته انقلابيون در تظاهراتي گسترده و ميليوني در ميدان التحرير خواستار برقراري حكومت اسلامي شدند. اتفاقي در خور توجه و پرمعنا تا جايي كه خبرنگار تلويزيون بي بي سي فارسي در ارتباط زنده از تجمع انقلابيون مصري در ميدان التحرير به اين شبكه گزارش مي دهد: «نكته جالبي كه در اين تجمع مي توان مشاهده كرد شعار «لاشرقيه، لاغربيه؛ اسلاميه اسلاميه» مي باشد كه يادآور شعار «نه شرقي، نه غربي انقلاب اسلامي ايران است.» همچنين يك روز بعد از طنين فرياد اسلامگرايان و اكثريت مردم مصر مبني بر به كرسي نشاندن حاكميت اسلامي بر مصدر حكومت، معاون وزير دادگستري مصر بطور رسمي اعلام مي كند چهارشنبه هفته جاري حسني مبارك محاكمه خواهد شد. البته از 22 بهمن سال گذشته- كه از قضا مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود- در پي پيروزي انقلاب ملت مصر و سقوط دولت حسني مبارك سوگيري تحولات نشان مي داد مصري ها مصرانه خواسته ها و مطالبات شان را پيگيري مي كنند اما دو اتفاق اخير حكايت از آن دارد كه دو خواسته اصلي و برجسته آنها يعني از يك سو تشكيل حكومت اسلامي و از سوي ديگر؛ محاكمه و مجازات حسني مبارك در آستانه تحقق يافتن است كه علاوه بر آن حاوي نكات ديگري نيز هست: 1- اولين نشانه دو رويداد مورد اشاره اين است كه آمريكايي ها و صهيونيست ها در هدف گذاري شان براي مديريت و مصادره انقلاب ملت مصر كه به نوعي در ميان انقلاب ها و قيام هاي منطقه نقش تعيين كننده و ممتازي دارد شكست خورده اند. آمريكايي ها با سقوط دولت مبارك از همان روزهاي نخست مواضع متغير و متضادي در پيش گرفتند بطوري كه در فاصله كمتر از 10 روز چهار مقام ارشد آمريكايي مواضع مختلف و ناهماهنگي را علني كردند. جو بايدن معاون رئيس جمهور آمريكا حسني مبارك را همپيمان واشنگتن دانست و خواهان در قدرت ماندن او شد. به فاصله كوتاهي اوباما و كلينتون از انتقال قدرت سخن گفتند و جالب اينكه در همين چرخه موضع گيري هاي عجيب وغريب، «فرانك وايزنر» نماينده ويژه اوباما در امور مصر بار ديگر بر باقي ماندن «مبارك» در صحنه قدرت تاكيد كرد. بعد از اين استيصال و سردرگمي مقامات آمريكايي، آنها كمتر به اعلام موضع درباره انقلاب مصر پرداختند و طبيعي بود كه تمام توان و ظرفيت خود را به كار گيرند تا خواسته هاي انقلابيون شكل نگيرد و شعله نكشد بنابراين آنچه كه بر اين مبنا و در راستاي اين فرمول روشن دنبال مي شد منحرف كردن انقلابيون مصمم مصري از بستر اصلي انقلاب و آرمان اصيل آن ها بود بخصوص كه مقامات تل آويو كه منافع گره خورده اي با آمريكايي ها دارند در تمامي اين مدت به عجز و لابه و واهمه از شكل گيري يك انقلاب اسلامي در مصر پرداخته بودند. از همين روي، دو رويداد مورد اشاره به وضوح دلالت بر آن دارد كه آمريكايي ها قافيه را باخته اند. اينجاست كه روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز با اشاره به تجمعات ميدان التحرير در جمعه گذشته و خواسته حكومت ديني در مطلبي با عنوان «اسلام گرايان در ميدان تحرير قدرت نمايي كردند» مي نويسد: «اسلامگرايان قوي ترين گروه سياسي اين كشور هستند و عرض اندام آنها به مثابه ضربه اي قوي به سكولارها [جريان مورد حمايت آمريكا] است. شعار مردمي تظاهرات ميليوني روز جمعه حمايت از اسلام و مخالفت با سكولارها و ليبرال ها بود... روز به روز بر قدرت اسلامگرايان افزوده مي شود.» 2- با توجه به خواسته انقلابيون مصري درباره محاكمه و مجازات حسني مبارك كه قرار است به زودي جامه عمل بپوشد و همچنين تاكيد مردم مصر بر تشكيل حكومت اسلامي، به وضوح مي توان نتيجه گرفت كه آمريكايي ها در عرصه ديپلماسي عمومي -Public Diplomacy- نيز شكست خورده اند، چرا كه در ديپلماسي عمومي آمريكايي ها، آنها سعي داشتند با ابزارهاي غيررسمي بر افكار عمومي منطقه تاثير بگذارند و به اصطلاح به آنها جهت بدهند و به سمتي كه مي خواهند هدايت شان بكنند. البته اين توضيح ضروري است كه ديپلماسي عمومي آمريكا تنها بر پايه پروپاگانداي رسانه اي و ارتباط آنها با حاكمان مرتجع عربي بوده و بنابراين از آنجايي كه با مردم و ملت ها ارتباط نداشته اند با افول حاكمان سرسپرده و دست نشانده با يك وضعيت بن بست در حوزه ديپلماسي عمومي مواجه شده اند. نفرت و انزجار افكار عمومي منطقه از آمريكا و اذنابش كه خيزش و خروش اسلامي ملت هاي منطقه بهترين گواه آن است باعث شده است حتي مبالغ هنگفت و نجومي كه شوراي مديران پخش برنامه هاي برون مرزي آمريكا براي انحراف افكار عمومي مردم مصر هزينه كرده اند نيز كارگر واقع نشود. شوراي مديران پخش برنامه هاي برون مرزي آمريكا (BBG) تنها در سال 0201 بيش از 070 ميليون دلار بودجه دريافت كرده بود تا ديپلماسي عمومي آمريكا را تقويت كند. بودجه درخواستي «بي بي جي» حتي براي سال 2201 افزايش يافته است. اما علي رغم همه اين هزينه ها امروزه به وضوح مي توان ديد كه جريان سكولار مورد حمايت آمريكا در مصر جايگاهي ندارد و حسني مبارك متحد استراتژيك رژيم صهيونيستي و آمريكا در آستانه محاكمه و مجازات است و اين رويدادها مبتني بر خواست و اراده توده مردم به سرانجام رسيده است و اين به مفهوم آن است كه ديپلماسي عمومي آمريكا با شكست سنگيني روبرو شده است. علاوه بر حجم انبوه كدها و نمونه ها در اين زمينه، اشاره به تحليل واشنگتن پست كه در شماره 4 روز پيش -82 ژولاي- اين روزنامه آمريكايي منتشر شده است نيز خواندني است. واشنگتن پست تصريح مي كند: «مردم مصر به دنبال سياست خارجه جديدي هستند كه با خطوط استراتژيك آمريكا فاصله دارد.» 3- نكته ديگري كه بايد به نكات قبلي علاوه كرد اين است كه دو رويداد مورد اشاره حاوي يك شكست ديگر براي آمريكايي ها است و آن اين كه قدرت روزافزون و فزاينده اسلامگرايان در مصر و از سوي ديگر به بند كشيدن مبارك براي محاكمه و مجازات به عنوان يك مهره آمريكايي- صهيونيستي، نشان مي دهد كه نقشه هاي آمريكايي ها براي به حاشيه راندن عنصر اسلام خواهي نقش بر آب شده است و طرح ها و پروژه هايي كه آنها در دهه گذشته به صحنه آورده اند تا ترور اسلام را عملياتي كنند به شكست انجاميده است. فراموش نمي شود كه آمريكا پس از حادثه خود ساخته 11 سپتامبر به افغانستان و عراق- در 1200 و 3200- قشون كشي كرده، دو طرح خاورميانه بزرگ و جديد را كليد زده، در ادامه دو جنگ 33 روزه و 22 روزه از سوي صهيونيست ها رقم خورده و پروژه «اسلام هراسي» و سپس «اسلام ستيزي» را نيز چاشني كار خود كردند و تمامي اين جنگ ها، طرح ها و پروژه ها هدفي جز حذف عنصر اسلام خواهي در گستره منطقه خاورميانه و جلوگيري از الگوگيري از انقلاب اسلامي ايران نبود ولي به ثمر نرسيد و اگر در ابتداي انقلاب مصر كمال الهلباوي عضو ارشد اخوان المسلمين گفت كه آرزوي ما تشكيل حكومتي اسلامي مانند جمهوري اسلامي است امروز صداي ميليون ها مصري بر پهنه منطقه طنين انداز شده است كه؛ «لا شرقيه، لا غربيه؛ اسلاميه اسلاميه». 4- و بالاخره بايد خاطر نشان كرد كه؛ اگر امروز علي رغم تمامي تلاش جبهه استكبار و نظام سلطه ملت بزرگ مصر خواستار حكومت اسلامي و اجراي شريعت اسلامي در صحنه اجتماع و سياست است اين اتفاق مبارك به بركت الگوگيري و الهام پذيري از انقلاب اسلامي ايران است. همچنانكه درصدر اين نوشته اشاره شد گزارش خبرنگار بي بي سي از راهپيمايي و تجمعات جمعه گذشته ميدان التحرير و اعتراف او مبني بر اينكه شعار «نه شرقي نه غربي انقلاب اسلامي» برگرفته از جمهوري اسلامي ايران است تنها نمونه اي غيرقابل انكار بر اين واقعيت است كه قيام هاي منطقه از جمله قيام مردم مصر در بستر بيداري اسلامي و با الهام پذيري از انقلاب اسلامي ايران شكل و قوام گرفته است. محاكمه و مجازات حسني مبارك نيز تنها يك اقدام قضايي و در راستاي عدالت نيست بلكه گوياي يك حقيقت است كه نظم جديد منطقه بر پايه شاخصه هايي چون اسلامي بودن، ضد آمريكايي و ضد اسرائيلي بودن و مردمي بودن در حال عينيت يافتن است و آمريكا و رژيم صهيونيستي نيز ناتوان از منحرف كردن آن هستند و اگر جز اين بود امروز بايد جريان هاي سكولار و وابسته جولان مي دادند كه در گوشه انزوا خزيده اند و مجبورند كه صداي «اسلاميه، اسلاميه» را گوش دهند.
دیدگاه تان را بنویسید